بازیگرانی که به دنیای کارگردانی سرک کشیدند
در سالهای اخیر شاهد حضور تعدادی از بازیگران سینما و تلویزیون روی صندلی کارگردانی بودیم که هر یک در این شغل جدید با کیفیتی متفاوت دیده شدند
به گزارش پارس نیوز، در سالهای اخیر شاهد حضور تعدادی از بازیگران سینما و تلویزیون روی صندلی کارگردانی بودیم که هر یک در این شغل جدید با کیفیتی متفاوت دیده شدند. شاید در میان بازیگران بیشتر طنازان بودند که ترجیح دادند بعد از مدتی فعالیت در عرصه بازیگری کارگردانی را هم طی کنند. اما در میان آنها یک نفر مهران مدیری شد. بسیاری نتوانستند در کارگردانی حرفی برای گفتن داشته باشند.
برخی کارگردانی کردند تا خودشان جلوی دوربین خودشان بروند و برخی کارگردانی کردند تا خودشان نوشته خودشان را کارگردانی کنند. اما از میان همه آنها یک نفر سروش صحت شد. برخی تفکرات خودشان را در فیلمسازی به عنوان یک بازیگر تخلیه نمی کردند و در واقع بازیگری صرف برایشان ارضا کننده نبود. رفتند تا در سینما یا تلویزیون نگاه و ژانر خودشان را در فیلمسازی حالا در مقام کارگردان حفظ کنند. در این حوزه هم یکی رامبد جوان شد.
برخی از این بازیگران طناز آمدند و سرک کشیدند و رفتند. برخی ترسیدند که اسم و رسمشان در بازیگری هم خرج صندلی کارگردانی هم شود و حاصلی در کار نباشد و تعدادی هم فقط گفتند به زودی کارگردانی خواهیم کرد اما این اتفاق هرگز رخ نداد.
بی تردید دنیای کارگردانی قبل از اینکه نیازمند یک نگاه تخصصی باشد نیازمند به یک تفکر تخصصی است. در میان کارگردانان صاحب نام نیز دیدهایم برخی از آثارشان را با تفکر نساختهاند و نتیجهاش اتفاقی بوده است که اقبالی با خود به همراه نداشته است.
در حقیقت اگرچه در بسیاری از آثار تلویزیونی به خصوص در طنزهای شبانه؛ کارگردانی با آن شدت و بایدهای مرسوم شکل نگیرد اما بیتردید تفکر کارگردانی بر جریانی که ساخته میشود حاکم است در غیر اینصورت حاصل، اتفاق آن نیست که اسم آن را گذاشت کارگردانی.
اما در این سالها برخی از بازیگران طنز با تکیه بر سواد نصفه نیمه که در عرصه کارگردانی و البته اتکاء بر توانمندیهای بامزهشان در بازیگری و بازی گرفتن از بازیگران در تلویزیون خوش درخشیدند و اتفاقا ماندگار شدند. تردیدی نیست که ذهن فانتزی، خلاق، و ایدههای جذاب میتواند از یک بازیگر دارای اتوریته یک کارگردان معمولی بسازد که با یک قصه جذاب بتوانند تمام داشتهها و تجاربش را برای شکلگیری یک ایده جذاب به کار بگیرد.
اما وقتی مهران غفوریان «زیر آسمان شهر» را کارگردانی کرد قطعا به اندازه امروزش صاحب تجربه نبود، با این حال قصه خوب، ایده خوب، موقعیت، روایت قصه، انتخاب بازیگران مناسب، پخش هر شبی و روابط جذاب میان بازیگران از «زیر آسمان شهر» حداقل در فصلهای اول و دوم اثری قابل قبول به جای گذاشت. وقتی که سعید آقاخانی با استفاده از تعدادی بازیگر کم تجربه ولی با استعداد اثری قابل قبول تولید میکند میتوان گفت او جدا از بازیگری توانمندی هدایت بازیگران را هم دارد و صرفا به دنبال این نیست که بامزگیهای ذاتیاش بازیگران را به بازی وادار کند اتفاقی که رخ نمیدهد.
متاسفانه برخی از بازیگران طنز با ورود به دنیای کارگردانی نه تنها از اعتبارشان را در بازیگری از بین میبرند در کارگردانی هم بازیگران جلوی دوربین را بدنام میکنند. اتفاقی که میتوان با یک جستجوی کوتاه آن را در سینما و تلویزیون به راحتی یافت.
بعد از مهران مدیری، جواد رضویان، سعید آقاخانی، سروش صحت، مجید صالحی شاید خیلی ها به حوزه کارگردانی وارد شدند و برگشتند اما رضا عطاران بعد از ساخت چند سریال طنز در قدم اول نشان داد در حوزه کاری اش دارای تفکر است و جدا از مباحث تخصصی در عرصه کارگردانی می تواند تیم جلوی دوربینش را طوری هدایت کند که این قصه و تفکر به نتیجه بنشیند. اگرچه او در این سالها ترجیح داده است بازیگری کند تا کارگردانی اما بی شک او در ژانر نزدیک به ذهن و تفکرش که شاید برداشتی از شخصیتش نیز باشد عجوبه ای است که شاید هنوز کشف نشده است. اگر کاراکتر کاریزماتیک مهران مدیری را از کارش کم کنیم قطعا رضا عطاران رقیبی جدی برای او در دنیای کارگردانی است و این دو با فاصله از رقیبان امروز در سینما و تلویزیون فعال هستند.
ارسال نظر