پايگاه خبري تحليلي «پارس»- 1- ساده‌ترين تعريف از فرد ناصبي اين است: «کسي که با اميرالمؤمنين علي(ع) و اهل‌بيت پيامبر(ص)‌ دشمني و به آنان جسارت مي‌نمايد». در دوران معاصر، تاکنون موردي از جسارت به ائمه و اهل‌بيت(ع) در بين يا از سوي فلسطينيان ديده يا گزارش نشده است.

2- همانطور که ذکر شد، اين شبهه بسيار قديمي است. «استاد شهيد مرتضي مطهری» در يک سخنراني در سال ۱۳۴۹ به اين شبهه اينگونه پاسخ داد: «يك وقتی ديدم يك كسی می‏گفت: اين فلسطيني‌ها ناصبی هستند... سنی مسلمان است ولی ناصبی كافر است، نجس است. ما با ناصبی نمی‏توانيم معاملة مسلمان بكنيم. حال يك كسی می‏آيد می‏گويد اين‏ فلسطيني‌ها ناصبی هستند. آن يكی می‏گويد. اين به آن می‏گويد، او هم يك‏ جای ديگر تكرار می‏كند و همين طور. اگر ناصبی باشند كافرند و در درجه‏ يهودي‌ها قرار می‏گيرند. هيچ فكر نمی‏كنند كه اين، حرفی است كه يهودي‌ها جعل كرده‏اند. در هر جايی يك حرف جعل می‏كنند برای اينكه احساس همدردی‏ نسبت به فلسطيني‌ها را از بين ببرند. 
می‏دانند مردم ايران شيعه‏اند و شيعه‏ دوستدار علی و معتقد است هر كس دشمن علی باشد كافر است، برای اينكه‏ احساس همدردی را از بين ببرند، اين مطلب را جعل می‏كنند. در صورتی كه‏ ما يكی از سال‌هايی كه مكه رفته بوديم، فلسطيني‌ها را زياد می‏ديديم، يكی‏ از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حكمش چيست؟ بعد گفت‏ من شيعه هستم، اين رفقايم سنی‏اند. معلوم شد داخل اينها شيعه هم وجود دارد. بعد خودشان می‏گفتند بين ما شيعه و سنی هست. شيعه هم زياد داريم‏. همين «ليلا خالد» معروف، شيعه است (1). در چندين نطق و سخنرانی خودش‏ در مصر گفته من شيعه‏ام. ولی دشمن يهودی يك عده مزدوری را كه دارد، مأمور می‏كند و می‏گويد: شما پخش كنيد كه اينها ناصبی‏اند». (2)
با دقت در زمان و محتواي سخنراني فوق، تفاوت «يک عالم روشن‌بين» با افراد سطحي و عوام معلوم مي‌شود.

3- سند زنده اين استدلال استاد شهيد هم اينكه «منوشه امير» كارشناس راديو اسرائيل در مصاحبه با بخش فارسي راديو آمريكا گفته است:«ايران دارد براي قاتلان امام حسين دل مي سوزاند و به آنان كمك مي‌كند»!

دقيقا شبيه به وقتي كه كه ابـوذر شاهد تفسيرهاي غلط كعب‌الاحبار بود و به او مي‌گفت:«اى يهودى‌زاده! به تو چه ربطي دارد كه درباره احكام اسلام اظهار نظر مي‌كني؟ تو مي‌خواهي اسلام و احكام آن را به ما ياد بدهي؟» و يا شبيه به زماني كه امام راحل(ره)‌ فرمود: «حالا آقاي كارتر اسلام‌شناس شده است»!

4- بیشتر مردم فلسطین، پیرو «مذهب شافعی» هستند. جالب اينكه«ابوعبدالله محمد بن ادریس شافعی» امام اين مذهب نيز متولد غزه بوده است. در بین فرقه‌های چهارگانه اهل سنت، نزدیک‌ترین فرقه به تشیع از نظر علاقه و احترام به اهل بیت(ع) همین فرقه شافعی است. محبت خود شافعي به اهل‌بيت(ع) ـ‌ بويژه شخص اميرالمؤمنين علي(ع) و امام حسین (ع) ـ نيز بسيار معروف و مشهور است. شافعیان هم به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهل بیت ارادت دارند و حتي به زيارت مشاهد مشرفه منتسب به آنان مي‌روند.

شافعی که طبع شعر نيز داشته است سروده‌هاي فراواني درباره اهل‌بيت(ع) دارد؛ از جمله اين ابيات معروف که:
یا آل بیت رسول الله حبكم  ـ فرض من الله فی القرآن أنزله
كفاكم من عظیم القدر أنكم ـ من لم یُصَلِّ علیكم لا صلاة له
یعنی: «ای آل محمد! محبت شما امر واجبی است كه خدا آن را در قرآن نازل كرده است. همین یك دلیل بر عظمت قدر شما كافی است كه هر كسی نماز بخواند و بر شما درود نفرستد نمازش صحيح نیست».

وي در مدح علی علیه‌السلام  اين دوبيتي بسيار عجيب را سروده است:
لو أن المرتضي أبدي محله ـ لخرَّ الناس طُرّاً سُجّداً له
يموتُ الشافعي و ليسَ يدري ـ عليّ ربه أم ربه الله!
یعنی: «اگر علي مرتضي، مقام خود را به مردم بشناساند خواهي ديد که جميع خلايق بر او سجده مي‌کنند. زندگي شافعي رو به پايان است در حالي‌که بالاخره نفهميد رب او خداست يا علي!».

شافعی همچنين درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد؛ از جمله:
و مما نفی نومی و شیب لحیتی ـ تعاریف ایام لهن خطوب
تأوب همی و الفواد كتیب ـ وارق عینی و ارقاد غریب
تزلزلت الدنیا لآل‌محمد‌‌ ـ و كادت لهم صم الجبال تذوب
فمن بلغ عن الحسین رساله ـ و ان كرهتها انفس و قلوب
قتیل بلاجرم كان قمیصه ـ صبیغ بماء الارجوان خصیب
نصلی علی المختار من آل هاشم  ـ و نوذی بینه ان ذاك عجیب
لئن كان ذنبی حب آل محمد‌‌ ـ فذلك ذنب لست عنه اتوب
هم شفعائی یوم حشری و موقفی ـ و بغضهم للشافعی ذنوب

يعني: «این حادثه از حوادثی است كه خواب مرا ربوده و موی مرا سپید كرده است. دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین كرده است و اشك چشم جاری و خواب از آن پریده است. دنیا از این حادثه خاندان پیامبر‌‌ متزلزل شده و قامت كوه‌ها از آن ذوب شده است. آیا كسی هست كه از من به حسین پيامي برساند اگر چه دل‌ها آن را ناخوش دارند. حسین كشته‌ای است بدون جرم و گناه كه پیراهن او به خونش رنگین شده. عجب از ما مردم آن است كه از یك طرف به آل پیامبر درود می‌فرستیم و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل می‌رسانیم و اذیت می‌كنیم. اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم كرد. اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی كرده‌ام».(3)

ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت پیامبر‌‌ چنان بود كه برخی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و گفته مي‌شود كه حتی جهت محاكمه به بغداد برده شد. او معتقد بود كه ارادت به خاندان علی ـ علیهم‌السلام ـ را باید علنی و آشكار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور كرد كه رفض را در دوستی علی و فاطمه و فرزندان آن دو می‌داند.

5- در سال‌هاي اخير گرايش به تشيع در بين مردم فلسطين بسيار سريع بوده است. گذشته از «شهيد دکتر فتحي شقاقي» و «شهيد محمد شحادة» از رهبران جنبش جهاد اسلامي فلسطين، اکنون حضور و وجود حداقل ده هزار شيعه بومي در بين فلسطينيان ساکن در مناطق اشغالي (بدون غزه و کرانه باختري)، گزارش شده است.(3)

6- در تهاجم اخير رژیم صهیونیستی به غزه، در روز ۱۰ دی، مسجدي به نام "مسجد علی بن ابی طالب" واقع در محله الزیتون شهر غزه، توسط جنگنده‌های اسرائیلی بمباران شد. برخي مساجد ديگر در فلسطین نيز به نام‌هاي زيرند:

7- مسجد «الامام علی ابن ابی طالب» واقع در در حواره از توابع شهر نابلس، در کرانه باختری.
* مسجد «فاطمهًْ الزهراء» در شهر نابلس .
* مسجد «فاطمهًْ الزهراء» واقع در "قریه ارتاح"، در جنوب طولکرم.
* مسجد «الحسین بن علی» واقع در خیابان "عین سارهًْ" شهر الخلیل.
* مسجد «الحسین بن علی» واقع در "حی الصبرهًْ" در نوار غزه.

مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی می‌توانند هم لعنت‌کننده اهل بیت (ع) باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟ واضح است که هيچ فرد ناصبي، نام علی بن ابی‌طالب را روي مسجدش نمي‌گذارد.

7- آنچه اين شايعه را تقويت کرد، خبري بود که يک سايت جديدالتأسيس عراقي منتشر کرد مبني بر اينکه «یکی از رهبران حماس در مصاحبه با شبکه الجزیرة گفته است: «سننتصر على اسرائيل كما انتصر يزيد على الحسين/ يعني: ما بر اسراییل پیروز خواهیم شد همچون پیروزی یزید بر حسین (علیه‌السلام)
در اینجا چند سؤال به وجود می‌آید:

اولا) اگر این خبر صحت دارد، نام این رهبر حماس چیست؟
ثانیا) این مصاحبه در چه روز و چه ساعتی با شبکه الجزیرة صورت گرفته است؟
ثالثا) آیا این سایت می تواند فیلم این مصاحبه را پخش کند؟ یا هرگونه سند دیگری ارائه دهد؟

مطمئنا این سایت، پاسخی برای سؤال‌های بالا ندارد. با این حال می‌توان جمله «سننتصر على اسرائیل کما انتصر یزید على الحسین» را در گوگل یا هر موتور جستجوی دیگری در اینترنت سرچ کرد. توجه به نتایج این جستجو نشان می‌دهد: این جمله فقط در سایت‌ها و وبلاگ‌های فارسی‌زبان وجود دارد که البته این سایت‌ها و وبلاگ‌ها هم منبعشان در نقل این جمله، همان سایت کذایی است. حتی در یک سایت عرب زبان هم، این جمله را نمی بینیم.

جالب اینجاست که گردانندگان این سایت با عقب نشینی از موضع سابق چنین اعلام موضع کرده‌اند: «اما در مورد گفته یکی از رهبران حماس: “سننتصر على اسرائیل کما انتصر یزید على الحسین”. این گفته  سال پیش در کانال الجزیره منتشر شد و ما به صورت زنده آن را مشاهده کردیم ولی هم اکنون فیلمی از آن در دست نیست…» !

8- نماینده جنبش حماس هم خود به این خبر عکس‌العمل نشان داده و گفته است: «من نمی‌دانم این خبر از کجا آمد و چه کسی در پس انتشار این خبر بی‌اساس و دروغین بود. درج این خبر با آن ابعاد گسترده برای ما هم جای سؤال دارد… این خبرها بی‌اساس و دروغ است. ما معتقدیم دست‌هایی در پس تدوین و نشر این خبر در رسانه‌ها و مطبوعات ایران وجود داشته که هدفشان ضربه زدن و خدشه‌دار کردن مناسبات مستحکم جنبش حماس با دولت و مردم عزیز ایران بوده است. اما اگر منظور شما سازمان‌هایی مثل جنبش فتح و حزب بعث فلسطین هستند این سؤال را باید از آنها داشته باشید.»

مسؤول اطلاع رسانی دفتر نمایندگی جنبش حماس در تهران نیز این شایعه را توطئه دشمنان اسلام به منظور کاهش حساسیت شیعیان نسبت به کشتار مردم غزه دانست.

«ابو السرور» گفت: «ظاهراً یک پایگاه اینترنتی فارسی – عراقی منبع اصلی این شایعات بوده اما هیچ سایت عربی این خبر را منتشر نکرده است. این رهبر حماس که این سخنان را گفته است چه کسی بوده؟ تاریخ مصاحبه کی بوده؟ تمام مصاحبه‌های الجزیره از طریق سایت اینترنتی این شبکه قابل دسترسی است و با اندکی جستجو می توان فهمید که چنین مصاحبه‌ای وجود خارجی ندارد. این قبیل شایعات هر از چند گاهی توسط دشمنان مسلمین و اسلام مطرح می شود تا از میزان حساسیت ملت های مسلمان نسبت به فلسطین بکاهند. این شایعات بیشتر در جاهایی مطرح می شود که بیشترین حمایت از مردم فلسطین دارند و با این کار قصد دارند در کمک این مردم به فلسطین تشکیک به وجود آورند».

ابو السرور افزود: «آن‌ها می‌خواهند مانع ادامه حمایت‌های ملت‌های مسلمان به خصوص برادران شیعه از فلسطین و مظلومیت مردم فلسطین بشوند. در حالی که امام حسین(ع) تنها متعلق به شیعیان نیست. امام حسین اسوه آزادگان جهان و قیام او قیام مقدسی برای اقامه عدل و حق بوده و مبارزان حماس با الگوپذیری از آن حضرت می‌جنگند. هیچ انسان مسلمانی به خود این جرات را نمی دهد که در مورد ایشان چنین عباراتی را بر زبان بیاورد. اصولا در دنیای امروز دیگر ناصبی وجود ندارد. مردم غزه و فلسطین، شافعی‌مذهب و دوستدار اهل بیت(ع) هستند و ناصبی بودن آنان به هیچ وجه صحت ندارد. مگر می‌شود کسی مسلمان باشد و اهل بیت رسول الله(ص) را دوست نداشته باشد؟»!

وی همچنین این شایعه که "مبارزان و مجروحان فلسطینی، خون مردم ایران را به دلیل شیعه‌بودن قبول نکرده‌اند" را خنده‌دار دانست و گفت: «به دلیل خیانت برخی کشورها در بستن گذرگاه‌ها اصولاً هیچ خونی از ایران به فلسطین نرفته است».

پاسخ‌هاي نقضي
اگرچه ثابت شد که شايعه فوق دروغ است و فلسطين و فلسطينيان ـ همانند تمامي مسلمانان در همه اقطار اسلامي ـ از نصب و ناصبي بودن مبرا هستند و به اهل‌بيت عصمت و طهارت (ع) علاقه دارند، اما بر فرض که اينگونه هم باشد باز هم نتيجه‌اي که قائلان نظريه فوق مي‌خواهند (يعني اينکه چون ناصبي هستند پس بايد از قتل و غارت شدن آنان خوشحال باشيم) به دست نمي‌آيد. به دو دليل:

1- قرآن کريم:
خداوند متعال در قرآن مجيد مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ـ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديك‌تر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است».(4)

آيا رعايت عدالت و انصاف اين است که از بمباران زنان و کودکان معصوم غزه ـ اگرچه مردانشان ناصبي يا حتي كافر باشند ـ خوشنود باشيم؟!

2- سنت شريف:
کساني که شبهه بالا را نموده‌اند ظاهراً براي تشيع و اهل‌بيت(ع) دل مي‌سوزانند. اما بدون شک دلسوزي آنان بيش از دلسوزي سرسلسله تشيع و قطب محور اهل‌بيت(ع) ـ يعني وجود مقدس اميرالمؤمنين علي (ع) ـ نيست. در انديشه حضرت علي(ع) يک انسان مسلمان آزاده بايد نسبت به ظلم و ظالم حساسيت نشان دهد و در مقابل هرگونه ستمگري ساکت ننشيند؛ فارغ از دين و مذهب و مرام آن شخص. شواهد اين ادعا به قرار زير است:

الف. امام(ع) در داستان معروف هجوم سپاه معاويه به شهر انبار و غارت اين شهر مي‌فرمايد: «شنيده‏ام كه يكى از دشمنان بر زنى از اهل ذمّه هجوم برده، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره‏ ربوده است... اگر شخص مسلمان از غصه اين امر بميرد، رواست».(5)

ب. اميرالمؤمنين(ع) در وصيت جاودانه خود به امام حسن(ع) و امام حسين(ع) فرموده‌اند: «کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً ـ دشمن ظالم و ياور مظلوم باشيد» و نفرموده است که اين مظلوم حتماً بايد مسلمان يا شيعه يا محب اهل‌بيت(ع) باشد.(6)

ج. حضرت(ع) در نامه خود به مالک اشتر نخعي ـ که بحق مانيفست حکومت و سياست مصلحانه است ـ مي‌نويسد: « أَشْعِرْ قَلْبَكَ اَلرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ اَلْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اَللُّطْفَ بِهِمْ وَ لاَ تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي اَلدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي اَلْخَلْقِ ـ مهربانى به رعيت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ايشان را شعار دل خود ساز . چونان حيوانى درنده مباش كه خوردنشان را غنيمت شمارى ، زيرا آنان دو گروهند يا همكيشان تو هستند يا همانندان تو در آفرينش».(7)

مظلومان غزه، اگر همكيشان ما نباشند، همانندان ما در آفرينش كه هستند. نيستند ؟!

پی‌نوشت‌ها :

(1)- شهید مطهری، آشنایی با قرآن، جلد۴، پاورقی صفحه ۳۲ .
(2)- برای دیدن این اشعار ر. ک. به: دیوان امام شافعی، الصراط السوی فی مناقب آل النبی، حادثه کربلا از نظر اهل سنت، سیمای علی علیه‌السلام از منظر اهل سنت، نامه دانشوران ناصری، و مجله بصائر (شماره‌های ۷ و ۸).
(3)- براي ديدن اين اشعار ر. ک. به: دیوان امام شافعی، الصراط السوی فی مناقب آل النبی، حادثه كربلا از نظر اهل سنت، سیمای علی علیه‌السلام از منظر اهل سنت، نامه دانشوران ناصری، و مجله بصائر (شماره‌هاي 7 و 8).
(4)- سوره مائده ، آيه 8 .
(5)- نهج البلاغه، خطبة 27 .
(6)- نهج البلاغه، نامه 47 .
(7)- نهج البلاغه، نامه 53