صلح حدیبیه در اندیشه دکتر حسن روحانی / نتایج صلح حدیبیه و قرادادهای مدینه به کجا ختم گردید؟
از سيره پيامبر (ص) در خصوص اداره مدينه با قراداد سخن راندند و از پيمان حديبيه ياد كردند در حالي كه اين مهم بدون توجه به مقدمات و نتايج و دوره زماني و شرايط آن زمان، سخن حقي نخواهد بود.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- دكتر محمد آدمي(متخصص حقوق بين الملل)پيرامون صحبت هاي رئيس جمهور در روز عيد مبعث در محضر رهبر معظم انقلاب در حسينيه امام خميني(ره)حجت الاسلام والمسلمين روحاني، رئيس جمهور كشورمان در روز عيد مبعث در محضر حضرت آيت الله العظمي خامنه اي رهبر معظم انقلاب صحبت هايي را ايراد نمود كه تصويري جامع از رفتار سياسي و اجتماعي حضرت رسول اكرم(ص) را نشان نمي دهد. ايشان در كلام خود از سيره پيامبر اكرم(ص) در خصوص اداره شهر مدينه با قراداد سخن راندند و از پيمان صلح حديبيه ياد كردند در حالي كه اين مهم بدون توجه به مقدمات و نتايج و قطع نظر از دوره زماني و شرايط آن زمان، سخن حقي نخواهد بود. لذا در سطور پيش رو، كلام رئيس جمهورمان را تكميل خواهيم كرد.
1- نتايج صلح حديبيه و قرادادهاي مدينه به كجا ختم گرديد؟
در خصوص پيمان صلح حديبيه در تاريخ اسلام مباحث عميقي وجود دارد كه به تفصيل در كتب تاريخي و تفسيري بيان شده است. مهمترين نتيجه صلح حديبيه را فتح مكه دانسته اند. يعني اين صلح باعث شد تا چهره خبيث كفار مكه بيش از پيش نمايان و پيروان كفار از احوالات سركردگان خود بيش از گذشته آگاهي يابند. مدت زمان پيمان صلح 10 سال بود اما پس از گذشت دو سال، از طرف كفار بندهايي از آن نقض گرديد. پس از نقض پيمان، پيامبر اكرم(ص) در مقابله با كفار مكه و فتح اين شهر درنگ ننمودند و با اينكه پس از اولين نقض از سوي كفار، شخص ابوسفيان به مدينه جهت عذرخواهي آمد، اما حضرت رسول اعظم(ص) عذر او را نپذيرفته و فرمان جنگ با كفار مكه را صادر كردند. حال سوال اين است كه آيا در زمينه اداره كشور جمهوري اسلامي ايران و به خصوص در مسائل مذاكرات مهم هسته اي، طرف مقابل كاملا به تعهدات خود عمل نموده و دقيقا آن ها را در موعد خود انجام داده است؟ آيا در طول شش ماه توافق اوليه هسته اي، طرف مقابل، حسن نيت خود را به اثبات رسانيده و يا بالعكس، حركات او و تصميم ها و سخنان سياستمدارانش بارها از سوء نيت آن ها حكايت دارد؟ آيا تصويب تحريم هاي جديد و يا تأييد تحريم هاي قبلي و يا توقيف اموال ايرانيان در خارج از كشور كه تمامي اين اقدامات پس از پيمان نامه شش ماهه صورت پذيرفته دليلي بر سوء نيت يا نقض توافق نيست؟ و اگر اين اقدامات نشان دهنده نقض يا سوءنيت است، نرمش پس از آن چه معنايي مي تواند داشته باشد؟ در حالي كه پيامبر گرامي اسلام(ص) پس از اولين نقض و حتي پس از عذرخواهي شخص ابوسفيان، تصميم به فتح مكه مي گيرند. جالب است كه حتي كوچك ترين عذرخواهي از سوي هيچ يك از طرف هاي مقابل در مذاكرات هسته اي بابت اقدامات انجام شده نيز صورت نپذيرفته است.
در خصوص قراردادهاي منعقده در شهر مدينه نيز بايد به برخي از نتايج آن و حواشي محيط به آن توجه نماييم. شكي در آن نيست كه انعقاد چنين قراردادهايي موجب نظم بهتر و بيشتر جامعه آن روز مدينه گرديد. اما سوء استفاده از اين قراردادها نيز گاهي باعث صدور احكام شديدي در اسلام شد. به طور مثال ارتداد برخي از يهوديان و يا حتي سركردگان قبايل يهودي كه اسلام با ايشان پيمان برادري ديني برقرار كرده بود باعث صدور احكام ارتداد در اسلام گرديد كه البته بحث از موضوع ارتداد خود مجالي جدا مي طلبد. اما سوء استفاده از قراداد صلح هميشه بايد مدنظر بوده و در صورت وقوع انحراف، عكس العمل محكمي را در آن مورد پيش بيني نمود. آيا در مورد قراردادهاي انعقاد صلح در دولت جمهوري اسلامي ايران به اين مهم توجهي شده است؟ آيا به واقع در دولت جديد كه اختيار مذاكرات را به دست دارد چنين موضوعاتي پيش بيني گرديده شده است؟ و بالاخره آيا هيچ موردي جهت اتخاذ اقدامات محكم در مقابل زياده خواهي هاي مستكبران صورت پذيرفته و يا هميشه لبخندزنان از كنار انحرافات و تخلفات طرف هاي مقايل عبور نمودهايم؟
2- توجه به زمان و شرائط
توجه به ازمنه و امكنه وشرائط در فقه شيعه هميشه باعث پويندگي و بالاندگي آن شده است. در فقه شيعه، اصول مسلم و خطوط قرمزي وجود دارد كه مورد احترام است و البته راهنماي فروع و حوزه هاي ديگر مي باشد. عبور از اين خطوط قرمز و يا امتناع از اصول مسلم، ممنوع است اما در موضوعاتي كه خطوط قرمز و يا اصول مسلم را نقض ننمايند باب اجتهاد بر مبناي همان اصول و خطوط و با توجه به شرائط و ازمنه و امكنه زمان معصوم(ع) و زمان حاضر، مفتوح مي باشد. حال بايد پذيرفت كه در زماني صلح حديبيه و قرادادهاي مدينه منعقد شد كه حكومت اسلامي هنوز به استحكام لازم نرسيده و تهديدهاي زيادي آن را نشانه رفته بودند. بسيار عقلايي مي نمايد كه در چنين شرائطي انعقاد صلح مي تواند تا حدودي از مشكلات داخلي و خارجي بكاهد. اما فراموش نكنيم كه به گواهي مسلم تاريخ هم انعقاد صلح حديبيه و هم قرادادهاي ديگر در كمال عزت و حكمت صورت پذيرفت. نگاه كوتاهي به ماجراي قراداد صلح حديبيه به روشني ادعاي فوق را به اثبات مي رساند. به طور مثال زماني كه شايعه شهادت فرستاده پيامبر اكرم(ص) به ايشان رسيد، پيامبر اكرم(ص) بي درنگ اصحاب را در زير درختي جمع نموده و از ايشان براي آمادگي جهت رويارويي با دشمن تا آخرين قطره خون بيعت گرفتند كه به بيعت رضوان مشهور گرديد. پس از اينكه كفار مكه ديدند پيامبر اكرم(ص) و يارانش در مقابله با ايشان جدي هستند و قصد ندارند كه كوتاه بيايند به انعقاد قرارداد صلح رضايت دادند. روحيه شهادت طلبي و پيروي از ولي در بين ياران پيامبر اكرم(ص) در تاريخ به وضوح قابل مشاهده است و همين روحيه بود كه كفار را بارها به عقب راند. حال سوال آن است كه آيا زمان كنوني در جمهوري اسلامي ايران با عصر حكومت نوپاي اسلامي در مدينه برابري دارد؟ آيا قدرتي كه امروز جمهوري اسلامي ايران به دست آورده و پيشرفت هاي علمي و فناوري كنوني از مذاكره و انعقاد قرارداد ذليلانه منع نمي نمايد؟ آيا عزت ملت ايران در اين مذاكرات حفظ مي شود و به طور مثال حقوق حقه ايشان كه كشورهاي قدرتمند به راحتي از آن برخوردارند به ملت بازگردانده ميشود و يا نه تنها اين حقوق مسترد نمي شود بلكه ذليلانه دستاوردهاي بومي كشور كه با زحمت دانشمندان متعهد و احيانا ريختن خون شهيدان به دست آمده، نابود مي گردد؟ آيا دولت جمهوري اسلامي ايران عزت و حكمت را سرلوحه كار خويش قرار داده است؟ آيا در مذاكرات با اغيار از خود شدت و استحكام نشان ميدهد و يا به عبارت بهتر آيا از موضع قدرت وارد ميشود؟ و اگر اين چنين ورود مي نمايد چرا نتايج آن بر مردم روشن نشده است؟
در پايان بايد متذكر شد در اينكه اسلام دين صلح و دوستي و برادري است هيچ شكي و شبهه اي نيست. اما فراموش نكنيم كه
اولا: طرف مقابل هيچگاه مورد اعتماد نبوده و نيست و اگر صلحي و مذاكره اي در اين باره صورت مي پذيرد نبايد از نتايج آن مبني بر عهد شكني طرف هاي مقابل همانگونه كه در صلح حديبيه اتفاق افتاد غافل شويم.
ثانيا اينكه مذاكره اي كه در آن عزت نباشد در واقع تن دادن به خواست هاي تمام نشدني دشمنان است و نه مذاكره.فراموش نكنيم آيه شريفه اي را كه مي فرمايد: "و لن يجعل الله للكافرين علي المومنين سبيلا"
ارسال نظر