پایگاه خبری تحلیلی «پارس»-علی رجبی- سالگرد عروج ملکوتی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، که به حق، هیچ گاه داغ آن از دل مردم انقلابی ایران، بیرون نخواهد شد، همواره جوششی مجدد در رگ حضور مردمی در صحنه های انقلاب به وجود آورده است. با این حال، در کنار این مراسم بزرگ که هر ساله با سخنرانی رهبر معظم انقلاب و شرکت خیل عظیمی از مردم که به پاس قدرشناسی از رهبر فقیدشان از اقصی نقاط کشور در این مراسم شرکت می کنند، باید بهانه ای باشد تا هر چه بیشتر با آثار و افکار آن بزرگ مرد تاریخ معاصر که در جریان تاریخ معاصر جهان نقشی بسیار پررنگ داشت، آشنا شوند.
 
خوشبختانه، گروه‌ها و چهره‌های بسیاری در سال‌های اخیر و در قالب‌های مختلف، به تببین بنیان های فکری و نظری و عملی امام خمینی(ره) در عرصه‌های مختلف پرداخته اند و روز به روز نیز نسل جدید و جوان کشور ما و همچنین اذهان حق جوی سایر ملل بیشتر از امام خمینی (ره) می‌دانند و بهره می‌گیرند.
 
در این میان با آنکه موسسه ای به نام موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) بعد از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به وجود آمده و فعال نیز است، اما پس از رحلت حجت الاسلام سید احمدی خمینی، که متولی اداره این مؤسسه بود، نوک پیکان انتقادات همیشه رو به سوی آن نشانه رفته است. آن چنان که از نام این مرکز پیداست، رسالت آن چیزی جز شناساندن، حفظ و جلوگیری از تحریف اندیشه های امام خمینی (ره) -همان گونه که بود- نیست اما متاسفانه در برخوردهای سلبی و ایجابی این موسسه در قبال مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی روز، نوعی سیاست زدگی دیده می شود. مرور سوابق این مؤسسه و ضعف عملکرد آن به خصوص در دوران اصلاحات و ایام فتنه ۸۸ گواه این موضوع است.
 
وقتی جایگاه شناخته نمی شود

اگرچه در سالیان اخیر، نقش اصلی در چاپ و نشر آثار و سخنرانی های امام راحل (ره) بر دوش این موسسه بوده و از سوی دیگر پژوهش‌های بسیاری با محوریت آن، برای شناساندن امام خمینی(ره) به جامعه انجام گرفته؛ اما گویا مسؤولان این مرکز، تفاوت تریبونی که در پشت آن قرار گرفته اند با سایر تریبون ها را نفهمیده اند!
 
ضرب المثلی در میان ایرانیان از قدیم رواج داشته بدین مضمون که "گاه از سر سوزنی رد می‌شود و گاه از دروازه عبور نمی‌کند" که به حق نمود عینی و بیرونی آن در حال حاضر همین موسسه ای است که قرار است پاسبان اندیشه امام خمینی(ره) باشد. گاه به سادگی از کنار بزرگترین توهین‌ها به امام راحل(ره) می گذرد؛ که گویی انگار چنین واقعه ای اصلا رخ نداده و گاه شدیداللحن ترین بیانیه ها و عملکردها را در قبال یک واقعه بروز می‌دهند.

وجود رگه هایی از سیاست زدگی به نفع یک جریان سیاسی
 
متاسفانه نوعی سیاست زدگی و تلاش به نفع یک جریان سیاسی خاص، در موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) دیده می‌شود که موجب شده است بسیاری از متدینان و دلسوزان نسبت به رفتار مسؤولان آن ذهنیتی منفی داشته باشند.

نمونه اخیر آن را باید در ماجرای انتصاب فرد هتاک به امام راحل(ره) در دانشگاه آزاد اسلامی که [از قضا امام در شکل گیری آن نقش اساسی داشت] جستجو کرد؛ جایی که تنها با فشار رسانه‌ها و مردم و آن هم پس از گذشت ۴ سال از نگاشته شدن یادداشت این فرد، واکنشی کم دامنه از سوی موسسه دیده شد.

اما آیا این موسسه که امروز ـ بنا بر اظهارات روابط عمومی‌اش ـ به دنبال شکایت از فرد هتاک به امام افتاده است، فرد و افرادی که موجب سرازیر شدن سیل این تهمت ها به امام عظیم‌الشان‌مان شده اند را مورد سرزنش قرار می دهد و به راحتی از کنار قانون شکنی های آنان در برخورد با بزرگترین یادگار امام راحل که همانا اصل جمهوری اسلامی است، می گذرد؟ 
 
وقتی فرد هتاک در یکی از نامه های سرگشاده خود می نویسد: «از اینکه شما و مهندس موسوی عزیز پیوسته در سخنان خود از «امام» یاد می‌کنید، من و بسیاری دیگر در رنج بوده‌ایم، اما پیوسته خود را این‌گونه توجیه می‌کرده‌ایم که شرایط مبارزه در ایران چنین اقتضایی دارد و لذا خون‌جگر می‌خوردیم و سکوت اختیار کرده بودیم، اما سخنان اخیر آقای مهاجرانی که در آن فرموده بودند: هر کس امام و روحانیت را قبول ندارد متعلق به جنبش سبز نیست، طاقت از کف ربود. منتظر بودم که جوابی به این سخن سخیف از طرف رهبران جنبش داده شود که خوشبختانه دو سه روز پیش موسوی عزیز این جواب را داد و گفت که هرکس در هرکجا از عدالت طرفداری کند عضو جنبش سبز است.» اینکه انتظار آن بود که موسسه تنظیم و نشر آثار امام نسبت به رفتار سران فتنه در قبال جمهوری اسلامی، بزرگترین یادگار امام (ره) واکنش نشان می‌دادند پیشکش؛ اما آیا این توهین، واکنشی به‌هنگام و درخور نمی طلبید؟ 
 
ماجرای خاطره گویی ها و واکنش هایی در راستای مصادره تاریخ
 
داستان خاطره گویی های برخی افراد از امام راحل (ره) هم مبحث دیگری است که هر از چند گاهی مطرح شده و شوربختانه انتساب صفات و جملاتی به امام در قالب خاطرات شخصی هیچ گاه جواب درخوری نگرفته است. سوال اساسی اینجاست که وقتی همگان می دانند که استراتژیک ترین شعار انقلاب اسلامی ما "مرگ بر آمریکا" بوده و هست و امام جملات متعددی از جمله «آمریکا دشمن شماره اول بشر و ما است» و «اگر همه مسلمینى که در دنیا الآن هستند که قریب یک میلیارد هستند، همه از خانه بیرون بیایند، فریاد بکنند «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل»، همین قول براى آن‏ها مرگ می آورد» بیان فرموده اند و بر این باور بودند که «خطر آمریکا به ‏حدى است که اگر کوچکترین غفلتى کنید، نابود می شوید. هر دو ابرقدرت، کمر به نابودى ملل مستضعف بسته ‏اند و ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانى کنیم.» چرا وقتی کسی تعطیلی شعار مرگ بر آمریکا را به امام منتسب می کند، با مصونیت مواجه می شود و پاسخی به مدعیات وی داده نمی شود؟
 
چرا وقتی فلان مشاور دولت، از لزوم پایان تاثیرگذاری ایدئولوژیک انقلاب اسلامی بر سایر ملل سخن می گوید، موسسه تنظیم و نشر آثار امام بیانیه نمی دهد و متذکر نمی شود که امام خمینی(ره) فرموده است: «ما تصمیم داریم پرچم لااله الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزار درآوریم. ما هدفمان پیاده کردن بین‌الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است کمربند‌ها را محکم ببندید، هیچ چیز نکرده است.»
 
کیان موسسه مهم تر از کیان امام خمینی (ره) است؟!
 
یکی دیگر از رفتارهای موسسه در سال‌های اخیر، توجیهات عجیبی است که در بیانیه های خود می آورند. نمونه نزدیک و دم دستی آن برمی‌گردد به ماجرای توهین عجیبی یکی از نوادگان به ایشان. اگر چه موسسه پس از واکنش های مردمی و رسانه ای به این قبح‌شکنی شرم آور واکنشی کوچک نشان داد، اما جالب آنکه در همین واکنش کوچک نیز دوباره از تریبون به نفع یک جریان سیاسی خاص استفاده کرده و می گوید: «پخش خبر انتشار این مطلب سخیف و موهن - که انتشار آن هیچ نسبتی با موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام نداشته است - سوژه‌ای شد برای جریانی افراطی تا هجمه‌ای همه جانبه و گسترده را علیه این موسسه سازمان دهی کنند و از این ناحیه افکار عمومی را نسبت به نهادی که با نظر و حکم خاص حضرت امام تأسیس شده است، بدبین نمایند!».

و سخن آخر اینکه؛ الحمدلله که شخصیت چند وجهی امام خمینی (ره)، آن قدر گوناگون است که معرفی ایشان از زوایای شاذ و خاص از سوی یک جریان یا یک نهاد خاص و منحصر به فرد، به رغم قابل اعتنا بودن مشمول نگرانی عمیقی نیست؛ که اگر غیر از این بود؛ با وجود مرکزی که داعیه دار تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) است؛ احتمالا نسل‌های بعد از ما، تصویری غیر از آنچه نسل کنونی از امام(ره) دارند، پیدا می کردند.

منبع: جهان