پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی‌اصغر همایون- رصد، لقب «آیت الله العظمی» از روی وب سایت رسمی مرجع تقلید معروف، آیت الله سید علی حسینی سیستانی برداشته و به جای آن از عبارت «مرجع عالیقدر حضرت آقای سید علی حسینی سیستانی» استفاده شده است. خبر حذف این پیشوند از ابتدای نام این مرجع عالیقدر در طراحی جدید سایت ایشان، از سوی بسیاری از سایت ها مورد توجه قرار گرفت و از آن به عنوان رویه ای جدید از ایشان و بلکه بی سابقه در تاریخ تشیع یاد شد که پیش از این با دستور جمع آوری عکس های بزرگ ایشان از معابر و دیوارهای شهر آغاز شده بود. هم چنین این امر در راستای مشی فقهائی هم چون امام خمینی (در سال های پیش از انقلاب) و آیت الله بهجت تلقی گردید که از درج نام خودشان (حتی بدون پیشوند) بر روی رساله خودداری کرده و یا هم چون آیت الله شبیری زنجانی، نام خود را بدون هیچ گونه پیشوندی بر روی جلد رساله شان درج کرده اند.

باری، در ابتدا لازم است تا معنای الفاظ «آیت الله» و «آیت الله العظمی» واکاوی شود تا در ادامه بتوان قضاوت بهتری را در رابطه با چرایی حذف این لفظ از ابتدای نام این مرجع تقلید داشت. لفظ «آیت الله» در اصطلاح حوزویان به کسانی اطلاق می شود که به درجه اجتهاد رسیده و برای تشخیص وظایف شرعی خود، نیازمند تقلید از شخص آگاه به احکام شریعت نیستند، بلکه خود به تنهایی می توانند این امر را عهده دار شده و وظایف شرعی خود را از درون ادله چهارگانه کتاب، سنت، عقل و اجماع به دست آورند. به فتوای بسیاری از مراجع تقلید، چنین شخصی نه تنها لازم نیست از دیگری تقلید کند، بلکه اساسا تقلید بر وی حرام بوده و لازم است بر طبق رأی خود عمل کند.

اما در رابطه با لقب «آیت الله العظمی» باید گفت که اگرچه در ظاهر، حکایت از رتبه علمی بالاتری از «آیت الله» تلقی می شود، لکن باید گفت که این تفاوت، به لحاظ امر دیگری است که الزاما مستلزم برتری رتبه علمی نمی باشد. این لقب به کسی اعطا می شود که علاوه بر احراز درجه اجتهاد و توانائی استنباط احکام شرعی از ادله، مورد مراجعه مردم عادی نیز قرار گرفته و آنان به تقلید از وی روی آورده اند. بنابراین تفاوت آن با دارنده لقب «آیت الله» به لحاظ مقبولیت مردمی در امر تقلید و عدم وجود چنین مقبولیتی است. البته به طور معمول، فقهائی مورد مراجعه مردم قرار می گیرند که دارای قوت علمی بیشتری به نسبت سایر هم طرازان خویش باشند، لکن این امر همیشگی نیست و لذا ممکن است فقیهی که به لحاظ علمی، دارای قوت بیشتری نسبت به همتایان خود است، از ارائه رساله عملیه خودداری کرده و یا مورد اقبال مردم قرار نگیرد و بدین ترتیب، امر مرجعیت به فقیهان دیگری واگذار شود که دارای رتبه علمی پائین تری نسبت به او هستند. این امر در تاریخ تشیع بی سابقه نبوده و کسانی هم چون مرحوم میرزا حبیب الله رشتی، آقا ضیاء الدین عراقی و شیخ محمد حسین اصفهانی هیچ گاه به درجه مرجعیت اعلی نرسیدند.

با توجه به مطالب فوق، روشن شد که این القاب، الفاظی صرفا تشریفاتی نیستند که برای احترام به شخص مورد استفاده قرار گیرند، بلکه علاوه بر آن، از رتبه علمی و میزان مقبولیت عامه فرد مورد اشاره نیز حکایت می کنند. بنابراین تفاوت آن با سایر الفاظی که صرفا تشریفاتی بوده و از باب تملق یا احترام فراوان برای افراد به کار می رود روشن است. به عنوان مثال پیشوند «جناب آقای» برای آقایان یا «سرکار خانم» برای خانم ها، الفاظی صرفا تشریفاتی هستند که تنها برای ادای احترام به افراد به کار می روند، در حالی القاب «دکتر» و «مهندس» علاوه بر کارکرد فوق، بیانگر رتبه علمی فرد مورد اشاره نیز می باشند.

با نگاهی در تاریخ ایران، استفاده فراوان از الفاظ تشریفاتی برای احترام و یا گاها تملق و چاپلوسی در رابطه با شاهان و صاحبان منصب بسیار به چشم می خورد، تا آن جا که در ابتدای بسیاری از کتاب های چاپ شده در زمان قاجار و پیش از آن، برای ذکر نام سلطان وقت یا نویسنده کتاب، گاه تا حدود یک صفحه از کتاب به ذکر القاب وی اختصاص می یافت. لکن با پیچیده شدن زندگی انسان ها و حرکت بشر به سمت ساده نویسی، اختصار و ایجاد سرعت در انتقال معانی، کم کم این القاب کوتاه شده و در پاره ای از موارد، به کلی از میان رفته اند. نگاهی به نامه های چند صفحه ای اداری و حتی پیام های طولانی مسئولان کشوری در سالیان گذشته که به مناسبت های مختلف صادر می کردند، و مقایسه آن با نامه ها و پیام های چند خطی کنونی، حاکی از همین تغییرات است.

در این میان، به نظر می رسد حرکت آیت الله سیستانی در رابطه با حذف لقب «آیت الله العظمی» از ابتدای نام خود در سایت رسمی خویش، در راستای همین تحولات جامعه بشری بوده و لذا از آنجا که لفظ «مرجع عالیقدر»، حاکی از مقام علمی و میزان مقبولیت مردمی ایشان است، اقدام به حذف لقب «آیت الله العظمی» کرده اند. هم چنین نباید روحیه متواضعانه این فقیه در انجام این عمل نیز نادیده انگاشته شود؛ روحیه ای که البته در میان فقهای شیعه، مسبوق به سابقه بوده و فقهائی هم چون مرحوم امام خمینی و آیت الله العظمی بهجت، از درج حتی نام خویش بر روی رساله عملیه شان خودداری می ورزیده اند. کسانی هم چون مقام معظم رهبری نیز باوجود اقبال گسترده مردمی از مرجعیت ایشان، تاکنون اقدام به چاپ رساله عملیه نکرده اند. این امر البته نافی تلاش ها و مجاهدت های سایر فقیهان و مراجع تقلیدی نیست که بصیرت و روحیه متواضعانه خود را بارها و بارها در عرصه های دیگر به نمایش گذاشته اند و با قبول بار سنگین و سرشار از مسئولیت مرجعیت علمی شیعیان، هر یک به سهم خود، نقش بزرگ و پررنگی را در حفظ اسلام عزیز در طول تاریخ داشته اند.