۱. به گزارش پارس به نقل از فارس، با پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، تحلیل های مختلفی از سوی نزدیکان به دولت صورت گرفت که همگی از بهبود روابط ایران با عربستان در دولت جدید حکایت می کردند. این که روحانی گزینه نزدیک به هاشمی رفسنجانی است و هاشمی نیز روابط حسنه ای با ملک عبدالله دارد، این که روحانی سال ها قبل یک پیمان امنیتی میان ایران و عربستان را به امضا رسانده است، این که شمخانی که از سوی روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی شده، اصالتا عرب است و سال ها قبل در امضای این پیمان نامه امنیتی موثر بوده است، این که روحانی اعتدال گرا است، این که احمدی نژاد؛ همان « مردی که حالا رفته است» و ماجراجویی های او دیگر تمام شده است و… همه از دید این تحلیل گران نزدیک به دولت به عنوان نشانه هایی از کاهش تنش میان ایران و اعراب و به خصوص عربستان معرفی می شد. اما در مقابل این تحلیل، برخی دیگر معتقدند بودند که نه اشخاص که « ساختار منطقه» است که تکلیف روابط ایران و اعراب را مشخص می سازد.

این تحلیل گران در چارچوب نگاه ساختاری نئورئالیست ها در روابط بین الملل، متغیرهای ساختاری از جمله بحران سوریه، بحرین، عراق، پرونده هسته ای و… را به عنوان موانعی تلقی می کردند که بر سر راه ایران و عربستان است.

حالا که پنج ماه از عمر دولت جدید می گذرد، با قاطعیت می توان گفت که نگاه دوم به واقعیت نزدیک تر است و سخن گفتن از نگاه اول، صرفا یک خوش خیالی خام است که متاسفانه در برخی سیاست مداران و دیپلمات های ما رخنه کرده است.

۲. این که مسیر کنونی روابط ایران و عربستان متناسب با متغیرهای ساختاری، دچار تنش و بالاتر از آن بحران شده است یک مسئله است و این که ایران در عرصه ظاهری و در چارچوب دیپلماسی علنی در مقابل اقدامات عربستان چه باید بکند، یک مسئله دیگر. در شرایط کنونی عربستان رسما به سیم آخر زده است. این روزها دیپلماسی سنتی عربستان فقط به پول و بمب منحصر شده است.

نگاهی به سیاست خارجی این کشور نشان می دهد که لجبازی دیپلماتیک یکی از ابعاد مهم سیاست خارجی این کشور است. عربستان عادت به چرخش در مواضع خود ندارد. در حالی که در ایران، با روی کارآمدن دولت احمدی نژاد « نگاه به شرق» قوت یافت و با روی کارآمدن روحانی « نگاه به غرب» قوی تر از گذشته شد، در دیپلماسی عربستان همیشه روی یک پاشنه می چرخد.

عربستان در یمن، آن قدر بر طرح شورای همکاری خلیج فارس اصرار و لابی کرد که در نهایت به خواسته خود رسید. او در سوریه نیز هم چنان بر گزینه نظامی و رفتن بشار اسد تکیه می کند. در بحرین و عراق هم همین طور است. در لبنان، عربستان آن قدر بر سیاست ممانعت از تشکیل دولت اصرار کرد و می کند که صدای فیلتمن معاون آمریکایی دبیرکل سازمان ملل را هم در آورد و…

۳. عربستان الان دوران جنون دیپلماتیک خود را سپری می کند. شواهد سیاسی و میدانی منطقه نشان می دهد که عمر این دوران جنون چندان طولانی نخواهد بود. در چنین شرایطی، ایستادگی قاطعانه ایران در مقابل یک دیوانه که در یک دستش پول و بمب است و در دست دیگر افسار تکفیری ها، می تواند تبعات سنگینی داشته باشد؛ تبعاتی که به صورت عملیات های تروریستی پی درپی در منطقه و بیشتر از آن چه اکنون هست ظاهر می شود و منطقه را به آتش می کشد.

لذا دیپلماسی ایران در حالی که باید نسبت به متغیرهای ساختاری تنش زا در روابط با عربستان که مانع هرگونه بهبود روابط میان این دو می شود، علم داشته باشد، در عرصه ظاهری نباید این دیوانه را مجنون تر از این کند. این در چارچوب حکمت و مصلحت در سیاست خارجی فهم می شود.

۴. اما ضلع سوم چارچوب سیاست خارجی ایران یعنی عزت، نباید در سایه حکمت و مصلحت قرار گیرد. ایران می تواند عربستان انتحاری را مجنون تر از این نکند تا خون بی گناهان بیشتری در لبنان ریخته نشود اما نمی تواند نسبت به این اتفاقات سکوت مطلق پیشه کند.

در شرایط کنونی وزارت خارجه ایران صرفا سکوت پیشه کرده. در حالی که سید حسن نصرالله که همیشه در حوادث تروریستی لبنان انگشت اتهام را به سوی اسرائیل دراز می کند، اما حمله تروریستی به سفارت ایران در بیروت را مستقیما از سوی عربستان می داند. وزارت خارجه ایران حتی از احتمال این مسئله در قالب بیان اصطلاحات کلی دیپلماتیک! هم شانه خالی می کند.

حالا هم که ماجد الماجد سرکرده گروه تروریستی عبدالله عزام که مسئولیت حمله به سفارت ایران را برعهده گرفت به صورت کاملا مشکوک در زندان ارتش لبنان از بین رفت، نه تنها دکتر ظریف که هیچ یک از معاونان او نیز اظهار نظر نکردند.

ظریف صرفا قبل این مرگ مشکوک گفت که ایران یک تیم برای مشارکت در بازجویی از ماجد اعزام خواهد کرد و معاون عربی آفریقای او نیز گفته است که ایران یک تیم را برای بررسی علت مرگ ماجد به لبنان می فرستد. با این مواضع قابل تامل از سوی وزارت خارجه ای ها، ماجد از دست رفت در حالی که جعبه سیاهی بود که می توانست اطلاعات بسیاری از حمایت های آل سعود از القاعده را در اختیار ایران و لبنان قرار دهد.

مطمئنا در شرایط حساس کنونی، هر آن چه که موجب قطبی شدن بیش از این منطقه شود، شرایط را برای آتش شعله ور شده بیشتری فراهم می سازد و این در حالی است که مسیر تضعیف عربستان مدت هاست که شروع شده است. دولت تا کنون نشان داده که در اتخاذ مواضع نسبت به عربستان، سکوت را بر هر چیزی ترجیح می دهد. آیا این سکوت، ضلع سوم چارچوب سیاست خارجی ایران یعنی « عزت» را فراهم می سازد؟ به نظر پاسخ منفی است.