10 فیلم شهاب حسینی که حتما باید تماشا کرد
فیلم «نبات» ساخته پگاه ارضی که در آن شهاب حسینی نقش اول را بازی میکند باعث شد دوباره نگاهها به سمت این بازیگر مهم سینمای ایران جلب شود. شهاب حسینی بعد از دریافت جایزه جشنواره کن برای فیلم «فروشنده» کم کار شد و گفته میشود که در آمریکا دفتری برای تولید فیلم زده است. در این سه سال اخیر در فیلمهایی بازی کرده که سازندگانش چندان شناختهشده نبودند و خودش هم یک فیلم ساخته است.
هر چند تجربهی فیلمسازی قبلیاش یعنی «ساکن طبقه وسط» نتیجه چندان خوبی نداشت، اما به هر حال حسینی در تلاش است به جز بازیگری در سینما نقشهای دیگری هم داشته باشد. فیلم پگاه ارضی بهانهای شد تا بهترین فیلمهای شهاب حسینی را در سینما مرور کنیم. فیلمها به ترتیب سال مرتب شدهاند.
کمتر کسی میداند که شهاب حسینی از اواسط دهه هفتاد با دو تئاتر «بر کرانه باد» و «افسانه» هر دو به کارگردانی مینا ابراهیمزاده کارش را شروع کرد. اما با مجریگری در برنامه «اکسیژن» بود که تبدیل به چهره شناختهشدهای برای مردم شد. سال ۱۳۷۹ نقشی فرعی و کوتاه در سریال محبوب «پس از باران» داشت و سال ۱۳۸۰ با فیلم «رخساره» ساخته امیر قویدل راهش را به سینما هم باز کرد.
کارنامهاش نشان میدهد که از همان ابتدا به جز ستاره شدن دغدغهی حضور در فیلمهایی را داشته که علاوه بر مخاطب کارگردانان نام آشنایی هم پشتش باشند. نمونهاش «واکنش پنجم» تهمینه میلانی که جزو اولین نقشهای مهم شهاب حسینی است و البته جزو معدود مردان موجه و دوستداشتنی فیلمهای تهمینه میلانی!
واقعیت این است که تا پیش از همکاری با اصغر فرهادی در هیچ فیلمی چنان که باید دیده نشد در حالی که از همان حضورش مثلا در سریال «پلیس جوان» سیروس مقدم معلوم بود استعدادش را دارد که تبدیل به جوان اول سینمای ایران بشود. شانساش را نداشت یا قرار بود به چیزی فراتر از جوان اول تبدیل شود به هر حال او در کنار رضا ناجی که از برلین خرس نقرهای گرفته معتبرترین جایزههای بازیگری سینمای ایران را به ارمغان آوردهاند.
به جز فیلمهایی که با اصغر فرهادی کار کرده در بقیه آثارش حتی اگر خودش هم بازی خوبی داشته متاسفانه فیلمهایی که انتخاب کرده چنگی به دل نمیزدند. برای کار کردن با اصغر فرهادی شاید باید لقب خوششانسترین بازیگر سینمای ایران را بگیرد و بابت بقیه فیلمهایی که انتخاب کرده و بازی کرده احتمالا بدشانسترین بازیگر سینمای ایران است.
۱. رستگاری در هشت و بیست دقیقه
کارگردان: سیروس الوند / نقش: فواد
بعد از «شمعی در باد» پوران درخشنده که به همراه بهرام رادان نقش جوانان عیاش معتاد را بازی میکردند و فیلم در جلب مخاطب جوان موفق بود اینبار همان زوج سال ۱۳۸۳ جلوی دوربین سیروس الوند رفتند. فیلمی ضعیف در اوایل دهه هشتاد وقتی هنوز یک سالی از سر کار ماندن دولت اصلاحطلب باقی مانده بود و آخرین فیلمها با اشارات سیاسی در سینمای ایران ساخته میشدند.
یک جوان فرزند شهید با بازی رادان نقش مثبت ماجرا بود. آن طرف جوان متحجری داشتیم که از هایدگر کتاب میخواند، اما افکار دگم و بستهای داشت. این دو نفر به هم گره میخورند و تحتتاثیر افکار فواد تصمیم میگیرند با رویکرد خشونتآمیز جامعه را به سمت بهتری ببرند.
طبعا نقش شهاب حسینی ضدقهرمان منفی قصه است. حرفهای تئوریسینها را میزند، اما واکنشهای متعصبانهاش باعث میشود از او بیزار شویم. یکی از معدود نقشهای منفی که شهاب حسینی در کارنامهاش ایفا کرده و خیلی هم خوب از پس آن برآمده است. با شیوه دیالوگ گفتناش، با مدل حرکاتش و پرخاشهایش توانسته فواد را به شدت آنتی سمپات از کار دربیاورد. آن هم در فیلمی که با دیالوگهای کلیشهایاش حسابی دافعهبرانگیز است.
۲. محیا
کارگردان: اکبر خواجوی / نقش: جاوید
از آن ملودرامهای به اصطلاح آبکی بود که سال ۱۳۸۶ ساخته شد. در دوران افول سینمای ایران و یکی از بدترین سالهای سینمایی. بین فیلمهایی که آثار مطرحی نبودند فیلم اکبر خواجوی آن پایینهای جدول قرار میگرفت. فروش مناسبی نداشت و فیلمی نبود که اصلا منتقدان نگاهش کنند چه برسد به این که تحویلش بگیرند. با این حال تنها نکته مثبت فیلم بازی شهاب حسینی در نقش مقابل الهام حمیدی بود.
هر چقدر کاراکتر و بازی الهام حمیدی مستعد این بود که اعصاب تماشاگر را به هم بریزد شهاب حسینی در عوض در نقش پسر عاشقپیشهای که میخواهد شرط دختر مورد علاقهاش را برآورده کند تا بتواند به او نزدیک شود نرم و دوستداشتنی بازی میکند. یکی از راحتترین بازیهای شهاب حسینی جلوی دوربین که همین باعث میشود میان خیلی از فیلمهایی که بازی کرده نقش جاوید را در فیلم «محیا» جزو بهترین بازیهایش قرار بدهیم.
زمانی بیلی وایلدر کبیر گفته بود که سختترین کار یک بازیگر این است که نقش یک آدم عادی را بازی کند. شهاب حسینی در «محیا» یک دانشجوی پزشکی عادی است که عاشق یک دختر میشود و با وجود ترساش از مردهها تصمیم میگیرد برای به دست آوردن دل دختر هفت مرده را بشوید. فیلم غیرقابل تحملی که به لطف بازی شهاب حسینی قابل تحمل شد.
۳. درباره الی
کارگردان: اصغر فرهادی / نقش: احمد
و بالاخره ۱۳۸۷ اصغر فرهادی سراغ شهاب حسینی آمد و ستاره اقبال حسینی درخشیدن گرفت. در فیلمی پربازیگر که تقریبا همه بازیگرانش هم بهترین کارهای کارنامهشان را ارائه دادند و نقش فرعی احمد فرصت مناسبی برایش به وجود آورد تا بتواند آنچه را به بازی باورپذیر، طبیعی و زیرپوستی شهرت دارد انجام بدهد. احمد از خارج آمده و با دوستانش به سفر شمال رفتهاند. یکی از دوستان قدیمیاش در دانشگاه مربی مهد بچهاش را هم آورده تا با احمد آشنا شود و شاید بین احمد و الی وصالی صورت بگیرد. سپیده چیز زیادی از الی نمیداند و آن چیزهایی را هم که میداند از بقیه مخفی میکند.
اگرچه بازی گلشیفته فراهانی در نقش سپیده آنقدر برجسته است و کاراکترش مهم و حیاتی که بقیه شخصیتها زیر سایهاش قرار میگیرند، اما یکی از دلایل موفقیت فیلم «درباره الی» بازیهای فرعی بازیگران است. جمله کلیدی فیلم «درباره الی» یکی از دیالوگهای شهاب حسینی است: «یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایان است.» آن پروسه تبدیل شهاب حسینی از پسری که در جستوجوی عشق است و از آلمان آمده تا با رفقایش خوش بگذراند تا آنجایی که از ته دل ناله میکند: «آی آی آی» از درخشانترین بازیهای کارنامه اوست. «درباره الی» هم از مهمترین فیلمهای اکران شده در سال ۸۸ است.
۴. پرسه در مه
کارگردان: نیکی کریمی / نقش: سامان
یک زوج مستندساز میخواهند درباره قصاص مستند بسازند. زن که حساستر است بیشتر درگیر موضوع میشود. (نقش زن را خود کارگردان فیلم یعنی نیکی کریمی بازی میکند) و مرد (شهاب حسینی) نگاه منطقیتری به ساخت فیلم و سوژهشان دارد. فیلم اصلا متعلق به مرد بوده، اما به خاطر خراب شدن یک سکانس مجبور میشود گرفتن دوباره آن را به زن بسپارد. یک فیلم تقریبا شعاری درباره مقوله عفو و قصاص به همراه مقدار زیادی شعار و البته فیلمبرداری خوب تورج اصلانی و بازی خوب شهاب حسینی. میرود جزو آن دسته فیلمهایی که شهاب حسینی حقیقتا کار خاصی انجام نمیدهد، اما کاریزمایی روی پرده دارد که دیدن فیلم را امکانپذیر میسازد.
منتقد دیگری ممکن بود به جای این فیلم مثلا «حوض نقاشی» مازیار میری را بگذارد که در آن شهاب حسینی نقش یک مبتلا به اوتیسم را بازی میکند. از آن نقشهایی که همه تصور دارند خیلی سخت است و راستش تماشای شهاب حسینی در آن نقش احتمالا از بازیاش هم سختتر بود. ولی به نظرم کاری که شهاب حسینی در «سوت پایان» انجام میدهد، در نقش یک مرد معمولی جذابتر و مهمتر است.
۶. خانه پدری
کارگردان: کیانوش عیاری / نقش: ناصر
زیر نظر کیانوش عیاری هر بازیگری مجبور است که بهترین بازی خودش را ارائه بدهد. شهاب حسینی البته در فیلم «خانه پدری» نقش چندان پررنگی ندارد. او نماینده نسل امروز است که جنایتهای نسلهای گذشته را از زیر خروارها خاک کشف میکند. آن حالت بهتی که از کشف حقیقت دارد، یکجور شوک که برای همهمان حسی آشناست را خیلی خوب به تصویر میکشد. ناصر از آن نقشهای کوتاهی است که ممکن بود تبدیل به تیپ شود، اما زیر نظر کارگردانی ظریف کیانوش عیاری و با بازی خوب شهاب حسینی تبدیل به یکی از نقشهای خوب کارنامه حسینی شد.
۷. جدایی نادر از سیمین
کارگردان: اصغر فرهادی / نقش: حجت
طبعا بازی در اولین فیلم اسکاری سینمای ایران شانس بزرگی است. هرچند که در «جدایی نادر از سیمین» پیمان معادی در نقش نادر و ساره بیات در نقش راضیه دو قطب اصلی قصه را شکل میدادند، اما اتفاقا این حجت شوهر راضیه بود که نماینده ور سنتی جامعه محسوب میشد. مردی که قرار بود جلوی نادر که مثلا مرد روشنفکر آرام بود نقش مرد عصبی متعصب را بازی کند، اما بازی ظریف شهاب حسینی باعث شد که حجت در این ورطه نیافتد.
حجت مردی است که فرزندش را از دست داده و همسرش کار کردنش را از او پنهان کرده، اما با این حال به نظر میرسد عشق حجت به راضیه خیلی بیشتر از علاقه نادر به سیمین است. بازی برونگرایانه شهاب حسینی به خصوص در سکانسهای دادگاه و صحنه عصبی داخل خانه تحسین خیلیها را برانگیخت.
۸. فروشنده
کارگردان: اصغر فرهادی / نقش: عماد
دوباره همکاری با اصغر فرهادی و دوباره اسکار برای فیلم دیگری که اینبار نقش اصلیاش بر عهده شهاب حسینی بود. کاراکتر عماد درست نقطه مقابل حجت قرار میگرفت. مرد هنرمند روشنفکر. مردی که دقیقا قرار است چالش پیش رویش این باشد که بین غیرت غریزیاش و زندگی متمدنانه با پیشامدهای ترسناک تعادل برقرار کند. اینجا برعکس فیلم «جدایی نادر از سیمین» شهاب حسینی به شدت بازی درونگرایانهای دارد. به نظر میرسد که حتی تمام عضلات صورتش هم تحت کنترلش است. همان چیزی که نقش عماد لازم دارد. یکجور خودداری که کاراکتر عماد را تحسینبرانگیز میکند.
با همه مردهایی که در سینمای ایران تصویر شدهاند انگار فرق دارد. نمونهای است از یک مرد واقعی. به اندازه متمدن و به اندازه آن سیلی آخر محکم. بهترین نقشآفرینی کارنامه شهاب حسینی است که به خاطرش جایزه جشنواره کن را هم دریافت کرد.
۹. چهارشنبه
کارگردان: سروش محمدزاده / نقش: سلیم
«چهارشنبه» فیلم اول سروش محمدزاده بود. از آن فیلمهای تجربی که با هزینه کم ساخته میشوند و به لطف بازیگرانی مثل شهاب حسینی است که دیده میشوند. «چهارشنبه» درام کشداری داشت و بازیگرانی که دائم سر هم داد و فریاد میکردند. همان سال ۱۳۹۴ نمونه تحسینشده سینمایی درستش را داشتیم که «ابد و یک روز» شد. وسط همه آن جیغ و دادها شهاب حسینی قرار بود نقش برادر بزرگتر همه چیزفهم خانواده را بازی کند.
صادقانه نقش خیلی خاصی نیست، ولی اگر قرار باشد ده تا فیلم از کارنامه شهاب حسینی جدا کنیم میتواند یکی از آن ده تا باشد. بازی در یکی از آن نقشهای عصبی برونگرایانه از طبقه پایینتر اجتماع.
۱۰. برادر خسرو
کارگردان: احسان بیگلری / نقش: خسرو
این هم از آن نقشهایی است که جان میدهد بازیگران در آن بدرخشند. آخرین فیلم خوبی که شهاب حسینی بازی کرد و محصول سال ۱۳۹۴ است. شهاب حسینی نقش قهرمان فیلم یعنی خسرو را بازی میکند. خسرو به بیماری دوقطبی مبتلاست و مدتی ساکن منزل برادرش شده. در منزل برادرش اتفاقاتی رخ میدهد که تنشهای زیادی برای خسرو ایجاد میکند و او هم خیلی چیزها را به هم میریزد. بازی شهاب حسینی در این فیلم بسیار ستایش شد.
فیلمی که اولین اثر کارگردانش احسان بیگلری بود و نکات قابل توجه زیادی داشت، اما به طور یقین میشود گفت که مهمترین نکته مثبتش بازی شهاب حسینی بود که بین تماشاگران و فیلم سمپاتی زیادی ایجاد کرد.
صوفیا نصرالهی
ارسال نظر