رخشان بنیاعتماد: در قصههایم قهرمان ندارم
رخشان بنیاعتماد در نمایش نسخهی مرمت شدهی فیلم «نرگس» از لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی ایران تشکر ویژه کرد و از او به عنوان مدیری که در برابر او تعظیم میکند، یاد کرد
به گزارش پارس نیوز، رخشان بنیاعتماد در نمایش نسخهی مرمت شدهی فیلم «نرگس» از لادن طاهری مدیر فیلمخانه ملی ایران تشکر ویژه کرد و از او به عنوان مدیری که در برابر او تعظیم میکند، یاد کرد و سپس در سخنانی گفت: من در قصههایم قهرمان ندارم. اگر بخواهیم اصرار کنیم که قهرمانی وجود داشته باشد، هر شخصیتی که در جهت تغییر حرکت میکند، میتواند قهرمان باشد.
کانون فیلم خانه سینما شامگاه ۲۱ اسفند ماه در آخرین جلسه خود در سال جاری، فیلم «نرگس» ساخته رخشان بنی اعتماد را با حضور برخی از عوامل فیلم و کارگردان این اثر به نمایش گذاشت.
رخشان بنی اعتماد قبل از شروع نمایش فیلم گفت: آنهایی که اهل خانواده سینما هستند، میدانند نسخه ترمیم شده، یعنی چه؟ من زمانی به این مرحله رسیدم که متوجه شدم، هیچ نسخهای از فیلمهایم نیست و ما درگیر چه فاجعهای هستیم.
او افزود: بدون هیچ تعارفی نهاد دولتی یا وزارتخانهای در این مملکت سراغ ندارم با این مدیریتهای بی سواد که توانسته باشند مانند "فیلمخانه ایران" با این تدبیر و اندیشه، سینمای ایران را نجات دهند و من در برابر خانم طاهری تعظیم میکنم.
بعد از نمایش فیلم «نرگس» نشستی درباره فیلم با حضور رخشان بنی اعتماد، مهرزاد دانش و ناصر صفاریان (دبیر کانون فیلم) برگزار شد.
در ابتدا رخشان بنی اعتماد درباره تفاوت سه فیلم اولش با بقیه فیلمهایی که ساخته، گفت: نکته مهم این است که هنوز که هنوز است در اینسن و سال هم تجربه جویی رهایم نکرده است، هر کدام از فیلمهایم تجربه تازهای بود.
او افزود: اولین فیلم من باید «زیر پوست شهر» میبود که فیلمنامه آن با نام «طوبی» به علاوه چند فیلمنامه دیگر در آن زمان اجازه ساخت نگرفتند. بنابراین با فیلم «خارج از محدوده» جلو رفتم، من از وجه اجتماعی این کار و دو کار دیگری که طنز بودند، خوشم آمد. اما اینکه جرات کردم سمت کار طنز بروم از جوانی من بود.
این کارگردان بیان کرد: تفاوت سه فیلم اول با فیلمهای بعد از «نرگس» این است که نگاه و شور جوانی مرا از یک لانگ شات به آدمها میرساند اما در «نرگس» و فیلمهای دیگر از شخصیتهای به شرایط اجتماعی رسیدم.
کارگردان "زیر پوست شهر" درباره چگونگی شکلگیری شخصیتهای فیلم «نرگس» گفت: «آفاق» برگرفته از شخصیتهای مختلف است نه یک نفر و برای تحقیقی که در زندان قصر رفته بودم، این شخصیت در ذهنم شکل گرفت. فیلمنامه «نرگس» هم از تحقیقی که از زنان سرپرست خانواده میکردم، گرفته شد. با این شخصیتها و آن نگاه همدلانه که با آدمهای فراموش شده داشتم به فیلمنامه «نرگس» رسیدم.
در ادامه مهرزاد دانش با بیان اینکه سال ۷۱ فیلم «نرگس» را در اکران عمومی دیده است، گفت: خیلی از فیلمها را در سالهای دور دیدیم و به آنها دلبستگیهایی داریم اما ممکن است بعدها ببینیم و سرخورده شویم. من یک مقدار هراس داشتم که بعد از این همه سال اگر فیلم را ببینم، دوستش نداشته باشم اما فیلم همچنان سر پاست. وجوه ملودرام، پس زمینههای اجتماعی، ارتباط بسیار محکم شخصیتها و عمقی که در پس زمینه دراماتیک ماجرا وجود دارد، فیلم را همچنان سر پا نگه داشته است.
رخشان بنی اعتماد در پاسخ به این سوال که چرا نشانههایی از زمان در فیلم «نرگس» وجود ندارد، گفت: من قبل از این فیلم؛ «پول خارجی» را ساختم، شاید موفق هم نبود ولی یکی از مهمترین سندهای دوران خودش است، دوران پایان جنگ، بازار آشفته دلار و.... اما به نظرم سینمای اجتماعی معنایش داشتن مُهر زمان نیست.
او افزود: در فیلم «نرگس» درست است که یک سری موقعیتها قدیمی است اما در طول چهل سال فیلمسازی که فیلمهایم از مستند شروع شده و قصه فیلمهایم الهام گرفته از موقعیتهای واقعی است باید بگویم که زندگی قشر عظیمی از جامعه دچار محرومیت است و این محرومیت کمتر نشده است بلکه دایره فقر و محرومیت وسیع تر شده است. جوهر اصلی قصه "نرگس" آدم های فراموش شدهاند که همچنان این آدمها، فراموش شدهاند.
در ادامه امیر اثباتی طراح صحنه این فیلم درباره طراحی صحنه آن گفت: بنای فیلم بر این بود که تصویر مستند از لوکشینهای قصه را به تصویر بکشد.
به همین دلیل برای لوکشینها خیلی جستجو کردیم محلههای زیادی را گشتیم و اتفاقی محله زندگی «نرگس» را در مرکز شهر پیدا کردیم.
در ادامه مهرزاد دانش با بیان اینکه ژانر غالب فیلم «نرگس» ملودرام است، ادامه داد: در سالهای دورتر هم فیلمهای ملودرام ساخته میشدند و سینمای ایران با این نوع فیلم در آمیخته بود اما ملودرامهایی که ساخته میشد خیلی سادهانگارانه بودند.
او افزود: نرگس به اعتباری، اولین ملودرام جدی سینمای ایران است از این جهت که عمق و بافت دارد. فیلم از همان اول جدیت خودش را نشان میدهد و
تعلیق لازم را در مخاطب ایجاد میکند. در فیلم هر چه جلوتر میرویم اتفاقها وسیعتر و معطوف به عمقی میشوند که تا انتها عمقش بیشتر میشود.
این منتقد سینما تصریح کرد: هر چه در فیلم جلو میرویم، معماها وجه خودش را بیشتر نشان میدهد و انگیزهسازی بر تداوم علاقه مخاطب به فیلم وجود دارد و روایت و داستان پردازی با توجه به زمان خودش بسیار قابل توجه است.
او ادامه داد: در عین حال در فیلم سه شخصیت داریم که جدا از اینکه آدمهای بی گناهی هستند که به هم پناه آوردند، انگار هر کدام باری از یک مفهومی دارند، "آفاق" نماد گذشته است، "عادل" نماینده زمان حال است و "نرگس" وجه آینده ماجراست و نگاهش به سمت افق آینده است. چقدر خوب است که اسم فیلم نرگس است، انگار نگاه فیلم هم به سمت آینده است، در حین اینکه نگاه همدلانه با گذشته و حال را حفظ میکند.
دانش در ادامه گفت: نکته مهم این است که آدم بد در این فیلم نداریم، همه آدمهای مفلوکی هستند که موقعیت زمانه آنها را به اینجا رسانده است.
در آن زمان، این نوع نگاه به شخصیتهای داستان خیلی شجاعانه بود.
رخشان بنی اعتماد در پاسخ به این سوال که آیا شخصیتها وجه تمثیلی دارند، گفت: من در نوشتن شخصیتها از وجه تمثیلی استفاده نمیکنم اما شخصیتها از لایههای مختلفی هستند و یک ماکت مقوایی نیستند، میتواند برداشتهای تمثیلی هم داشته باشد. اما من به عمد تحمیل تمثیل شخصیتی را ننوشتم.
دانش هم در این باره گفت: اگر یک فیلمساز یا فیلمنامه نویس از ابتدا با تمثیل شخصیتپردازی کند، شخصیت ها باورپذیر نمیشوند. این نگاه هنرمندانه سینماگر است که ابتدا شخصیتها را در قالب متقاعد کننده خودش میسازد و برداشت تمثیلی را هم بر عهده خود بیننده میگذارد.
رخشان بنیاعتماد در پاسخ به سوال دیگری که قهرمان اصلی "نرگس" چه کسی است، گفت: من در قصههایم قهرمان ندارم. اگر بخواهیم اصرار کنیم که قهرمانی وجود داشته باشد، هر شخصیتی که در جهت تغییر حرکت میکند، میتواند قهرمان باشد.
او افزود: در واقعیت همدلی خودم با «آفاق» زیاد بود و خودم فکر میکردم بیشتر باید دیده شود. طرح شخصیتی مانند «آفاق» بر پرده سینما اتفاق مهمی بود. دوستان من در خلق اثر نقش دارند و بخشی از فیلم کار آنهاست. در اسم فیلم و پایان آن خیلی با گروه بحث و مشورت داشتیم.
این کارگردان درباره اینکه چرا صحنه تصادف آفاق خارج از کادر دوربین اتفاق افتاد، گفت: مرگ آفاق چیزی بیشتر از مرگ بود. آفاق با رفتنش تمام میشود، من خیلی فکر کردم تمام شدن به چه شکلی باید باشد، به این نتیجه رسیدم این تمام شدن، خارج از کادر باشد.
بنی اعتماد در ادامه با بیان خاطرهای، از سکانسی حذف شده از فیلم گفت که هنوز هم در حسرت آن است و آن بخش از فیلم را به موزه سینما داده است.
دانش در ادامه درباره ویژگیهای دیگر فیلم «نرگس» گفت: این فیلم فقط یک ملودرام ساده نیست و پس زمینههای اجتماعی در آن وجود دارد. این جزو مولفههای مشترک سینمای خانم بنی اعتماد است. در همه فیلمها با المانهایی مواجهیم که بر روی نحوه و بیان تاکید میشود. انگار همه نابسامانیهای فردی سایهای ست برای پس زمینههای اجتماعی، صرفاً داستان در خلا شکل نمیگیرد.
او افزود: در اکثر فیلمهای بنی اعتماد بحث حاشیه نشینی داریم، این حاشیه نشینی عارضهایست که در اثر "فزون شهری" شدن شکل میگیرد، اینکه شهرها بدون هیچ منطقی بزرگتر میشوند و مهاجرتها صورت میگیرد که در فیلم نرگس هم به آن اشاره شد. شکاف طبقاتی، اقتصاد ناسالم یا بزههای اجتماعی شناسههای فیلمهای خانم بنی اعتماد هستند که در هر فیلم به تناسب قصه، نوآوریهایی روی آنها میشود و بسیار باعث تاسف است که انگار مشکلات آن زمان الان هم است و هیچ فرقی نکرده و تنها بزرگتر و پیچیدهتر شده است.
اثباتی نیز در ادامه درباره مباحث مطرح شده، گفت: ما سرنوشت نرگس و عادل را در فیلمهای دیگر بنی اعتماد میبینیم. همانطور که آقای دانش گفتند این مناسبات نقش اصلی را در فیلمهای خانم بنیاعتماد دارد.
آتش تقیپور هم که در این جلسه حضور داشت، از فیلم نرگس و نوع ساخت آن تعریف کرد و بنیاعتماد را برای اینکه به خوبی به این داستان پرداخته، تحسین کرد.
در بخش پایانی جلسه نقد و بررسی فیلم "نرگس" جهانگیر کوثری درباره شرایط ساخت این فیلم و نحوه اکران فیلم توضیح داد.
او در سخنانی یادآور شد: در آن زمان شرایط اقتصادی جامعه هنوز دستخوش تلاطم و اختلاسها نشده بود. این فیلم را با بودجه معقولی نسبت به زمان خودش ساختیم. فکر میکنم مبلغی حدود ۱۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بودجه فیلم شد.
کوثری افزود: فیلم از ابتدا دچار تهاجمهایی شد، در آن زمان با طرح شخصیتی مانند آفاق اصلاً موافق نبودند اما خانم بنیاعتماد حرفها را ناشنیده گرفت و فیلم را ساخت. فیلم اکران شد اما آقای خاکبازان روی کار آمد و جلوی اکران فیلم را گرفت.
او بیان کرد: در دوره جدیدی که وارد دوره اصلاحات شدیم، مجدداً اجازه اکران فیلم را گرفتیم و استقبال خوبی از آن شد. موقعی که فیلم به جشنواره رفت ما مدام دچار اضطراب بودیم. فیلم را فقط مسئول اول سینمای کشور تنهایی دید، شایعاتی هم بود که فیلم را دوست نداشته اما حقیقت نداشت. با این وجود در جشنواره هم خیلی موفق بود.
این تهیه کننده در پایان صحبتهایش به زحمت بسیاری که "محمدرضا علیقلی" برای موسیقی فیلم کشیده بود، اشاره کرد و گفت: "نرگس" اولین فیلمی بود که تک خوانی زن داشت، بر همین اساس به آن پروانه نمایش نمیدادند. به هر نحوی بود آن را درست کردیم و نمایش دادیم.
مهرزاد دانش در پایان جلسه گفت: فیلم «نرگس» فقط ارزش درون مایه و مضامین اجتماعی ندارد، در نمودهای بصری آن هم هوشمندیهای زیادی وجود دارد. نکته دیگر این است که درست است که پس زمینههای اجتماعی خیلی تلخی در فیلم وجود دارد اما همیشه در سینما امید وجود دارد. در حال حاضر تلخی در فیلمها مُد شده و انگار یک جور تشخص سینمایی است اما در سینمای خانم بنی اعتماد یک نگاه به سمت اصلاح شدن و افق روشن وجود دارد که خیلی ارزشمند است.
ارسال نظر