جنگ اراده ها در مذاکرات هسته ای
تنها ادامه ایستادگی و مقاومت می تواند غرب را به این نتیجه برساند که نبرد در مساله هسته ای با ایران را نیز باخته اند. این جا است که بحث اقتصاد مقاومتی بسیار اهمیت مییابد.
به گزارش پارس به نقل از فارس، پس از پایان جنگ جهانی دوم و پیروزی متفقین بر متحدین، دو بلوک لیبرال غربی به رهبری آمریکا و سوسیال شرقی به رهبری اتحاد شوروی پدید آمده و در مقابل یکدیگر صف آرایی نمودند و بدین ترتیب یک نظام دو قطبی بر جهان حاکم شد.
از سال 1985 با روی کار آمدن میخائیل گورباچف، به عنوان صدر هئیت رئیسه اتحاد شوروی، در این کشور اصلاحاتی با دو عنوان پرسترویکا (بازسازی اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) آغاز و این امر به دلایل مختلف در نهایت به فروپاشی بلوک شرق و اتحاد شوروی و برخی از کشورهای شرق اروپا (یوگسلاوی) منجر شد.
در این شرایط، مجموعه دولتهای غربی، به ویژه آمریکا، به اشتباه تصور نمودند که فروپاشی رقیب به معنی قدرت و صلابت دولتهای غربی بوده است؛ بنابراین در زمان ریاست جمهوری جرج بوش پدر تصمیم گرفتند یک نظام تک قطبی سلسله مراتبی را بر جهان حاکم کنند.
آنها از آن زمان تلاشهای بسیاری انجام دادند که از جمله آنها، برنامه ریزی برای گسترش ناتو به شرق(اروپای شرقی، قفقاز وآسیای جنوبی به گونه ای که جمهوری اسلامی ایران نیز در محاصره قرار گیرد )بود.
به زودی معلوم شد که اوضاع جهانی بر وفق مراد آنها پیش نمی رود و آنان نیز مانند بلوک شرق پیش از اضمحلال، نقاط ضعف بالقوه و بالفعل فراوانی دارند.
به علاوه چالشگران مختلف بین المللی که یکی از بزرگترین و قدرتمندترین آنها امواج انقلاب اسلامی ایران است، مسیر به ضعف کشاندن آنها را هموار میکنند و اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، دیری نخواهد پایید که غرب نیز به سرنوشت بلوک شرق دچار و راه فلاکت و فروپاشی را در پیش خواهد گرفت.
برای توضیح مطلب ،کافی است نگاهی به تحولات منطقه غرب آسیا در سال های گذشته بیندازیم.
گسترش بیداری اسلامی و تغییرات آشکار در جغرافیای سیاسی منطقه، تهدید قطع صادرات نفت و گاز به کشورهای غربی، تهدید امنیت رژیم صهیونیستی و غیره، تنها بخشی از مسائلی است که جهان غرب با آن دست به گریبان شده است.
تاکید رهبر فرزانه انقلاب بر بسیج همه امکانات برای سازماندهی و ساماندهی اقتصاد مقاومتی و تبدیل حرف به عمل در این زمینه، ناشی از شناختی دقیق و عمیق از شرایط و روشهای تسلیم کردن غرب است.
غرب در مقیاس جهانی نیز با مسائل عدیدهای مواجه شده و به علاوه امروزه بحرانهای فکری، سیاسی و اقتصادی در کشورهای غربی خودنمایی میکند. در واقع غرب امروزه از درون و بیرون با چالش ها و چالشگران بزرگی روبرو شده است.
اگر بخواهیم به این سئوال ها پاسخی مستدل و منطقی بدهیم که چرا غربیان، به ویژه آمریکایی ها، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدام از انواع تهدیدها و تحریمها علیه ایران اسلامی بهره می گیرند و از سوی دیگر چرا دستاوردهایشان در این رابطه بسیار اندک است و در نتیجه مجبور میشوند با ایران در موضوعات خاص بر سر میز مذاکره بنشینند؛ میتوانیم بگوییم که با توجه به واقعیات موجود جهانی از جمله بحران های هویت و مشروعیت در غرب (که نقش سوء رفتارهای دولت های غربی در آن اشکار است) که زمینه ساز ورود افکار جدید بنیان برافکن است و ضعف های فکری فلسفی ، آنها در مقابل امواج حق طلبی ملت ها، به ویژه نتایج ناشی از گسترش اندیشه ناب اسلامی که ایران اسلامی منادی آن در جهان است، تاب مقاومت نداشته و با گذشت زمان، دیگر آینده خوب و مطمئنی را برای تداوم کامل هویت و موجودیت غرب در جهان نمی بینند.
در حقیقت امروزه دیگر آن غرب دارای اعتماد به نفس وجود ندارد و غرب فعال به غرب منفعل تبدیل و تلاش برای بقا آغاز گردیده است.
غربیها بر اساس مبانی فکری، فلسفی و اعتقادات خود که عبارت است از مادیگرایی، اومانیسم (عقل ابزاری) و فردگرایی، به جای آنکه به سوی حق و عدالت در روابط بینالمللی ،که پیام انقلاب اسلامی و از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است، گرایش پیدا کنند، در شرایطی که کارت نظامی خود را سوخته می بینند، به سمت بهرهگیری از عنصر اقتصاد برای مقابله روی آوردهاند.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران توانسته با استفاده از نیروها و فناوری های داخلی، انواعی بسیارپیشرفته از وسایل و ادوات نظامی دفاعی از جمله موشک های بالستیک نقطه زن دریایی، قایق های تندرو هجومی موشک انداز، زیردریایی، هواپیماهای شکاری، انواع پیشرفته سلاح های ضد هوائی، تنوعی از پهپاد های پیشرفته و ازجمله ساخت و کپی پهپاد آر کیو 170 آمریکایی، ناوهای بزرگ دریایی، موشکهای بالستیک زمین به زمین، انواع رادارها و غیره را تولید و همراه با دلایل دیگر، دست زدن به هرگونه ماجراجوئی وحمله نظامی برای ضربه زدن به ایران را برای غربی ها غیر قابل باور سازد.
رسیدن ایران اسلامی به این نقطه بسیار با ارزش و تعیین کننده بوده است؛ زیرا غربیان از کاربرد شمشیر علیه ملت ایران ناامید شده اند، شمشیری که هرگاه با ملت یا دولتی درافتاده اند، فورا بدردشان خورده و آنان را حداقل در مراحل اولیه به جلو برده است.
ما باید همچنان برای خلع سلاح بینالمللی هسته ای تلاش کنیم و مدام این درخواست را در رسانهها مطرح سازیم. این امر در صورتی که خوب برنامه ریزی و اجرائی گردد، می تواند بخشی از انرژی زورگویان بین المللی را صرف پاسخ و دفاع نماید.
بدین ترتیب، خلع سلاح کردن دشمن جبار غربی، یکی از بزرگترین هدایای انقلاب اسلامی به ملت مسلمان و انقلابی ایران و طرفداران این انقلاب در جهان بوده است و این امر نوید بخش شکست نهایی غرب در مقابل ایران می باشد.
ناگفته نماند که علیرغم تهدیدهای پیاپی آمریکا مبنی بر این که گزینه نظامی نیز روی میز است، مجموعهای از دلایل باعث شده است غرب راه حل نظامی را در مقابل ایران اسلامی کنار بگذارد که دستیابی ایران به سلاحهای دفاعی پیشرفته، تنها یکی از آنهاست.
غربیها به خوبی میدانند که آمریکا که در ویتنام نیز شکست خورد و نیروهایش را از عراق با رسوایی خارج کرد، به دلیل حضور افکار انقلابی اسلامی در مردم ایران و واقعیت های جغرافیایی سیاسی منطقه، در صورت دست زدن به هر گونه اشتباهی در این زمینه، طعم شکستی بسیار رسواتر را خواهد چشید.
در این شرایط، آمریکا نه تنها تمامی منافع و دوستان منطقهای اش، از جمله رژیم غاصب صهیونیستی، را از دست خواهد داد، بلکه بحران جهانی انرژی و ضربه پذیری غرب در مناطق خودش، غربیان را بسیار ضعیف تر خواهد نمود و این در شرایطی است که امروزه غرب را بحرانهای متعددی فرا گرفته و همزمان چالشگران زیادی در جهان آماده اند تا مشاهده ویرانههای موجودیت و هویت غربی را جشن بگیرند.
با توجه به این واقعیت ها، ایران اسلامی باید در مذاکرات هستهای روی مواضع حق طلبانه خود ایستادگی نموده و از هر گونه انعطاف پذیری غیر لازم و غیر کارا دوری کرده و تنها بر اساس مفاد پذیرفته شده حقوق بینالملل، که بهرهگیری صلح آمیز از انرژی هستهای را حق همه دولتها میداند، عمل نماید.
زیرا ما کاری خلاف مقررات انجام نمیدهیم و آنها که خود دارای هزاران بمب اتمی هستند باید در مقابل افکار عمومی جهان پاسخگو باشند.
به علاوه ما باید همچنان برای خلع سلاح بینالمللی هسته ای تلاش کنیم و مدام این درخواست را در رسانهها مطرح سازیم. این امر در صورتی که خوب برنامه ریزی و اجرائی گردد، می تواند بخشی از انرژی زورگویان بین المللی را، که با فریب افکار عمومی جهانی اعمال خود را قانونی جلوه می دهند، صرف پاسخ و دفاع نماید.
باید تاکید کنیم که ایران اسلامی مجموعه ای از برتری های راهبردی را در اختیار دارد که اولاً باعث میشود دشمنانش راه مذاکره را در پیش بگیرند و ثانیاً این برتری ها باعث میگردد آنان دچار انفعال گردیده واز زورگویی دست بردارند.ما این برتری ها را در یادداشتی دیگر برشمرده ایم.
به طور کلی، همان دلایلی که باعث شده آنها محبور شوند با ما بر سر میز مذاکره بنشینند، همانها نیزباعث میشود در نهایت در مقابل درخواست های منطقی و عادلانه ایران کوتاه بیایند.
در واقع، مذاکرات هسته ای جنگ اراده هاست. تنها ادامه ایستادگی و مقاومت میتواند آنها را به این نتیجه برساند که نبرد در مساله هستهای با ایران را نیز کاملاً باختهاند. این جا است که بحث اقتصاد مقاومتی بسیار اهمیت مییابد.
علیرغم تهدیدهای پیاپی آمریکا مبنی بر این که گزینه نظامی نیز روی میز است، مجموعهای از دلایل باعث شده است غرب راه حل نظامی را در مقابل ایران اسلامی کنار بگذارد که دستیابی ایران به سلاحهای دفاعی پیشرفته، تنها یکی از آنهاست.
تاکید رهبر فرزانه انقلاب بر بسیج همه امکانات برای سازماندهی و ساماندهی اقتصاد مقاومتی و تبدیل حرف به عمل در این زمینه، ناشی از شناختی دقیق و عمیق از شرایط و روشهای تسلیم کردن غرب است.
اکنون که غرب به آخرین اهرم در اختیار خود یعنی عنصر اقتصاد پناه برده است، ما نیز باید با برنامه ریزی های دقیق، از یک سو امکانات اقتصادی داخلی را از قوه به فعل بیاوریم (که به گمان بنده برای این کارتشکیل ستادهایی در همه نهادها و وزارتخانهها شامل نیروهای متخصص معتقد و انقلابی برای برنامه ریزی و بسیج امکانات آن نهادها و وزاتخانه ها در جهت اقتصاد مقاومتی لازم است) و از سوی دیگر،کارگروههای موضوعی حرفه ای در سطوح ملی و استانی برای دور زدن بهتر تحریم ها و تقویت راههای تجربه شده قبلی و یافتن راههای نو در این زمینه تشکیل دهیم.
هم چنین، در مساله توزیع درآمدها در داخل نیز با برنامهریزیهای دقیق، قشرهای آسیبپذیر را مورد حمایت قرار دهیم.
با موفقیت های بیشتر ناشی از کاربرد روشهای مقاومتی در اقتصاد، غرب به یکباره دست خود را از داشتن هر گونه اهرمی علیه ملت ایران خالی خواهد دید و آنگاه ناتوان تر و شکست خورده تر از گذشته، سر به گریبان خود فروخواهد برد و به جهانیان خواهد گفت که چارهای جز پذیرش واقعیت ندارد.
مصطفی ملکوتیان/استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
ارسال نظر