شبه روشنفکران ايرانى بر خلاف ژست دموکراتيکى که مى گيرند، عاشق سينه چاک "استبداد" و "ديکتاتورى" هستند البته به شرطى که متضمن قدرت و ثروت شان باشد. براى همين هم هست که اولين گروهى که به استقبال ديکتاتورى رضاخان رفتند، همين حضرات بودند. اگر به اين جماعت بود که تا به حال رياست جمهورى هاشمى را هم مادام العمر کرده بودند و مگر چنين نمى خواستند بکنند؟!

جالب اينکه قبلا اين خواسته قلبى شان را آشکار نمى کردند اما حالا به صراحت اين را بيان هم مى کنند. نشريه صدا وابسته به حزب کارگزاران در چند شماره قبل با اشاره به انتخابات عراق و افغانستان، به صراحت بيان مى کند که "دموکراسى هميشه بهترين مدل حکومت نيست". و ادامه مى دهد: "زرق و برق انتخابات و دموکراسى خيلى زود از ميان مى رود؛ آن هنگام که خود اين انتخابات و دموکراسى به پايگاهى براى جنگ و جدل هاى بيشتر و خصومت آميز تبديل شود." عبارت آخراى اين دو گزاره يعنى اينکه حکومت اقتدارگرا بهتر از دموکراتيک است.

طرفه آنکه همين جماعت شترگاوپلنگ که چنين تجويزهاى محيرالعقولى مى کنند، وقتى به جمهورى اسلامى مى رسند نه تنها صحبت از انتخابات سالم مى کنند بلکه حتى خواستار حذف همه نظارت ها و گزينش ها مى شوند و جمهورى اسلامى را به "استبداد" و "اقتدار" متهم مى کنند.