حمله کارگردان سریال گاندو به خودیها

جاسوسی و ضد جاسوسی در هر کشوری زمانبر، پرهزینه، حساس و بعضا سرنوشتساز است. نه تنها در جنگ که در صلح هم نیاز به اقدامات وسیع و متمرکز امنیتی از ضروریات است و همه دولتها در تمهید این اقدامات از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند.
جاسوسی و ضد جاسوسی در هر کشوری زمانبر، پرهزینه، حساس و بعضا سرنوشتساز است. نه تنها در جنگ که در صلح هم نیاز به اقدامات وسیع و متمرکز امنیتی از ضروریات است و همه دولتها در تمهید این اقدامات از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. در واقع در بعد امنیتی «جنگ» اغلب ادامه دارد و همواره لازم است که عدهای از فرزندان میهن در این جنگ شرکت کنند تا امنیت مردم حفظ شود و خسارتآفرینی بدخواهان به حداقل خود برسد. بر این اساس سریال گاندو میتوانست مثل فیلمهای دوران دفاع مقدس حس حماسه، گذشت، ایثارگری و میهندوستی را در مردم زنده کند و تحسینها را برانگیزاند. این سریال به واسطه نشاندادن فضای بشدت حساس کارهای امنیتی موفق بود و توجه مردم را به خود جلب کرد. جلب توجه مردم در حالی که صداوسیما اغلب در آن ناکام میماند، نشان داد که زمینهها و سوژههای بکری وجود دارد و باید سراغ آنها رفت و سطح سرگرمی مردم را بالا برد؛ اما در سریال گاندو که خوب آغاز کرد، گرایشهای سیاسی و جناحی وارد شدند و موضوع را از یک سطح ملی خارج و متوجه اختلافات سیاسی کردند.
اگر تاکنون فیلمهای متعددی در این زمینه مهم ساخته شده و پس از پرداختن مستوفا به مباحث ملی و شقوق صیانتی از مرزهای ملی و میهنی و اعتقادی گاهی هم ناخنکی به اختلافات سیاسی زده میشد، شاید گریزی از آن نبود و غمض عین را ضروری میساخت ولی در نخستین گامهای تصویرسازی از تلاشهای روزمره امنیتی، رفتن به سراغ اختلافات و خوشهچینی از قدرت فیلمسازی برای بهرهبرداریهای جناحی خطایی ضررساز و بلندمدت است و شاید این زمینه بکر و حساس و ضروری را بسوازاند و مردم را از تماشا و تأثیرپذیری دلسرد کند. تصور کنیم که اگر در فیلمهای مربوط به جنگ تحمیلی از همان ابتدا استفادههای جناحی باب میشد و مردم به جای آشنایی با جزییات دفاع فرزندانشان و فداکاری رزمندگان رد پای پررنگ استفادههای سیاسی را میدیدند تا چه حد سرخورده میشدند و چه ظلمی به تاریخ دفاع مقدس میشد؟
در هنگامه تخاصم روزافزون بیگانگان که از سالهای دور جریان داشته حتما فرزندان ملت در عرصههای ضد جاسوسی زحمات زیادی کشیدهاند و موفقیتهای بسیار به دست آوردهاند؛ چرا در سریال گاندو سوژههای بزرگتر و امنیتیتر که در آن هیچ مناقشهای وجود ندارد، انتخاب نشد؟ چرا دفاع جانانه بچههای حفاظت از مرزهای امنیت مردم آنجا که کل کیان کشور در خطر بوده است و جناحهای موجود در آن اختلافی ندارند، به تصویر کشیده نشد؟ ما چیزی به نام ایران داریم که روی حفظ آن هیچ ایرانی صادقی تردید ندارد و حتی کسانی که با نظام جمهوری اسلامی مشکل دارند، حاضرند همپای معتقدان به نظام علیه بدخواهان و بیگانگان متخاصم بجنگند؛ چرا از این طریق به دفاع آگاهانه بچههای همین مردم پرداخته نمیشود؟ آیا این درد بزرگی نیست که در هر زمینهای تا توجه مردم جلب میشود، تا احساسات عمومی به سمت نقطهای مشترک معطوف میشود، میوهچینان و ابزارگرایان از راه میرسند و خودی و ناخودی درست میکنند و فلش احساسات ملی را به درون میپیچانند؟ برای این کارها وقت بسیار هست. بگذاریم اول خطر از کشور برطرف شود، جاسوسان اصلی وطنفروش شناسایی شوند، اقتصادمان به نقطه ثبات درازمدت برسد، تحریمها برای همیشه بلاموضوع شوند و معیشت مردم از آسیبهای اساسی در امان بماند، بعد میشود سراغ رقیبان داخلی برویم و به آنها طعنه ترس و بیبصیرتی بزنیم و از رسانه ملی سربازان دیپلمات حاضر در میدان را نارواباران کنیم! آیا سزاوار است که دولت هم بیمسئولیتی کند، ملاحظه چشم نامحرمان و زمان پرخطر کنونی را نکند و پاسخ دهد؟ آیا زمانی فرا خواهد رسید که اگر امکانات رسانهای کشور در اختیار یک جناح است، حداقل منافع و امنیت ملی چارچوب بلامنازع شوند و هر زمان این دو مقوله در خطر باشند، آتشبس درونی داده شود و امکان سوءاستفاده بیگانگان از بین برود؟
جعفر گلابی
ارسال نظر