بزرگ آقا دیوان سالار با «برادر جان» می آید
بنا به تاریخی که در تقویم رسمی کشور میبینیم، چیزی حدود 20 روز تا رسیدن ماه رمضان زمان باقی مانده و فرصت کمی برای تدارک برنامههای مناسبتی و رسانهای این ماه بهخصوص و مبارک در اختیار داریم؛ برنامههایی که در طول دو دهه گذشته همزمان با از راه رسیدن ماه رمضان رنگ و بویی ویژه این ماه پیدا کرده
به گزارش پارس نیوز، بنا به تاریخی که در تقویم رسمی کشور میبینیم، چیزی حدود 20 روز تا رسیدن ماه رمضان زمان باقی مانده و فرصت کمی برای تدارک برنامههای مناسبتی و رسانهای این ماه بهخصوص و مبارک در اختیار داریم؛ برنامههایی که در طول دو دهه گذشته همزمان با از راه رسیدن ماه رمضان رنگ و بویی ویژه این ماه پیدا کرده و در قالب برنامههای ویژه سحر و افطار یا مجموعههای نمایشی مناسبتی روی آنتن میرود. از طرفی در سالهای گذشته شمار زیادی از برنامهسازان همواره از دقیقه نودی بودن این برنامهسازیها شکایت داشته و وقت کم و عجله زیاد را آفتی برای آسیب زدن به مجموعهها عنوان کردهاند. برای همین حالا دو سه سالی میشود که مسؤولان رسانه ملی در تلاش هستند برنامهریزیهای لازم برای ساخت مجموعههای رمضانی را از مدتها قبل انجام دهند و این مجموعهها در فرصت کافی و با فراغ بال ساخته شوند. یکی از این مجموعههای نمایشی که تولید آن از چند ماه قبل کلید زده شده و این روزها هنوز مراحل فیلمبرداریاش را سپری میکند، «برادرجان» است. مجموعهای به کارگردانی محمدرضا آهنج و به قلم سعید نعمتا... که بازیگران قابلتوجهی چون علی نصیریان، حسام منظور، کامران تفتی و مارال فرجاد آن را همراهی میکنند. برادرجان راوی یک داستان اجتماعی و خانوادگی است و در بطن خود به مفاهیمی چون روزی حلال و نقش لقمه حرام در زندگیها اشاره میکند. علی نصیریان در نقش کریم بوستان، حسام منظور در نقش چاوش، کامران تفتی در نقش حنیف، حسن پورشیرازی در نقش توکل، آفرین عبیسی در نقش الفت زن کریم، لعیا زنگنه در نقش حلیمه، سعید چنگیزیان در نقش ستار، سجاد افشاریان در نقش آراز، نسیم ادبی در نقش عاطفه، ندا جبرائیلی در نقش لیلا، شیوا ابراهیمی در نقش منیژه، محبوبه صادقی در نقش سارا و جلیل فرجاد در نقش آقای شیروانی تیم بازیگران اصلی این مجموعه را تشکیل میدهند. که نامش حقالناس است... بلوار نلسون ماندلا یا همان خیابان جردن معروف تهران به خودی خود یکی از شلوغترین خیابانهای پایتخت است؛ خیابانی که ترافیکش روز و شب و روز عادی و تعطیل نمیشناسد و همیشه صف شلوغی از اتومبیل را در آن میتوان مشاهده کرد. حالا علاوه بر همه ترافیکی که در خیابان اصلی و کوچههای فرعی و باریک آن وجود دارد، حضور یک گروه فیلمبرداری را هم تصور کنید که در یکی از این کوچههای پرتردد جمع شدهاند و مشغول ضبط صحنههای خارجی هستند.
در هوای گرمی که کمترین شباهتی به فصل بهار دارد، حسام منظور و کامران تفتی همراه با دیگر عوامل پشت صحنه مجموعه در خیابان جمع شده و مشغول تمرین و بعد فیلمبرداری هستند. جایی که گروه در آن مستقر شدهاند، جلوی یک خانه سه طبقه با نمای مرمر سفید است که به یک عمارت بیشباهت نیست.
در خلاصه داستانی که عوامل سازنده برادرجان در اختیار رسانهها قرار دادهاند، آمده است: «برادرجان داستان برادری، برابری و جانفشانی سه برادر است که زبانزد شده و خدا و خلق از آنها در آسایش هستند. تا اینکه به ناگه حادثهای واقع میشود که نامش حقالناس است...»
ضبط سریال برادرجان از زمستان سال پیش آغاز شده و تاکنون 50 درصد از مراحل تصویربرداریاش را پشت سر گذاشته است. کوچه و پسکوچههای محله شاپور تا جردن و نیز میدان میوه و ترهباری در اطراف تهران، لوکیشنهای اصلی این مجموعه تلویزیونی را تشکیل میدهند.
قصه برادری
حسام منظور را نخستین بار در قاب تصویر تلویزیون، در مجموعه تاریخی «بانوی عمارت» و در نقش شازده ارسلان قوانلوی قاجار دیدیم. نقشی که موجب درخشش این بازیگر پرسابقه تئاتری شده و سیمای او را به مخاطبانی که چندان پیگیر دنیای نمایش و تئاتر نیستند، شناسانده است. حالا منظور در هیبتی دور از آن شخصیت تاریخی دوره قاجار، ایفاگر نقش چاوش، بازیگر اصلی این مجموعه تلویزیونی است. منظور یک کت و شلوار آبیرنگ اتوکشیده به تن کرده و در کوچه مشغول قدم زدن و تمرین دیالوگهایش است. گاه از میان ماشینهایی که از کوچه رد میشوند و سرنشینانشان با کنجکاوی به ما حاضران ایستاده در پیادهرو نگاه میکنند که ببینند برای چه دور هم جمع شدهایم، با شناختن منظور میگویند: «سلام شازده!» و این نشان میدهد که این بازیگر حالا حالاها با ایفای نقشش در بانوی عمارت در خاطر مخاطبان میماند.
بالاخره بعد از ضبط چند صحنه کوتاه مثل ماشین سواری منظور و تفتی، این دو نفر به مقابل در خانه میرسند. چاوش مصمم در زدن زنگ است، اما حنیف تلاش میکند او را از تصمیمش بازدارد و با بغض و اشک شروع به دیالوگ گفتن میکند.
چاوش: دارم میرم با سرِ خم تا خوار بشم. بگم اشتباه کردم... بگم ببخشید... بگم اونقدرا هم که فکر میکردم داداشام تو جیب من نیستن... بگم خیانت دیدم از یکیشون... لاپوشونی از اونیکی...
حنیف: خوارم نکن.
چاوش: (فریاد میزند) دارم میرم خوار شم لاکردار.
حالا از ماشین پیاده شده و به خانه که متعلق به پدرزن چاوش است، نزدیک میشوند.
حنیف: اونی که باید خوار بشه منم.
چاوش: جورکش منم...
حنیف: چرا تو؟
چاوش: چون بزرگتره منم...
برادرجان اخلاقمدار است
بعد از ضبط این صحنهها، فرصت میشود تا با منظور گپی بزنم. او با اشاره به تفاوتهای بازیگریاش از شازده ارسلان بانوی عمارت تا چاوش برادرجان و دلیل قبول ایفای این نقش میگوید: واقعیت این است که من بعد از بازیام در مجموعه بانوی عمارت، هم در سینما و هم تلویزیون پیشنهادهایی داشتم، ولی با توجه به سنگین بودن آن پروژه دلم میخواست مدتی به سراغ هیچ کاری نرفته و استراحت کنم. با این حال وقتی برادرجان به من پیشنهاد شد، متن آن را بسیار خوب دیدم و قبولش کردم.
این بازیگر همچنین معتقد به پرمخاطب شدن برادرجان از نگاه مردم است و تاکید میکند: این مجموعه متن بسیار جذابی دارد و قصه پرکششی را روایت میکند. تیم بازیگریاش هم خوب است و من فکر میکنم که در مجموع همه عوامل جذابیت را دارد. امیدوارم که مردم از تماشای آن لذت ببرند.
او میافزاید: در خصوص ویژگیهای شخصیت چاوش نمیتوانم چیزی بگویم، چون قصه لو میرود. فقط باید در همین حد توضیح دهم که او شخصیت اصلی قصه است و اتفاقات مختلف مجموعه حول محور او رخ میدهد. چاوش به لحاظ دراماتیک هم چالشهایی دارد، اما بازی کردن در چنین نقشهایی همیشه برایم جذاب بوده است و دوست دارم ابعاد مختلف نقشها را کشف کنم.
منظور البته چندان موافق مناسبتی عنوان شدن مجموعه برادرجان نیست و اینطور توضیح میدهد: من اینکه ماه رمضان باعث بیشتر دیده شدن مجموعه میشود را نمیپسندم و کلماتی چون مناسبتی و سفارشی و ... را دوست ندارم. برادرجان یک اثر مستقل است که توفیق یافته در ماه مبارک رمضان پخش شود. البته برادرجان قصهای اخلاقمدار دارد و رعایت حق و حقوق انسانی را مورد بررسی قرار میدهد.
او ادامه میدهد: این قصه، قصه امروز جامعه ماست. جامعه ما به خاطر مشکلاتی که در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی داشته، نیاز دارد کارهایی ارائه شود که مردم را به هم نزدیک کند و به آنها بگوید یکدیگر را بیشتر دوست داشته باشند. ضمن اینکه جنبه اخلاقیاش هم مهم است.
بهدنبال مابهازاء برای نقشها
همیشه وقتی خبر ساخت مجموعهای تازه به قلم سعید نعمتا... را میشنویم، یکی از اولین گزینههایی که برای بازی در آن به ذهنمان میآید، کامران تفتی است. شکی نیست که تفتی جنس بازی متفاوتی از بازیگران دیگر دارد و از صدای خشدار و بم او گرفته تا لحن بیان و نوع گویش کلمات و حتی حرکات و زبان بدنش مخصوص به خود اوست.
تفتی در برادرجان هم باز نقشی متفاوت را ایفا میکند. در وهله اول آنچه از او میبینیم، چهرهپردازی اوست که ظاهری قدری سیهچرده با چشمانی سیاه و گودافتاده به او داده است. نوع لباس پوشیدنش هم در هماهنگی با چهرهاش نشسته و تقریبا میتوان شمایلی از شخصیتی را که قرار است در برادرجان ایفا کند دریافت. این شخصیت حنیف نام دارد؛ رفیق صمیمی چاوش (حسام منظور) که تاثیر پررنگی در زندگی کاری و حتی خانوادگی او دارد.
تفتی در گفتوگو با جامجم با اشاره به ویژگیهای این نقش و چگونگی ایفای آن میگوید: به نظر من سعید نعمتا... مهندسی عجیب و قابل توجهی در چینش شخصیتهای فیلمنامهاش دارد. او مضاف بر اینکه قصهاش را درست جلو میبرد، شخصیتهایش را هم متفاوت نقاشی میکند. برای مثال شما همیشه در کارهای او به دنبال قهرمان و رل یک میگردید. قهرمان وجود دارد، اما افرادی که در کنار آن قهرمان ترسیم میشوند هم آدمهای بزرگیاند و همقد همان قهرمانها هستند. ضمن اینکه ضدقهرمانهایش هم چندان منفور نیستند؛ چرا که او یک واقعینویس است، به شخصیتهایش عمق میبخشد و این عامل به بازیگر هم به شدت کمک میکند. وقتی با شخصیتهایی که سعید نعمتا... نوشته طرف میشوی، انگار 70 درصد راه را از پیش رفتهای و باید آن 30 درصد باقی را با کمک کارگردان به تصویر بکشی. به همین دلیل این کار به لحاظ متن سخت نیست؛ سختیاش تکنیکی است که باید برای عینی کردن نقش به کار ببری.
بازیگر نقش حنیف، جنس داستان برادرجان را واقعیتی چون اجتماع اطراف دانسته و تاکید میکند: من در این مجموعه از کار با تکتک افراد رضایت دارم. مفتخرم که نفس دارم و میتوانم با علی نصیریان که یکی از بهترین بازیهایش را در این مجموعه میکند، همبازی شوم. جنس روایت کلاسیکی که این اثر دارد در کنار قاببندی جمال شمس و کارگردانی محمدرضا آهنج باعث شده به ضرس قاطع بگویم که برادرجان یکی از پربینندهترین مجموعههای سال 98 تلویزیون خواهد بود.
او میافزاید: لحن و گفتار ما شاید با اجتماع متفاوت باشد، اما ماهیت آن متفاوت نیست و کاملا همسو با شرایط حال حاضر و افرادی است که در اطرافمان میبینیم. شرایط اقتصادی و پول همیشه در روابط آدمها تاثیرگذار بوده و در داستان ما هم به همینگونه است.
مجری برنامه تلویزیونی «وقتشه» در شبکه نسیم میگوید شخصیت حنیف از خود واقعیاش حسابی دور است و تصریح میکند: اگر امضایی در بازی من میبینید، دلیلش اتفاقاتی است که از قبل در فیلمنامه گنجانده شده است؛ منتها در مشورت و دورخوانی با سعید نعمتا... و محمدرضا آهنج به مرحله واقعیتر شدن میرسد و مدل حال و احوالش باورپذیر میگردد.
من تلاشم را میکنم که چه به لحاظ صدا و لحنم، چه گریم و موارد دیگر باورپذیری را برای مخاطبان خدشهدار نکنم و آنها امثال شخصیتهایی که بازی میکنم را در محیط اطرافشان پیدا کنند.
یک همسر مستقل
مارال فرجاد را در قاب تصویر تلویزیون، آخرین بار در رمضان سال گذشته و با ایفای نقش در مجموعه تلویزیونی «رهایم نکن» به کارگردانی محمدمهدی عسگرپور دیدیم. مجموعهای که در آن فرجاد بعد از مدتی دوری از عالم تلویزیون، نقشی متفاوت با نام شهره را ایفا کرد. شهره دختری متعلق به طبقه متوسط رو به پایین اجتماع بود که آرزوهای بزرگی داشت و جاهطلبی مشخصه اصلی شخصیتش بود.
حالا فرجاد در این مجموعه تلویزیونی ایفاگر نقش مهتاب است؛ همسر چاوش که گویی با او به اختلاف نظرهایی هم خورده و زندگی زناشوییشان به بحران کشیده شده است. فرجاد در گفتوگو با جامجم میگوید: مهتاب گرچه همسر چاوش است، اما خودش شخصیتی مستقل دارد. این زن و شوهر ابتدا زندگیشان را با عشق شروع میکنند، اما بعد بروز اتفاقاتی باعث اختلاف میانشان شده و رابطه این زوج را شکرآب میکند.
این بازیگر دلیل حضور در این پروژه تلویزیونی را تفاوت آن با نقش قبلیاش دانسته و توضیح میدهد: شهره در مجموعه رهایم نکن دختری بود که هدف مشخصی داشت و در این راستا سر راه مرد متمولی قرار گرفته و به دنبال پول گرفتن از او بود تا به هدفهایش برسد. اما مهتاب یک زندگی خانوادگی دارد و تلاش میکند زندگی خودش و همسرش را نجات دهد.
او میافزاید: من معمولا در تئاتر بیشتر فعالیت میکنم، چرا که در تئاتر حالم بهتر است. در این بین وقتی نقش خوبی در تلویزیون به من پیشنهاد شود به حضور ترغیب میشوم و امیدوارم اتفاقات خوبی برای مجموعه و نقشم رخ دهد. حس میکنم این مجموعه مطمئنا موفق خواهد شد، چرا که همه عوامل جلب مخاطبان را دارد.
ارسال نظر