حسین سلیمی و سریع القلم در حال نهایی کردن
منشور اعتدال رونمایی می شود / جدایی از حوزویان و پیوستگی به روشنفکران اصلاح طلب
اين منشور با مسووليت حسين سليمي و سريع القلم در حال نهايي شدن است و افرادي چون صالحي، كولايي، حاضري، عبدي، مسجد جامعي، طباطبایی نيز در تدوين آن نقش داشته اند
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- حسن روحاني براي نشان دادن تفاوت خود با جريان اصلاحات، تلاش دارد تا اعتدال را به عنوان يك گفتمان ارايه نمايد و بر همين اساس از همراهان فكري خود خواست تا با برگزاري همايش به تبيين مفهوم اعتدال بر اساس گفتماني كه مدنظر دارند بپردازند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، همايش هاي متعدد داخلي و بيروني تشكيل شد و در نهايت منشور اعتدال مراحل نهايي تدوين خود را طي مي كند.
در تدوين اين منشور، از روحانيون، نخبگان حوزه و افراد دانشگاهي كه در حوزه علوم اسلامي فعاليت كرده اند استفاده نشده است و مجددا از عناصري كه وابستگي به جريان اصلاحات داشته ليكن در 16 سال گذشته با حسن روحاني در مركز تحقيقات استراتژيك همكار بوده اند استفاده شده است.
اين منشور با مسووليت حسين سليمي و محمود سريع القلم در حال نهايي شدن است و افرادي چون رضا اميري صالحي، الهه كولايي، علي محمد حاضري، عباس عبدي، احمد مسجد جامعي، طباطبایی نيز در تدوين آن نقش داشته اند
حسين سليمي در يكي از ويرايش هاي اين منشور مقدمه اي نوشته كه بخشي از مقدمه وي اينگونه است:
«ﻧﻘﺎط ﻋﻄﻒ ﺗﺤﻮﻻت ﺳﯿﺎﺳﯽ در اﯾﺮان و ﭘﯿﺪاﯾﯽ اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎي ﻧﻮﯾﻦ ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﺗﺎرﯾﺦ ﺳﺎز ﭘﯿﻮﻧﺪي ﻧﺎﮔﺴﺴﺘﻨﯽ داﺷﺘﻪاﻧﺪ. ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﻃﻮﻻﻧﯽ و ﭘﺮﻓﺮاز و ﻧﺸﯿﺐ اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﻧﺸﺎن ﮔﺮ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﺗﻔﮑﺮات ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، و ﻧﯿﺰ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﻫﺎي ﺗﺤﻮل آﻓﺮﯾﻦ در ﻧﻘﺎط ﻋﻄﻒ دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﻫﺎي ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ. ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺟﻮاﻧﻪﻫﺎي اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎي ﻣﺪرن و اوﻟﯿﻦ ﮔﻔﺘﺎرﻫﺎي دﻣﮑﺮاﺳﯽ در ﯾﮏ ﻧﻘﻄﮥ ﻋﻄﻒ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﯾﻌﻨﯽ اﻧﻘﻼب ﻣﺸﺮ وﻃﯿﺖ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﺷﺪﻧﺪ.
ﮔﺮاﯾﺶﻫﺎي ﻓﮑﺮي ﭼﭗ و اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژي ﺳﻮﺳﯿﺎﻟﯿﺴﻢ ﺑﺎ ﻇﻬﻮر اﺗﺤﺎد ﺟﻤﺎﻫﯿﺮ ﺷﻮروي و ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺮﺧﯽ از ﺟﺮﯾﺎنﻫﺎي ﺳﯿﺎﺳﯽ در اﯾﺮان ﺑﺎ آن ﭘﺪﯾﺪار ﮔﺸﺘﻨﺪ. اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎي ﻣﻠﯽﮔﺮاﯾﺎﻧﻪ و اﺳﺘﻘﻼل ﻃﻠﺒﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﻧﻬﻀﺖ ﻣﻠﯽ ﺷﺪن ﺻﻨﻌﺖ ﻧﻔﺖ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺷﺪه و رﯾﺸﻪ دواﻧﺪﻧﺪ و اﺳﻼم ﮔﺮاﯾﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﻧﻘﻼﺑﯽﮔﺮي ﺑﺎ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﺑﺎر ﻧﺸﺴﺖ و ﺑﻪ ﮔﻔﺘﺎري ﺗﺎرﯾﺦﺳﺎز در ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﺑﺪل ﺷﺪ. اﯾﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎ ﮔﻮﯾﺎي آﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﺤﻮل ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺷﯿﻮه ﻧﮕﺮش ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﻤﺮاه ﺑﻮده اﺳﺖ و اﯾﻦ دﮔﺮدﯾﺴﯽ دوﺳﻮﯾﻪ، ﮔﺎﻫﯽ در ﻻﯾﻪﻫﺎي ﻋﻤﯿﻖ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﮔﺎه در ﺳﻄﺢ ﭘﺎرهاي از ﺑﺎورﻫﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎ ﺑﻪ وﻗﻮع ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ اﺳﺖ.
در دوران ﭘﺲ از ﭘﯿﺮوزي اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﻧﯿﺰ، در درون ﻧﻈﺎم ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﯽ، ﺗﺤﻮﻻﺗﯽ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪه ﮐﻪ ﮔﻔﺘﺎرﻫﺎ و ﻧﻈﺎم ﻫﺎي ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ را ﺑﺎ ﺧﻮد ﻫﻤﺮاه داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ ﺗﺤﻮﻻت ﺳﯿﺎﺳﯽ و دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ در ﻧﺨﺒﮕﺎن ﺣﺎﮐﻢ ﻫﻤﻮاره ﺑﺎ ﻇﻬﻮر ﮔﻔﺘﺎرﻫﺎ، واژﮔﺎن و ﻧﻈ ﺎمﻫﺎي ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﺗﺎزه ﻫﻤﺮاه ﺑﻮده اﺳﺖ. اﮔﺮ ﺗﺤﻮل ﺳﯿﺎﺳﯽ را ﻧﺘﯿﺠﻪ و ﺣﺎﺻﻞ ﺗﺤﻮل در ﺣﻮزهﻫﺎي ﮔﻔﺘﻤﺎﻧﯽ ﺑﺪاﻧﯿﻢ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻃﺒﯿﻌﯽ اﺳﺖ و در واﻗﻊ ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﮔﻔﺘﻤﺎنﻫﺎ، دﮔﺮﮔﻮﻧﯽ در ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻫﺎ و ﻧﺨﺒﮕﺎن ﺣﺎﮐﻢ را ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه دارد. اﻣﺎ اﮔﺮ ﺗﺤﻮل ﺳﯿﺎﺳﯽ را اﺳﺎس و ﻣﻨﺸﺄ ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﮔﻔﺘﺎرﻫﺎ و ﻣﻌﺎﻧﯽ ﺑﺸﻤﺎرﯾﻢ، ﻧﻘﺎط ﻋﻄﻒ ﺗﺤﻮل ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺳﺮآﻏﺎز ﺷﮑﻞﮔﯿﺮي ﮔﻔﺘﺎرﻫﺎي و ﻧﮕﺮشﻫﺎي ﺗﺎزه در ﻣﯿﺎن ﻧﺨﺒﮕﺎن و ﺟﺎﻣﻌﮥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. در ﻫﺮ دو ﺻﻮرت ﺗﺤﻮﻻت ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ در ﻧﻈﺎمﻫﺎي ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ و ﺑﻪ ﻋﺒﺎرﺗﯽ ﺗﺤﻮل در ﮔﻔﺘﺎرﻫﺎي ﺳﯿﺎل در ﻋﺮﺻﮥ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﻤﺮاه ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ آﻏ ﺎز ﻫﺮ ﺗﺤﻮل ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮي ﮔﻔﺘﺎري ﺗﺎزه و ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻣﻌﺎﻧﯽ و ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻣﺮﮐﺰي ﺟﺪﯾﺪ در ﻣﻨﻈﻮﻣﻪﻫﺎي ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻮد.
در دوران ﭘﺲ از ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ از زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت رﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮري ﺑﻪ زﻣﯿﻨﮥ ﺗﺤﻮﻻت ﺟﺪي ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﺪل ﺷﺪ، ﻣﺎ ﺷﺎﻫﺪ ﺗﺤﻮل ادواري در ﻧﮕﺮشﻫﺎي ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ. درﺳﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺛﺎﺑﺘﯽ در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﻫﺎي ﻧﻮﻇﻬﻮر در اﯾﻦ دوران وﺟﻮد داﺷ ﺘﻪاﻧﺪ اﻣﺎ ﭼﺮﺧﺶﻫﺎي ﮔﻔﺘﻤﺎﻧﯽ در ﺑﻌﻀﯽ از اﯾﻦ دورانﻫﺎ اﻧﮑﺎرﻧﺎﭘﺬﯾﺮﻧﺪ. اﻧﺪﯾﺸﮥ ﺗﻮﺳﻌﻪﮔﺮاﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ واژه ﺳﺎزﻧﺪﮔﯽ وارد ادﺑﯿﺎت ﺳﯿﺎﺳﯽ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﺷﺪ، ﺗﻔﮑﺮ دﻣﮑﺮاﺳﯽ ﺧﻮاﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ واژه اﺻﻼﺣﺎت ﺳﺮﻣﻨﺸﺄ ﺗﺤﻮﻻت ژرف ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﺪ و ﺗﻔﮑﺮ آرﻣﺎن ﮔﺮاﯾﺎﻧﻪ اي ﮐﻪ ﺑﺎ واژه ﻋﺪاﻟﺖﻃﻠﺒﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﻮهاي ﻧﻮﯾﻦ از ﮐﻨﺶ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ، ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺎ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت رﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮري و روي ﮐﺎر آﻣﺪن ﻧﺨﺒﮕﺎن ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﻌﻨﺎدار و راﯾﺞ ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس ﻣﯽ ﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﺑﺎ ﺗﺤﻮل ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻏﯿﺮﻣﻨﺘﻈﺮه اي ﮐﻪ در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت رﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮري ﺳﺎل 1392 ﺑﻪ وﻗﻮع ﭘﯿﻮﺳﺖ، ﺳﺒﮏ و ﮔﻮﻧﮥ ﺟﺪﯾﺪي از اﻧﺪﯾﺸﯿﺪن و ﺷﯿﻮه ﺗﺎزهاي از ﮐﻨﺶ ﺳﯿﺎﺳﯽ در اﯾﺮان ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻨﺸﺄ ﺗﺤﻮﻻﺗﯽ ﺑﺰرگ در ﺗﺎرﯾﺦ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
واژه اﻋﺘﺪال ﺑﻪ ﻋﻨﻮان واژه اﺻﻠﯽ و ﻧﯿﺰ ﻣﻔﻬﻮم ﻣﺮﮐﺰي اﯾﻦ اﻧﺪﯾﺸﻪ و ﯾﺎ ﺷﯿﻮه ﺟﺪﯾﺪ ﮐﻨﺶ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﮔﻔﺘﻤﺎﻧﯽ ﺟﺪﯾﺪ و ﻧﻈﺎم ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﺗﺎزه اي در ﻋﺮﺻﮥ ﺣﯿﺎت ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﺑﯿﺎﻧﺠﺎﻣﺪ. ﺗﺎ ﮐﻨﻮن ﺗﻌﺎﺑﯿﺮ و ﺗﻔﺎﺳﯿﺮ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ از اﯾﻦ اﺻﻄﻼح و ﻣﻌﻨﺎي و ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ از آن ﺑﯿﺎن ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻨﻮز ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﻧﺘﻮاﻧﺴﺘﻪاﻧﺪ ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺗﻔﺴﯿﺮ اﺻﻠﯽ آن ﺑﺎز ﮐﻨﻨﺪ. ﮔﺮوﻫﯽ از اﺻﺤﺎب اﻧﺪﯾﺸﻪ آن را ﻧﻤﺎد ﯾﮏ ﮔﻮﻧﮥ ﻧﻮﯾﻦ ﺳﯿﺎﺳﺖورزي داﻧﺴﺘﻪ اﻧﺪ، ﻋﺪهاي آن را ﯾﮏ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﻧﻮﻇﻬﻮر ﺗﻌﺒﯿﺮ ﮐﺮدهاﻧﺪ و ﮔﺮوﻫﯽ دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺰ آن را ﺗﺪاوم ﭘﺎرهاي اﻧﺪﯾﺸﻪﻫﺎي ﺑﻪ ﺣﺎﺷﯿﻪ راﻧﺪه ﺷﺪه ﮔﺬﺷﺘﻪ داﻧﺴﺘﻪاﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﺎزﺳﺎزي و ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻗﻮا و ﺑﺎ واژﮔﺎن و ﺗﻌﺎﺑﯿﺮي ﺟﺪﯾﺪ، دوﺑﺎره ﺑﻪ ﻣﯿﺪان آﻣﺪه اﺳﺖ. ﺑﺮداﺷﺖ ﻫﺎي ﻣﺘﻌﺪد و ﺗﻌﺎﺑﯿﺮ ﻣﺘﻨﻮع از ﻣﻔﻬﻮم اﻋﺘﺪال ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪه ﺗﺎ ﻧﯿﺎز ﺑﻪ ﺗﺒﯿﯿﻦ و ﺗﻮﺿﯿﺢ ﻣﻔﻬﻮم اﻋﺘﺪال ﺑﯿﺶ از ﻫﺮ زﻣﺎن در آﻏﺎز ﺑﻪ ﮐﺎر دوﻟﺖ ﯾﺎزدﻫﻢ اﺣﺴﺎس ﺷﻮد.»
ارسال نظر