با چه پشتوانه ای، منوچهر هادی انقدر پرکار است؟
نام منوچهر هادی دیگر این روزها نامی آشنا برای مخاطب سینما و سریال در ایران است. منوچهر هادی، کارگردان و فیلمنامه نویس، متولد ۱۳۵۱ در تهران است. او که اکنون یکی از پرکارترین و شاید پرکارترین کارگردان ایران است، فعالیت خود را در این زمینه پس از اخذ دیپلم آغاز کرده است.
به گزارش پارس نیوز، نام منوچهر هادی دیگر این روزها نامی آشنا برای مخاطب سینما و سریال در ایران است. منوچهر هادی، کارگردان و فیلمنامه نویس، متولد ۱۳۵۱ در تهران است. او که اکنون یکی از پرکارترین و شاید پرکارترین کارگردان ایران است، فعالیت خود را در این زمینه پس از اخذ دیپلم آغاز کرده است. وی در سال ۱۳۸۵ نخستین فیلم خود به نام تلاطم را ساخت و پس از آن در همان سال چند تله فیلم دیگر را نیز کارگردانی کرد.
پیش از این منوچهر هادی در سمت دستیار کارگردان با فیلمسازان بنامی، چون اصغر فرهادی کار کرده و تجربههایی بدست آورد. در این سالها منوچهر هادی به صورت متنوع در رسانههای تلویزیون، سینما و شبکهی خانگی فعالیت داشته است. در نوروز امسال نیز جدیدترین ساختهی منوچهر هادی به نام رحمان ۱۴۰۰ به روی پردهی سینماهای کشور رفت و با استقبال بسیار زیادی مواجه شد. رحمان ۱۴۰۰ موفق شد در کمتر از یکماه فروشی ۲۲ میلیاردی داشته باشد. این فیلم در حالی اکران شد که فیلم پر مخاطب و طرفداری، چون متری شیش و نیم نیز همزمان با آن به اکران درآمد. اما شاید به دلیل فضای کمدی، شاد و مفرح رحمان ۱۴۰۰ چیزی از استقبال این فیلم کم نشد. اما در حال حاضر چند روزی است که رحمان ۱۴۰۰ به دلایلی معلوم و نامعلوم توقیف شده است.
تاکنون در ایران شاهد توقیف فیلمهای بسیاری در سینما بوده ایم. اما اینکه فیلمی حدود یکماه اکران شود و پس از آن توقیف شود سابقه نداشته است. حال در ادامه به روند فیلمسازی منوچهر هادی و بررسی اجمالی آثار وی میپردازیم.
اگر بخواهیم آثار منوچهر هادی را در ژانر خاصی قرار دهیم میتوانیم بگوییم که او کارگردانی است با فیلمهای واقع گرا که به نظر میرسد خواسته تا همواره مسائلی اجتماعی را مطرح کند. اما اینکه نگاه او به مسائل واقعی اجتماع چگونه است جای تامل و بررسی دارد. همانطور که گفته شد هادی در سه رسانه سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی فعالیت زیادی داشته است. در این میان چند اثر او در تلویزیون مورد توجه قرار گرفته که در میان آنها میتوانیم به خداحافظ بچه و دلدادگان اشاره کنیم.
سریال دلدادگان که از شبکه سوم سیما پخش شد سریالی خانوادگی بود که در آن روابط آدمها و کینههای قدیمی آنها مطرح شده بود. آنچه که بیش از هر چیز در این سریال جلب نظر میکرد، همان داستان همیشگی سریالهای تلویزیونی یعنی وجود شخصیتهای سفید و سیاه بود. شخصیتهای این سریال که پیشینهای از قبل از انقلاب ۵۷ ایران داشتند به دو دسته آدمهای خوب و بد تقسیم شده بودند. شاید بتوان گفت که این نوع پردازش شخصیت مدتها است که منسوخ شده و در استاندارد جهانی امروز تلاش بر این است که حتی بتوان با شخصیتهای منفی درام نیز ارتباط برقرار کرد و به نوعی آنها را روانکاوی کرد. فارغ از این نیز باید گفت که سریال دلدادگان که تا حدی مقبول نیز قرار گرفت نتوانست نگاه تازهای داشته باشد و مانند تمام سریالهای تلویزیون با یک پایان بندی قابل پیش بینی پایان گرفت.
دربارهی خداحافظ بچه نیز شاید بتوان گفت که در منوچهر هادی در انتخاب سوژهی آن سلیقهی بیشتری به خرج داده بود، اما در نهایت بازهم سریالی ساده و قابل پیش بینی را تحویل مخاطب داده است. در شبکهی خانگی نیز هادی وارد شد و سریال پر ستاره ای، چون عاشقانه را با رویکردی اجتماعی به مخاطبانش عرضه کرد. این سریال که پس از سریال پرطرفدار شهرزاد منتشر شده بود، با استقبال خوب و زیادی روبرو شد. سریال عاشقانه نیز ملودرامی با رویکرد اجتماعی بود و میدانیم که ملودرامهای عاشقانه و اجتماعی، چون سریال عاشقانه فارغ از کیفیت، عمق و. همواره مورد توجه عموم قرار میگیرند. این به این معنی نیست که عاشقانه نکات مثبتی نداشته، اما قطعا این سریال از زمره سریالهای جریان ساز و تاثیر گذار اجتماعی نبوده است.
اگر بخواهیم به فیلمهای سینمایی منوچهر هادی نگاه کنیم باید بگوییم که او از سال ۱۳۸۶ که رسما کارگردانی سینما را آغاز کرده است، در طیف وسیعی آثار خود را گنجانده است. شاید به همین دلیل است که نمیتوان دقیقا گفت که دغدغههای منوچهر هادی چیست و در کل چه میخواهد به مخاطب خود بگوید. وقتی به آثار سینمایی هادی از ابتدا یعنی فیلم قرنطینه تا رحمان ۱۴۰۰ میبینیم که در جاهایی او خواسته نگاهی تازه به مسائل اجتماعی و انسانی بیندازد، ولی همگام با این او دغدغهی گیشه و تجاری بودن فیلمهای خود را نیز داشته است.
شاید شدنی باشد که یک کارگردان آثاری متوسط، اما سرگرم کننده و استاندارد به مخاطب خود تحویل دهد. چنان که میبینیم این اتفاق در سال در تمام دنیا بارها در مورد بسیاری از فیلمها حادث میشود. اما نکته اینجاست که آیا آثار منوچهر هادی با سرمایههای نسبتا بالا توانسه استاندارد بین المللی و یا حتی استاندارد متوسط به بالای سینمای ایران را داشته باشد یا خیر. اگر استاندارد را تنها فروش فیلم در نظر بگیریم میتوانیم بگوییم که آثاری، چون من سالوادور نیستم، آینه بغل و سپس رحمان ۱۴۰۰، فیلمهای موفقی بوده اند.
اما شاید لازم باشد به این مقوله با نگاهی جامعه شناسانه جلو برویم. همانطور که مشخص است، جامعهی ایرانی در حال حاضر نیاز به شادی و تفنن دارد که میتوان از آن به خوبی بهره برد و طنزهای فاخری را با این طیف گسترده مواجه ساخت. اما آنچه که در فیلمهای ذکر شده میبینیم نه طنزی فاخر و نه حتی در حد متوسط است. آینه بغل، من سالوادور نیستم و رحمان ۱۴۰۰ حتی توانایی آن را نداشته اند که مخاطبان زیاد خود را راضی نگه دارند و این موضوع را میتوان در یک نظر سنجی میدانی با عموم مردم کوچه و بازار نیز به راحتی فهمید. اما آنچه که باعث توقیف رحمان ۱۴۰۰ شده است شاید هیچ کدام از این دلایل نباشد چرا که آینه بغل، من سالوادور نیستم و آثاری دیگری از این قبیل، هیچ کدام با مشکل توقیف مواجه نشده و نمیشوند. دلایلی که در این چند روز برای توقیف رحمان ۱۴۰۰ مطرح شده هیچ کدام به نظر قابل قبول نمیرسد.
به نظر میرسد که مسائل دیگری که مطرح نشده و نمیشوند در میان این بازی وجود دارد که حتی خود کارگردان نیز نمیداند و یا نمیخواهد آنها را بازگو کند و تنها به اشاراتی به باند بازی بانی فیلم و تعداد دیگری از اشخاص بسنده کرده است.
ارسال نظر