مسیری که حسام منظور را از شازدهارسلان به چاوش رساند
سال گذشته از بین سریالهای پرتعداد تلویزیونی، مجموعهای تاریخی به نام بانوی عمارت موردتوجه بینندگان قرار گرفت. حسام منظور که نام و چهرهاش برای علاقهمندان به تئاتر شناختهشدهتر است، با بازی در نقش شازدهارسلان ناگهان به چهرهای محبوب در تلویزیون تبدیل شد.
به گزارش پارس نیوز، سال گذشته از بین سریالهای پرتعداد تلویزیونی، مجموعهای تاریخی به نام بانوی عمارت موردتوجه بینندگان قرار گرفت. حسام منظور که نام و چهرهاش برای علاقهمندان به تئاتر شناختهشدهتر است، با بازی در نقش شازدهارسلان ناگهان به چهرهای محبوب در تلویزیون تبدیل شد. تماشاگران تلویزیون امسال بین مجموعههای تلویزیونی ویژه ماه مبارک رمضان، نقشآفرینی منظور را در سریال برادرجان به تماشا نشستهاند. حسام منظور که این شبها با چاووش در قاب تلویزیون دیده میشود از وسواسش در انتخاب نقش و مسیر اصولی بازیگرشدن که تلاش کرده در آن قدم بردارد، میگوید. گفتوگوی ما را با این بازیگر و مدرس بازیگری بخوانید.
بهعنوان یک تئاتری چه شد که سراغ بازی در تلویزیون رفتید؟
من فکر میکنم تئاتری و غیرتئاتری نداریم! ما فقط بازیگر داریم. در همه دنیا هم آنچه تدریس میشود بازیگری است نه شاخهای از آن؛ درست مثل عکاسی که این هنر را میآموزد و بعد انتخاب میکند که سراغ عکاسی مستند، خبری یا هنری برود. هدف نهایی هر حرفه و آموزشی که در آن حوزه داده میشود مهم است. بهنظر من بازیگری از تئاتر شروع میشود و مسیر دیگری را برای بازیگرشدن نمیشناسم. فکر میکنم وقتی بازیگر هستم، یعنی باید روی صحنه رفته باشم. اساسا بازیگری از تئاتر شروع میشود و من هم سعی کردم این حرفه را از مسیر اصلی آن شروع کنم. پیش از این هم تجربه حضور در تلویزیون را داشتم، اما چون در نقشهای اصلی بازی نکرده بودم، به اندازه بانوی عمارت و برادرجان دیده نشدم. این هم از نتایج موانع زیاد بازیگری برای بازیگران تئاتر است که در سینما و تلویزیون دیر دیده میشوند و میتوان طوماری از بازیگران بزرگ نام برد که بعد از ۳۵ سالگی بازیگری آنها موردتوجه قرار گرفته است.
این دیر دیدهشدن سنگی است که سینما و تلویزیون پیش راه بازیگر میاندازد؟
واقعیت این است که بازیگر باید ۱۰ تا ۱۵ سال آموزش ببیند و تجربه کسب کند، دیدهشدن نباید به سرعت اتفاق بیفتد. بازیگری شغلی سخت و نیازمند علمآموزی در حوزه علوم اجتماعی و نظری است، بنابراین قرار نیست یکی دو سال بعد از شروع کار، دیده شوی. اگر بازیگران خارجی در سن جوانی میدرخشند و موردتوجه قرار میگیرند به این دلیل است که آنها آموزشدیدن را از کودکی شروع میکنند. اما از طرف دیگر برای بازیگران آموزشدیده هم موانعی برای رسیدن به جایگاه مناسب در سینما و تلویزیون وجود دارد. بازیگری تئاتر و رفتن روی صحنه هیچوقت نباید کاری آسان و بیاهمیت بهنظر برسد.
بعد از بانوی عمارت از وسواس برای انتخاب نقش بعدی گفته بودید. چاووش چه ویژگیای داشت که راضی شدید انتخابش کنید؟
بعد از بانوی عمارت چند پیشنهاد بازیگری داشتم و فیلمنامههایی به دستم رسید. برای من مثل همه بازیگران معیارهای مختلفی برای انتخاب یک نقش وجود دارد. چیزی که برایم اهمیت دارد این است که کاراکتری که بازی میکنم چالشهای دراماتیک داشته باشد. از کاراکترهای یکنواخت و تخت دوری میکنم، چون معتقدم نقش باید جای کارکردن تکنیکی را به من بدهد. چاووش این ویژگی موردنظر مرا داشت. از طرف دیگر گروهی که قرار است با آن کار کنم برایم مهم است و برادرجان عوامل حرفهای و خوبی داشت که دوست داشتم با آنها کار کنم.
چرا در سینما کمکارتر بودهاید؟
برای من خوب بودن کار مهم است نه قاب آن. این مرزبندیها در کشور ما باب شده، در هرحالیکه در همه جای دنیا بازیگر میتواند در هر قابی که به او پیشنهاد میشود ظاهر شود. فکر میکنم سینما ضرورتا قاب باکیفیتی نیست. این تصور که سینما خوب و باکیفیت و تلویزیون ضعیف است درست نیست. در سینمای ما در سال ۵ یا ۶ فیلم خیلی خوب ساخته میشود و بقیه فیلمها در حد معمولی یا حتی ضعیف هستند؛ بنابراین سینما آرمانشهر بازیگر ایرانی نیست. اما اگر پیشنهادی برای بازیگری در سینما وجود داشته باشد، باز هم برای من اولویت با کیفیت کار است.
شما تجربه تدریس بازیگری در دانشگاه را دارید. فکر میکنید آموزش آکادمیک این حرفه هماکنون چقدر حرفهای است؟
آموزش بازیگری در ایران از همان ابتدا یعنی بیشتر از ۱۰۰ سال قبل، چندان علمی نبوده است. علاقهمندان به این هنر که از اروپا برگشته بودند تنها براساس علاقهمندی تلاش کردند این کار مهم را انجام دهند، اما بعد در دورهای آموزشهای خوبی ارائه شد و افرادی مانند حمید سمندریان که با فضای علمی این حرفه آشنا بودند شاگردان خوبی تربیت کردند. متأسفانه هماکنون هیچ متر و معیاری برای آموزشها وجود ندارد، چون نظارتی بر روند آموزش بازیگری صورت نمیگیرد. الان هر کسی با کمترین تجربه بازیگری میتواند کلاس بازیگری برگزار کند، درحالیکه لااقل ۲۰ سال پیش اوضاع اینطور نبود. قبلا اگر کسی میخواست کارگردان شود سالها شاگردی و دستیاری میکرد، اما حالا اوضاع طوری شده که هرکسی میتواند سراغ ساخت نمایش برود. سال گذشته بهعنوان داور خانه تئاتر ناچار شدم برای انتخاب بهترین بازیگر سال به تماشای نمایشهایی بنشینم که اصلا قابل دیدن نبودند. فکر میکنم باید نهاد نظارتی وجود داشته باشد تا آموزشها اصولی ارائه شود. فعلا نهاد نظارتی فقط در بحث ممیزی فعالیت میکند.
شما برای بازیگری خود الگو داشتهاید؟
نه، من به داشتن الگو اعتقاد ندارم. فکر میکنم الگوها میتوانند ما را گمراه کنند، چون ممکن است باعث شوند خودمان را نشناسیم. البته بازی بازیگران بزرگ را همیشه دنبال کردهام و دوست داشتهام، اما متر و معیارم برای دوستداشتن یک هنرمند فقط کیفیت کارش بوده است. از بین بازیگران خارجی آنتونی هاپکینز را دوست دارم، اما معلوم است که شباهتی بین ما وجود ندارد. از بین بازیگران داخلی هم برای من احمد آقالو بازیگر ویژهای بوده است. بازیگران دهه ۶۰ خیلی قدرتمند و ماندگار هستند که حتما دلیل این موضوع به نوع آموزشها و کسب تجربه آنها برمیگردد.
نقشی هم بوده که با خودتان گفته باشید کاش من آن را بازی میکردم؟
بیشتر نقشهایی را که میبینم میگویم کاش خودم آن را بازی کرده بودم. فکر میکنم این ویژگی بازیگری است و خیلی وقتها بازیگر فکر میکند شاید میتوانست آن نقش را بهتر هم بازی کند. هماکنون در سینمای ایران فیلمی که آنقدر خوب باشد تا حسرت بازی در آن را بخوری کم ساخته میشود. متأسفانه ما گرفتار پروسه خصوصیسازی هنر شدهایم و بهجای اثر هنری، محصول هنری تولید میکنیم. محصول هنری هم در گیشه موفق است، اما ماندگار نمیشود. در گذشته مثلا بازی در فیلمی از علی حاتمی میتوانست حسرت بزرگ یک بازیگر باشد، اما اکنون چنین حسرتهایی کمتر وجود دارد.
آخرین فیلمی که در سینما به تماشا نشستید کدام فیلم است؟
فیلم «غلامرضا تختی» را در سینما دیدم که بهنظر فیلم بسیار خوبی هم بود. بعد از سالها فیلمی به این خوبی در سینما دیدم که مطمئنم در آینده بیشتر از این هم موردتوجه قرار خواهد گرفت.
اهل سینما رفتن و تماشای فیلمها روی پرده هستید؟
در گذشته بیشتر سینما میرفتم، اما گاهی کیفیت فیلمها آنقدر خوب نبوده و حالا ترجیح میدهم بیشتر فیلمها را در خانه ببینم، مگر آنکه از فیلمی تعریف شده و موردتوجه قرار گرفته باشد تا برای تماشای آن روی پرده وسوسه شوم.
تلویزیون تماشا میکنید؟
من تلویزیون هم میبینم. برخی معتقدند تلویزیون رسانهای سطحی است، اما من چنین اعتقادی ندارم و به تماشای تلویزیون هم مینشینم. در کنار آن سعی میکنم حتما سریالهای روز خارجی را دنبال کنم، چون این سریالها جز سرگرمکننده بودن، برای من بهعنوان بازیگر جنبه آموزشی هم دارند. ما نیاز به یاد گرفتن داریم و این بهمعنای غربزدگی نیست. میتوانیم علم بازیگری و فیلمسازی غربی را بیاموزیم و محتوای بومی خودمان را در آن بگنجانیم.
فکر میکنید این سریالها سطح سلیقه مخاطبان را تغییر داده است؟
تماشای سریالهای خارجی که در سالهای اخیر بیشتر باب شده سطح سلیقه بینندگان را بالا برده است. مدیران سینما و تلویزیون هم اعتراف میکنند که کار سخت شده، چون ما با مخاطبان جدیدی مواجه هستیم که آثار روز فیلمسازی و سریالسازی دنیا را دنبال میکنند. راضی کردن چنین مخاطبی قطعا آسان نخواهد بود. سالها قبل فقط ۲ شبکه تلویزیونی وجود داشت و بعضی از خانوادهها هم دستگاه ویدئو داشتند، اما الان با چند کلیک، مخاطب بهروزترین آثار را تماشا میکند و کیفیت آنها را با هم مقایسه میکند. ما هم ناگزیریم بهروز شویم.
برای بهروز شدن در فیلمسازی باید چهکاری انجام دهیم؟
امکانات ما تازه شده، اما برخی تفکرات ما هنوز عوض نشده است. سینما و تئاتر ما باید به طرف ساخت آثار اقتباسی و قصههای دراماتیک برود. بیشتر سریالهای روز دنیا از رمانها اقتباس شدهاند، اما با وجود داشتن ادبیات غنی، در ایران برای ساخت فیلم و سریال سراغ ادبیات نمیرویم. ارتباط سینما و ادبیات در کشور ما از جایی به بعد قطع شده است. برای بهروز شدن باید سراغ چنین تکنیکهایی برویم. بهروز شدن داشتن بهترین دوربینها و تجهیزات نیست بلکه باید نگرش و دیدگاهمان را تغییر دهیم. با آمدن مدیران جدید کمکم ضرورت این تغییر نگرشها جدی گرفته میشود.
نقطه هدف شما کجاست؟ رسیدن به کدام قله باعث میشود از جایگاهتان راضی باشید؟
هدف من انجام کار فرهنگی است. دنبال خودنمایی و عرضاندام نیستم. همین که بتوانم در حرفه خود درست کار کنم و آموختههایم را به جوانان تازهکار بیاموزم برایم راضیکننده است. در کنار آن من گوشه چشمی هم به فیلمسازی دارم. هماکنون مشغول کار روی یک فیلمنامه هستم. هرچند ساخت این فیلم به این زودیها اتفاق نمیافتد، چون با حوصله و وسواس زیادی کار را پیش میبرم.
حرف دیگری مانده که بخواهید به خوانندگان این گفتگو بگویید؟
از مردم ممنونم که سریال برادرجان را تماشا میکنند و در اظهارنظرها چه در فضای مجازی و چه در دنیای واقعی به من لطف دارند. واکنشهای آنهاست که به من انرژی میدهد و باعث میشود در آینده هم تلاش کنم بهترین کارم را ارائه دهم. واقعیت این است که بدون مخاطب، بدون رضایت و توجه بینندهای که به تماشای فیلم و سریال بنشیند هیچکدام از تکنیکها و آموزشهایی که برای آن تلاش کردهایم به سرانجام نرسیده است. من از مردمی که بازی مرا تماشا کردهاند ممنونم و امیدوارم تا پایان کار هم به تماشای آن بنشینند و راضی باشند.
ارسال نظر