خلاصه و نقد «سرمایه در قرن بیست ویکم»
به گزارش پارس به نقل از الف، توزیع ثروت و درآمد یکي از موضوعات جنجالی روزگار ما در سطح جهانی است و کار جدید توماس پیکتی، اقتصاددانان فرانسوی، زلزله ای در مطالعات مربوط به این عرصه ایجاد کرده است.
این کتاب بر يك ادعاي ساده موسوم به رابطه نابرابري استوار است: «نرخ بازگشت سرمايه از نرخ رشد اقتصادي بيشتر است، بنابراين، نابرابري همواره رشد ميكند».
منظور پيكتي از سرمايه تقريبا همان ثروت است. پيكتي مدعي است، از آنجاييكه نرخ عايدي هاي ناشي از ثروت (شامل سود، سود سهام و اوراق قرضه، انواع اجاره از اجاره مستقلات تا ماشين آلات و بهره وام) همواره از نرخ رشد اقتصادي بيشتر است، درنتيجه، سهمي از درآمد ملي كه به سرمايه تعلق مي گيرد بيشتر از سهمي است كه به نيروي كار تعلق مي گيرد. بنابراين نابرابري به صورت سيستمي فزاينده است. پيكتي تلاش مي كند براساس داده هاي تاريخي و نيز برخي روابط بسيار ساده رياضي اين ادعاي خود را تقويت كند.
مفاهيم ديگري نيز در سرمايهء پيكتي مطرح شده است كه مقدمه يا نتيجه يا توصيه سياستي مبتني بر اين ادعاي اساسي است.
«سرمایه داری موروثی» یکی از این مفاهیم است. پيكتي براساس اصل نابرابری نتیجه می گیرد كه سرمايه داري فعلي، آنگونه كه گفته مي شود، برابري ساز نيست. به اين مفهوم كه به دليل پيشي گرفتن نرخ بازده سرمايه از نرخ رشد، همواره اين قشر ثروتمند هستند كه به طور خودكار، برنده مسابقه هستند. سرمايه يا ثروت، از نسلي به نسل ديگر از طريق ارث منتقل مي شود و ادعاي مرسوم كه در يك نظام مبتني بر بازار، طبقات اجتماعي براساس آموزش يا خلاقيت و ... مي توانند به راحتي جابه جا شوند، تا آن حد كه فرايند كلي نابرابري فزاينده را معكوس يا متوقف كنند، زير سوال است. پيكتي مي پذيرد كه نيروهاي همگراكننده و برابري ساز، همانند آموزش و مهارت و ... به عنوان كاهنده نابرابري عمل مي كنند، اما قدرت نيروهاي برابري ساز (همگرا كننده) در مقابل ثروت به عنوان قدرت اصلي زاينده نابرابري (واگراكننده) راه به جايي نمي برد.
پيكتي براساس داده هاي تاريخي مدعي مي شود كه روند نابرابري همواره فزاينده بوده است. اين روند در قرن گذشته در مواقعي، از دهه سي تا هفتاد، متوقف يا معكوس شده است. اين توقف نيز نه به دليل فرايند خودتنظيم سرمايه داري يا فرايندهاي مشابه، بلكه براساس رويدادهاي منحصر به فردي همانند جنگ جهاني يا ركود بزرگ بوده است كه باعث شده از يك طرف ثروت طبقات نخبه ثروتي از بين برود و در ثاني دولت ها به اقدامات بازتوزيعي روي بياورند و در نتيجه نابرابري كاهش پيدا كند. وي نتيجه مي گيرد كه در فضاي فعلي كه باز هم نابرابري در حال رشد است، بهترين راه حل براي اين مشكل، حمله به اساس زاينده مشكل، يعني ثروت است و اين حمله نيز از طريق ماليات حداكثري بر ثروت، حتي تا هشتاد درصد، بايد صورت گيرد.
بنابر تفسیری که از کتاب پیکتی شده است، او نشان داده که این مفهوم که "بازارها در شرایط بهینه قرار دارند مگر در موارد شکست بازار" حجابی است بر مسائل فوری تر سرمایه داری که در حال تولید نابرابری شتابانی است که سیاست و فرهنگ را خنثی می کند و جامعه را به دو گروه "ممتاز ثروتمند" و "سایرین" تقسیم می کند که در گروه سایرین، کارهای اساسی مانند تعلیم،تربیت،پرستاری و ... امثالهم قرار دارند.
مرکز پژوهش های مجلس اخیرا خلاصه و نقد کتاب سرمایه در قرن بیست و یکم پیکتی را منتشر کرده است که از سایت آن مرکز قابل دریافت است.
ارسال نظر