مهدی ذاکری*
پیروز این میدان کیست؟
تصاویر منتشرشده از قتلعام صدها شهروند عراقی توسط نیروهای داعش در شهر صلاحالدین این کشور نشاندهنده واقعیتهای هولناکی است که در محیط پیرامون ما میگذرد.
زير هريك از اين تصاوير كه توسط سايت وابسته به اين گروه منتشر شده است شاهد درج پيامهايي هستيم كه قتلعامشوندگان را تحت عنوان «رافضي» و «ارتش صفوي» تحقير ميكند و مرگي فجيع را شايسته آنها ميداند. اين تصاوير افراد مسلحي را نشان ميدهند كه بالاي سر دستگيرشدگان ايستادهاند و با خونسردي تمام به سر آنها شليك ميكند. هولناكي قضيه آنجايي بيشتر ميشود كه همه اينها زير پرچمي انجام ميشود كه روي آن نام مبارك خداوند و رسول او كه پيام آور مهرباني و رفتار انساني با اسيران بود، نقش بسته است.
درحاليكه جهان به نظاره اين جنايتها تحت نام دين مبين اسلام نشسته است؛ عدهاي نيز كه لباس دين پوشيدهاند به ميدان آمده و به جاي محكوم كردن اين جنايتها و تمايز گذاشتن ميان اسلام واقعي و اين رفتار ددمنشانه؛ يورش داعش به شهرهاي عراق را تحت عنوان «انقلاب» تعبير كردهاند.
شيخ يوسف قرضاوي ازجمله افرادي است كه پيشتر بهواسطه برخي ديدگاههاي نوآورانه در مباحث فقهي شناخته شده بود و در كارنامهاش مواضع خوبي درخصوص جلب توجه مسلمانان به دشمن اصلي يعني رژيم صهيونيستي را شاهد بودهايم، اما گويا او نيز در متن اين نبرد خونبار، بهاصطلاح عاميانه، «سوراخ دعا» را گم كرده و خواسته يا ناخواسته در زميني بازي ميكند كه قواعد آن توسط سازمانهاي امنيتي و اطلاعاتي غرب و نيز موساد طراحي شده است.
منظور طرحي صهيونيستي است كه هدف نهايي آن خروج رژيم اشغالگر قدس از وضعيت «انزواي استراتژيك اسرائيل» و تهديد هميشگي موجوديت آن به واسطه قرار داشتن در احاطه ملتهاي مسلمان است. با نگاهي به تاريخ معاصر منطقه درمييابيم كه يكي از راهكارهاي هميشگي رژيم صهيونيستي براي رهايي از انزوا و جلوگيري از قدرتگرفتن جبهه ضداسرائيلي، تلاش براي تفرقه افكني ميان مسلمانان و ايجاد تعارض ميان امت اسلامي بوده است.
درحاليكه تاقبل از تهاجم آمريكا به عراق و افغانستان تلاشهايي در راستاي اجراي اين طرح صورت گرفته بود، ولي گسترش موج بيداري اسلامي مخصوصا در كشورهايي چون بحرين و عربستان و نهايتا عدمموفقيت تروريستها در سوريه، باعث شد تا اين طرح ابعاد جديدي بهخود گرفته و حجم عظيمي از تبليغات طي يك دهه گذشته معطوف به برجستهسازي و ايجاد تعارض ميان شيعه و سني بهعنوان اصليترين شكاف در خاورميانه شود.
وقتي كه برخي از سران عرب يك دهه پيش، از خطر شكلگيري «هلال شيعي» سخن گفتند و برخي ديگر از كشورهاي اسلامي اولويت خود را تقويت ايرانهراسي و تحريك غرب براي مقابله با جمهوري اسلامي قراردادند در حال پاشيدن بذري بودند كه يك جلوه آن در شهادت مظلومانه شيخ حسن شحاته در مصر، جلوه ديگر آن ترور زائران شيعه پاكستاني و صحنه ديگر آن امروز در قتل عام شهروندان بيگناه در موصل و صلاحالدين ديده ميشود.
تصوير امروز جهان اسلام سربرآوردن شكافهايي ساختگي است كه در آن يك مسلمان سر مسلمان ديگر را به نام خدا و رسولش ميبرد و دست به جنايت جگرخواري ميزند. مطمئنا تنها چهره پيروز اين صحنه رژيم صهيونيستي است كه علاوه بر كسب موفقيتي عظيم در تخريب چهره اسلام و مسلمين، از تيررس خشم مسلمين خارج شده، صحنه نبرد را عوض كرده و مسلمانان را در حال درگيري با يكديگر ميبيند.
آيا غيراز اين است كه محصول اصلي نبرد 3ساله در سوريه نابودي ارتشي 300هزار نفره است كه تا قبل از آن تهديدي اصلي عليه رژيم صهيونيستي بهشمار ميآمد؟ اين پازل تلخ آنجايي تكميل ميشود كه بازيگران عرب اين صحنه طراحي شده، چنان اسير بازي دشمن مسلمين شدهاند كه در حال تئوريزه كردن نزديكي به دشمن صهيونيستي به بهانه درگيري با تهديد شيعه هستند. با نگاهي به شرايط كنوني جهان اسلام، امروز بيش از هر زمان ديگر ضرورت رجعت به ميراث بزرگان انديشه تقريب احساس ميشود؛ انديشهاي كه بهجاي تأكيد بر اختلافات، بر اشتراكات عظيم امت اسلامي تأكيد كرده و توجهات را به مسائل اصلي جامعه اسلامي و دشمن ديرينه آن، رژيم صهيونيستي، معطوف سازد.
* مدیر عامل موسسه همشهری
ارسال نظر