چرا قضیه سرهنگ علیفر اینقدر بزرگ شد؟
«کسانی که قبول نمیکنند اشتباه کردهاند، قابل اعتماد نیستند و نمیشود به آنها به عنوان یک دوست، همکار یا حتی رییسجمهور اعتماد کرد.»
«تقریبا روی سر آنهایی که از شبکه ورزش تلویزیون در حال دیدن بازی «رئال مادرید و لوانته» بودند، شاخ سبز شد وقتی از زبان سرهنگ علیفر گزارشگر بازی شنیدند، نام هافبک شماره ۱۷ لوانته «سیدجلال حسینی»، کاپیتان و مدافع فعلی پرسپولیس است. همه آنها از خود پرسیدند حسینی کی به اسپانیا رفت که هیچکس خبر ندارد جز جناب سرهنگ؟
حسینی به لالیگا نرفته بود و گزارشگر محترم تلویزیون در یکی از سرچهای اینترنتی خود دیده بود که در ترکیب تیم لوانته نام سیدجلال حسینی وجود دارد و بهخاطر همین هنگام معرفی بازیکنان گفت که شماره ۱۷ این تیم سیدجلال حسینی است. این اشتباه برای گزارشگر تازهکار فوتبال هم یک گاف بزرگ است چه برسد به سرهنگ علیفر با این سابقه و تجربه.
جناب سرهنگ که توسط شبکه ورزش از گزارشگری محروم شده، در گفتوگویی توجیه کرد: «اسکایاسپورت نوشته سیدجلال رفته لوانته، من هم گفتم حتما سهسوت رفته! قبل از بازی این کار را انجام دادم و اسم سیدجلال را در ارنج لوانته دیدم و زمانی که اسم او را کلیک کردم و با عکس و مشخصاتش مواجه شدم، در گزارشم اسم او را اعلام کردم.»
بالاخره هر انسانی اشتباه میکند و علیفر هم یک انسان است مثل همه ما. مسئله اصلی توجیهی است که او برای ماستمالی کردن اشتباه خود به زبان میآورد. او قبول نمیکند اشتباه کرده است و تقصیر را به گردن سایت خارجی میاندازد. در حالی که همه ما که کارمان گزارشگری فوتبال نیست و تنها بهخاطر علاقه آن را نگاه میکنیم، میدانیم که اگر قرار بود سیدجلال در این سن به اروپا برود، دو هفته قبل از انتقال و یک هفته بعد از انتقال، نیمی از خبرهای ورزشی ایران به این خبر اختصاص مییافت.
شاید اگر علیفر قبول میکرد، اشتباه کرده و سعی در جبران آن میکرد، شاهد این همه هجمه علیه خود نبود. اشتباه کردن خوب نیست اما پذیرش اشتباه یک ویژگی مهم اخلاقی در یک انسان است. آنهایی که به اشتباه خود اعتراف میکنند، روح و وجدان بزرگی دارند.
به قول حضرت حافظ
گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش و گو گناه من است
بیاییم همه ما در زندگی شبیه سرهنگ علیفر و همه آنهایی که حاضر نیستند اشتباه خود را قبول کنند، نباشیم. ما بری از خطا و اشتباه نیستیم و اگر خدایناکرده در زندگی شخصی یا کاری، اشتباهی انجام دادیم، آن را بپذیریم و در پی اصلاح آن باشیم. این رفتار نشانه ضعف نیست، بلکه حکایت از بزرگی دارد.
به یاد دارم محمود احمدینژاد هم چندی پیش گفته بود: «بهعنوان رئیسجمهور هیچ تصمیم اشتباهی نگرفتهام. یک مورد نمیتوانند مثال بزنند که تصمیم اشتباهی بهعنوان رئیسجمهور گرفته باشم.»
کسانی که قبول نمیکنند اشتباه کردهاند، قابل اعتماد نیستند و نمیشود به آنها بهعنوان یک دوست، همکار یا حتی رییس جمهور اعتماد کرد. آنها تمام کاستیها را به گردن دیگران میاندازند چون خود را بری از اشتباه میدانند.»
ارسال نظر