به گزارش پارس به نقل از ایسنا، در این تحلیل کارشناسی آمده است:

دومین دور مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران با گروه ۱+۵ درحالی به پایان رسید که طرفین تا آستانه رسیدن به توافقی نهایی پیش رفته بودند، اما موانعی نظیر اختلاف نظرها در میان خود گروه ۱+۵، لزوم پرداختن به جزئیات طرح پیشنهادی کشورمان و کارشکنی وزیر خارجه فرانسه موجب گردید تا مذاکرات به دور سوم کشیده شود.

درواقع، نمایندگان و مقامات عالی رتبه طرفین، یکبار دیگر جهت ازسرگیری مذاکرات در ۲۹ آبان ماه راهی ژنو خواهند شد.

مذاکرات ژنو ۲ به علت برخورداری از حساسیت و اهمیت فراوان برای صلح و امنیت منطقه ای و جهانی، در مرکز توجهات بین المللی قرار داشت، هرچند که از آغاز بحران هسته ای، این اولین بار نبود که نمایندگان دو طرف، برای رسیدن به توافق یا دستکم کاهش تنش ها به ژنو می آمدند، لکن در سطوح مختلف، تفاوت های مهمی میان این دور از مذاکرات با ادوار پیشین قابل مشاهده بود، آگاهی از این تفاوت ها و موانع جهت پیشبرد روند مثبت مذاکرات و حفاظت از حقوق هسته ای کشورمان در ژنو ۳ ضروری است.

سطح داخلی و مذاکرات ژنو ۲

اوضاع داخلی جمهوری اسلامی ایران در آستانه مذاکرات دور دوم، به مراتب مناسب تر از دور اول بود.

در سطح نخبگان، فرمایشات مقام معظم رهبری در ۱۲ آبان ماه، به مثابه فصل الخطابی بر خودزنی های داخلی، از یک سو، روحیه و اعتماد به نفس تیم مذاکره کننده ایرانی را ارتقا بخشید و ازسوی دیگر، با نامیدن مذاکره کنندگان کشورمان به عنوان فرزندان انقلاب، به طرفین غربی هشدار داد که مذاکرات را جدی بگیرند. در سطح مردم نیز، حضور گسترده آحاد مختلف ایرانیان در سالروز یوم الله ۱۳ آبان، نشان از عزم جدی ملت ایران در استکبارستیزی و حراست از ارزش های انقلابی و اسلامی خویش داشت.

سطوح منطقه ای و بین المللی مذاکرات

شرایط منطقه به نفع جمهوری اسلامی ایران درحال چرخش است، سفر هفته قبل دکتر ظریف به ترکیه و گفت وگوهای مفصل وی با همتای ترک خویش، نه تنها دورنمای حل وفصل بحران سوریه را روشن تر ساخت، بلکه با معرفی نیات و اهداف واقعی جمهوری اسلامی ایران در منطقه که همان حفظ ثبات و جلوگیری از نزاع فرقه ای و مذهبی در جهان اسلام می باشد، پرده از چهره مسببین اصلی بحران سوریه برداشت.

در سطح بین المللی نیز ۶ قدرت جهانی برای اولین بار مذاکرات را جدی گرفته و علاوه بر نمایندگانشان، وزرای خارجه این کشورها برنامه های قبلی خویش را لغو کرده و خودشان را به محل مذاکرات رساندند، مذاکره ۵ ساعته دکتر ظریف جان کری بیش از مجموع مذاکرات مستقیم جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در سی سال گذشته بود. همچنین گفتگوهای طولانی وی با وزیر خارجه روسیه، قائم مقام وزیر خارجه چین و نهایتاً نماینده ویژه اتحادیه اروپا، کاترین اشتون، همگی حاکی از عزم جدی طرفین مبنی بر رسیدن به توافق از یک سو و سطح بالای مذاکرات ازسوی دیگر است.

موانع رسیدن به توافق نهایی

به رغم اینکه دور دوم مذاکرات ژنو، بدون امضای یک توافق مشخص به پایان رسید، بسیاری از تحلیلگران اذعان داشتند که مذاکراتی با این سطح فشردگی، در تاریخ روابط بین جمهوری اسلامی ایران و غرب بی نظیر بوده است. متأسفانه علیرغم تلاش ها و حسن نیت طرف ایرانی باز هم شاهد حصول توافق در ژنو نبودیم هرچند که ۲ روز دیگر مذاکرات از سرگرفته خواهد شد و شاید در مذاکرات آتی طرف غربی بخواهد از فرصت دیپلماتیک موجود نیز استفاده نماید. در این میان، نقش مخرب رژیم صهیونیستی و فرانسه در این مذاکرات به وضوح قابل مشاهده بود.

هرچند که وجود اختلاف نظر در مسائل جزئی و اجرایی طرح پیشنهادی ایران طبیعی به نظر می رسید، اما سرکشی و عدم تمایل دولت فرانسه برای حصول به توافق نهایی از همان روز اول مذاکرات بارز بود. در شرایطی که انگلیسی ها مطابق روابط ویژه خویش با ایالات متحده موضعشان را با دمکرات های کاخ سفید هماهنگ کرده اند، دولت سوسیالیست پاریس با نمایندگی منافع صهیونیست ها در مذاکرات مانع نیل به توافق نهایی شد. سه سناریوی مختلف را می توان برای رفتار مخرب و مبهم فرانسه متصور گردید:

اول، مقامات فرانسه تحت نفوذ و فشار اسرائیلی ها تن به این کار داده باشند. گفتنی است که از دیرباز لابی صهیونیست ها در فرانسه قدرتمند بوده است و از آنجا که در مقطع فعلی، روابط تل آویو واشنگتن به علت تندروی های نتانیاهو و دستیارانش به سردی گراییده است، اسرائیلی ها جهت گریز از فروپاشی ائتلاف ضدایرانی و کاهش تحریم ها چاره ای جز توسل به مقامات فرانسوی نداشتند. این امکان نیز وجود دارد که دولت اولاند که از نظر محبوبیت، سیر نزولی را طی ماه های گذشته سپری کرده است، برای جلب نظر مساعد رسانه های صهیونیستی داخلی و خارجی، ژست مستقل و متفاوتی را به خود گرفته باشد. اهمیت این سناریو علاوه بر لابی قدرتمند صهیونیستی در پارلمان و رسانه های عمومی، به عقده تاریخی فرانسوی ها مبنی بر متفاوت بودن از آنگلوساکسون ها و مخالفت با هژمونی آمریکا ناشی می شود.

دوم، دولت فرانسه جهت گرفتن امتیازاتی در منطقه به خصوص در ارتباط با سوریه و لبنان چنین سیاستی را اتخاذ کرده باشد. فرانسوی ها که در روزهای اخیر تلاش هایشان در سوریه و لبنان را نافرجام می بینند، به زعم خویش به فکر باجگیری از جمهوری اسلامی ایران در منطقه شامات هستند. درواقع، طبق این سناریو، هدف اصلی دولت پاریس، نمایشی تاکتیکی جهت اخذ امتیازاتی در منطقه بوده است، غافل از اینکه پرونده هسته ای کشورمان اساساً موضوعی متفاوت از بحران سوریه است. شایان ذکر است که دولت فرانسه یکی از موافقین جدی حمله نظامی به سوریه به بهانه استفاده از تسلیحات شیمیایی بود و به علت سابقه تاریخی استعماری در منطقه شامات، خود را محق مداخله در امور داخلی کشورهای لبنان و سوریه می داند.

سوم، اقدام فرانسه نه یک سیاستی مستقل، بلکه در چارچوب یک نیرنگ غربی صورت گرفته باشد. بدین شکل که در این دور از مذاکرات، نقش و مأموریت مخالفت با حقوق هسته ای کشورمان به فرانسه محول شده باشد. در شرایط فعلی، دولت اوباما قصد دارد چهره ضدجنگی و فریبکارانه خویش را حفظ نماید تا همچنان انگشت اتهامات به سمت جمهوری اسلامی ایران بوده و تحت فشارهای سیاسی و رسانه های، تهران مجبور به دادن امتیازات بیشتر گردد. انگلستان نیز از آنجا که به دنبال شروع مجدد روابط دیپلماتیک با ایران می باشد، تمایلی به پذیرش چنین نقشی نداشته است.

دلایل و پیامدهای کارشکنی فرانسه

کارشکنی فرانسه در مذاکرات پیشین درحالی صورت گرفته است که این کشور در عرصه داخلی با بحران بیکاری مواجه می باشد. محبوبیت حزب سوسیالیست به رهبری فرانسوا اولاند به کمترین میزان خویش از زمان دستیابی به قدرت رسیده است. درواقع این حزب برخلاف شعارهای انتخاباتی خویش در مسائل اقتصادی و سیاست خارجی همان سیاست های دولت سارکوزی را دنبال می کند. در سطح منطقه ای شکست سیاست های اقتصادی ریاضتی، جایگاه فرانسه به عنوان قطب سیاسی اتحادیه اروپا را متزلزل ساخته است. در سطح بین المللی نیز، مواضع ضدایرانی فرانسوی ها به ویژه در بحران سوریه مثمرثمر نبوده اند. روابط اقتصادی فرانسه با کشورهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز مزید بر علت شدند تا پاریس، سردمدار جبهه غربی در بحران سوریه گردد. همزمان با کاهش سرمایه های خارجی در اقتصاد بحران زده فرانسه، عربستان و امارات سرمایه گذاری های زیادی در این کشور اروپایی کرده اند. افزون بر این، ریاض و ابوظبی در کنار سایر شیخ نشین های خلیج فارس از خریداران عمده تسلیحات فرانسوی به شمار می روند. تطویل بحران سوریه به تداوم فروش تسلیحات فرانسوی به کشورهای منطقه کمک می کند و در نظر مقامات الیزه، مفری جهت برون رفت از مشکلات اقتصادی کنونی تلقی می گردد.

فارغ از نیات واقعی فرانسوی ها، کارشکنی نماینده فرانسه در مذاکرات پیشین تأثیر سویی بر روند مثبت گفتگوها خواهد گذاشت و دست کم با تطویل مذاکرات، رسیدن به توافق نهایی را دشوارتر می سازد. دولت فرانسه با گره زدن مشکلات و ناکامی های داخلی، منطقه ای و بین المللی خویش به پرونده هسته ای کشورمان، نه تنها احتمال دستیابی به توافقی پایدار را کاهش می دهد، بلکه با آشکار نمودن اختلاف نظرهای موجود در داخل جبهه غربی، موجبات تضعیف ائتلاف هسته ای ضدایرانی را فراهم می نماید.

در سایه گزارش جدید آمانو که تصویر نسبتاً مثبتی از فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران، ارائه می دهد. فلسفه رژیم تحریم های غربی علیه جمهوری اسلامی ایران زیر سؤال می رود. به عبارت دیگر، تحولات جدید در رابطه با پرونده هسته ای کشورمان بار دیگر آشکار نمود که برخلاف شعارهای اعلامی، فصل مشترک ائتلاف ضدایرانی، محدودسازی قدرت و نفوذ کشورمان با اهرم تحریم های همه جانبه می باشد و پرونده هسته ای بهانه ای بیش نیست.

نتیجه گیری

با توجه به تاریخ مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران و غرب، می توان گفت که قطار گفتگوهای هسته ای به ایستگاه آخر نزدیک شده است و هر دو طرف منازعه، بر این باور هستند که مذاکرات ژنو ۳ فرصت مناسبی برای نیل به توافق سیاسی است.

وجود اختلاف نظر اساسی میان اعضای ۱+۵ برای هیچ کس تردیدی باقی نگذاشت که این غربی ها هستند که مسئول عدم حصول به نتیجه مرضی الطرفین در این سه روز می باشند.

کارشکنی دولت فرانسه و عدم هماهنگی میان سه کشور اروپایی حاضر در مذاکرات به تنهایی مؤید این مطلب است. هر یک از سناریوهای فوق به تنهایی یا به صورت ترکیبی و مشترک، می تواند تبیین کننده این کارشکنی باشد. اما اگر دولت فرانسه طبق سناریوی اول یا دوم، به فکر بهره برداری خودسرانه بوده باشد. در چنین حالتی تداوم اختلاف نظرها می تواند پایه های ائتلاف بین المللی شکل گرفته علیه جمهوری اسلامی ایران را سست نماید و آن را در معرض فروپاشی قرار دهد و باید انتظار داشت که دولت اوباما برای جلوگیری از تکرار چنین اتفاقی، اقداماتی انجام دهد.

در این صورت می توان به مذاکرات دور سوم امیدوار بود. اما اگر سناریوی سوم درست باشد، احتمال دستیابی به توافق نهایی کاهش می یابد. طبق این سناریو، واشنگتن طی سال های گذشته تمام تلاش های ضدایرانی خویش را در جهت تشکیل این ائتلاف سامان داده و همچنان به دنبال حفظ فشار تحریم ها حتی به قیمت شکست مذاکرات است. در طرف دیگر، لفاظی های مقامات صهیونیست بار دیگر ثابت نمود که هدف اصلی اسرائیل از تبلیغات هسته ای، تنها محدودسازی ایران می باشد وگرنه سازمان های جاسوسی این رژیم بهتر از هر نهاد دیگری می دانند که در ایران برنامه ای برای تولید سلاح هسته ای وجود ندارد. با این حال، گزارش جدید آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی می تواند بر فضای مذاکرات تأثیر مثبتی گذاشته و مانع از کارشکنی های احتمالی همچون فرانسه در دور بعدی مذاکرات گردد. هرچند که مواضع و سیاست های دوپهلو، همچنان در گزارش های آژانس به چشم می خورد ولی محور اصلی گزارش اخیر که همان عدم انحراف در فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی ایران می باشد. خط بطلانی بر لفاظی های صهیونیست ها می کشد. بیانیه مشترک ایران و آژانس نه تنها می تواند تحرکات تخریبی صهیونیست ها را خنثی سازد، بلکه در تلطیف فضای مذاکرات نیز مؤثر خواهد بود.