رضا کیانیان: من کار خودم را میکنم و کاری ندارم که فالوئرم کم یا زیاد شود
پای گفتههای مردی نشستیم که برایمان سالها قبل «این مردم نازنین» را نوشته. کسی که با نقشهای بینظیرش از «آژانس شیشهای» تا «شهرزاد»، کلی خاطره شیرین برایمان خاطره ساخته است.
به گزارش پارس نیوز، رضا کیانیان برای مردم ایران فقط یک بازیگر نیست، او در همه این سالها سعی کرده در قبال جامعهاش شهروندی مسئول باشد. شهروندی که برایش آنچه در اطرافش رخ میدهد اهمیت دارد. از آب دریاچه ارومیه گرفته تا جنایت سیستان و بلوچستان.
او حرفش را میزند و حرفهایش معمولا دلواپسان را دلخور میکند. دلواپسان خارجی و داخلی. ولی می گوید این دلخوریها برایش اهمیتی ندارد. او به عنوان یک شهروندِ مسئول، از حق شهروندیاش دفاع میکند و چه اهمیتی دارد برایش این هجمهها و اتهامات.
بهانه گفتوگو با او علی نصیریان بود. همبازیاش در فیلم «مسخرهباز» که برای اولین بار در همه سالهای بازیگریاش سیمرغ بلورین گرفت. از گلایههای همراه با خنده نصیریان روی سن فجر تا سینما و تعریف سلبریتی با رضا کیانیان به گفتوگو نشستهایم.
*راستش میخواستیم درباره جشنواره فجر و حاشیههایش با شما صحبت کنیم.
من که فقط سه تا فیلم از جشنواره امسال را دیدم. خیلی جدی درگیر سریال «عروس تاریکی» هستم و نرسیدم فیلمها را ببینم.
*«مسخرهباز» را که دیدید؟
بله دیدم.
*میخواستیم درباره بازی علی نصیریان از شما بپرسیم به بهانه «مسخرهباز» و سیمرغ نقش مکملی که گرفتند. استاد کمی گله داشتند که بعد از ۴۰ سال سیمرغ درجه دو گرفتند و حالا الان اساسا این سئوال ایجاد شده که نصیریان از سیمرغ ارزش می گیرد یا سیمرغ از رسیدن به علی نصیریان!
خب اینکه پرسیدید جوابش در سئوال شما هست!
*خب بگذارید طور دیگری شروع کنیم. جایگاه نصیریان در هنر ایران کجاست؟
جایگاه آقای علی نصیریان در هنر نمایش ایران، چه تئاتر، چه تلویزیون و چه سینما، جایگاه خاصی است و هیچ کس نمی تواند جای ایشان را بگیرد. در سال های دهه چهل که دوران نوزایی نمایش ملی ایران بود و هنر مندان و نظریه پردازان هنر نمایش می خواستند هنر نمایش ایرانی را براساس داستان ها، ادبیات و فرهنگ ایران بازسازی کنند، ایشان یکی از مهمترین هنرمندان و نظریهپردازان بودند؛ نمایشنامه نوشتند و روی صحنه بردند که این جریان را قوت بخشید. در کنار آقای بیضایی و خیلی از اساتید دیگر. جایگاه ایشان در هنر تئاتر جایگاه بسیار ویژه و بالایی است. در پیشبرد هنر تئاتر و بومی کردن آن، نوع بازیگری، نوع کارگردانی، نوع نمایشنامه نویسی و ... ورود ایشان به سینما قبل از انقلاب بود و با موج نوی سینمای ایران همراه شدند. با فیلم های «گاو» و «پستچی»
*و چطور یکی مثل علی نصیریان ، ۴۰ سال بدون سیمرغ می ماند؟
اینکه چرا آقای نصیریان تا حالا سیمرغ نبرده، مثل این است که بپرسید چرا اسکورسیزی فقط یک اسکار برده؛ مگر اسکورسیزی جایگاه کمی دارد؟ او نوع نیویورکی و هالیوودی سینمای آمریکا را متحول کرده و از بزرگترین کارگردانهای معاصر آمریکا است. چرا فقط یک اسکار برده؟ کسان دیگری هستند که جایگاه او را ندارند ولی چندین اسکار بردهاند. آیا اسکار سهلانگاری کرده؟ این یک اتفاق و یک سلیقه است. بسیاری از فیلمهای اسکورسیزی از قدیمالایام فیلمهای بزرگی بودند. همه جهان میدانند. باید بگوییم داوران جشنواره فجر در طول تمام این سالها قدر آقای نصیریان را نمیدانستند؟ چرا میدانستند و ارادت هم داشتند ولی اینکه چرا آقای نصیریان سیمرغ نمیبرد به یک اتفاقات لحظهای مربوط می شود. آقای نصیریان قبل از انقلاب هم در سینما بودند. مگر فیلم «پستچی» بد است؟ مگر ایشان بازی بدی کردند؟ بازیاش درجه یک بود. اما چرا جایزه نبردند؟ باز هم به اتفاقاتی که در آن زمان و آن لحظه تاریخی اتفاق میافتد برمیگردد.
*استاد درباره سیمرغ نقش مکمل با خنده گفتند سیمرغ درجه دو. شما که سیمرغ نقش مکمل بردید به نظرتان این سیمرغ درجه ۲ محسوب میشود؟
نقش مکمل است دیگر. حالا آن لحظه هم آقای نصیریان این حرف را زدند، اینکه چرا خندیدند را باید از خودشان پرسید. من در این جشنواره زیاد نتوانستم فیلمها را ببینم ولی از دوستانم شنیدم بازیهای درخشان و خوبی وجود داشته و کار داورها کار سختی بوده.
*الان خیلیها اعتقاد دارند که میشد تجلیل مناسبتری از علی نصیریان انجام بگیرد. یک سیمرغ ویژه مثلا.
من اگر جای داوران جشنواره فجر امسال بودم برای یک عمر فعالیت هنری به ایشان یک جایزه ویژه و سیمرغ میدادم. امسال جایش بود که این کار را انجام بدهند. حالا اینکه چرا نشده، من که در هیات داوران نبودم، هیات داوران هم هزار گرفتاری و مکافات داشته. هیات داوران امسال اکثرشان آدمهای موجهی بودند. من نمیتوانم جای آنها تصمیم بگیرم چون جای آنها نبودم. همینطور از دور می گویم اگر بودم شاید این کار را میکردم چون نمی دانم اگر در آن مخمصه قرار میگرفتم چه اتفاقاتی میافتاد.
*شما این روزها دغدغههای اجتماعی زیادی دارید و فعالانه نسبت به اتفاقات مختلف موضع میگیرید و واکنش نشان میدهید. خیلیها هم انتقاد میکنند که چرا سلبریتیها اظهارنظر میکنند ولی شما از کاری که انجام میدهید سرد نمیشوید. شاید سخت هم باشد با این هجمهها این واکنشها.
این چیزهایی که من مینویسم فعالیت سیاسی نیست بلکه یک فعالیت اجتماعی است. چون به نظر من تفکر سیاسی و اجتماعی دو تا است. وقتی ما یک شهروند یا هموطن هستیم، قاعدتا یک حقوقی داریم. حقوقی که قانون تعیین کرده. کار سیاسی دربارهی راهبردهای استراتژیک و تاکتیکی برای حال و آینده کشور است. اما بعضی از تفکرات اقتدارگرا همیشه میخواهند امور اجتماعی را با امور سیاسی مخلوط کنند که تا حرف اجتماعی میزنی بگویند این حرف سیاسی است و حرف سیاسی پیامد دارد. این تفکر که امور اجتماعی را با امور سیاسی مخلوط میکند، یک تفکر تمامیتخواه است. برای اینکه یک شهروند یا هموطن حقوق اجتماعی روزمرهاش را نخواهد آن را با سیاست مخلوط میکنند و قاعدتا شهروند از ترس اینکه مبادا حرف سیاسی زده باشد، بعضی از درخواستها یا بعضی از حقوقی که در قانون اساسی تصریح شده را ندید میگیرد و مطالبه نمیکند. ممکن است عدهای بگویند تو بازیگری کار خودت را بکن؛ من میگویم بله. من بازیگرم. درباره بازیگری 5 کتاب نوشتم و منتشر کردم. کاری که من کردم یک نوع نظریهپردازی است. پس کار بازیگریام را کردم. اما به عنوان شهروند هم حقوقی دارم. خیلی از گروههای اپوزیسیون ما هم که خارج از کشور هستند، افکار تمامیتخواه دارند. هم برچسب میزنند و هم تخریب میکنند ولی من کار خودم را میکنم و کاری ندارم که فالوئرم کم یا زیاد شود. در واقع پستهای اینستاگرامی که گاهی میگذارم به خاطر دغدغههای اجتماعی است که خودم حس میکنم. من بلندگوی کسی نیستم، یک مسائلی است که قلب من را به درد میآورد و فکر میکنم از حقوق شهروندی من است، به عنوان یک شهروند مینویسم.
*همچنان که محیط زیست برایتان مهم است، سینما و به قهقرا رفتنش برایتان مهم است...؟
این به قهقرا رفتن هم خودش یک نوع قضاوت است. چرا میگویید سینمای ما به قهقرا رفته؟ سینمای ما بسیار سینمای پیشرویی است. یکی از سینماهایی است که بیشترین جوایز جهانی را برده. در جهان حرف برای گفتن دارد. کسانی در سینمای ما بودند که آدمهای جهانی هستند و بودند. امسال هم شنیدم در جشنواره این همه بازیگر خوب، کارگردان خوب، طراحیهای صحنه خوب و ... داشتیم. اینها همه نشانهی رشد سینمای ما است. خب اما بعد الان معنی سلبریتی در ایران اشتباه جا افتاده. سلبریتی لزوما هنرمند نیست. سلبریتی آدم مشهور است که میتواند ورزشکار باشد، دکتر باشد یا یک اینستاگرامر یا کارآفرین باشد. مثلا این خانم کیم کارداشیان در امریکا فقط معروف است، هیچ چیز دیگری نیست. با کارهای جنجالآفرینی که میکند معروف میشود. هنرمندها یا پزشکان یا سیاستمداران، به دلیل تخصص و کاربردی که در جامعه دارند معروف میشوند. یعنی قبل از سلبریتی شدن معروف هستند ولی کسانی شبیه خانم کیم کارداشیان، فقط معروف هستند. اینطور است که کلا هر چه آدم معروف است را سلبریتی میدانند. البته چند سال است در دنیا این واژه را به کار میبرند. کسانی که سلبریتی بودن را با متخصصین یک کاسه میکنند تفکر ضعیفی دارند و قدرت تحلیلی ندارند. هر فرد معروف را میگوید سلبریتی و همه را هم کنار هم میگذارند و ارزشهایشان را یکی میکنند. جایگاه یک هنرمند با یک ورزشکار یا یک پزشک و یک فیلسوف با هم فرق میکند.. همه را با هم یکی می کنند و کلا به سلبریتیها فحش میدهند، معلوم نیست از سلبریتی چه انتظاری دارند؟ اما من برایم مهم نیست. من یک آدمم. بازیگر هم نبودم با مردم سلام علیک میکردم، بازیگر هم شدم باز سلام علیک میکنم. معروف بودنم هم سعی میکنم تاثیری در رفتارم نداشته باشد. کار خودم را میکنم و سعی هم میکنم که حرفهایی که میزنم غیرقانونی یا برخورنده نباشد. من هم مثل هر آدم دیگری چون آدمم گاهی عصبانی میشوم یا تند میشوم یا خندان یا غمگین میشوم ولی ما چون بیشتر از یک آدم عادی دیده میشویم این ویژگیها هم بیشتر دیده میشود. پس باید مواظب خودمان باشیم. سعی میکنم مواظب خودم هم باشم. البته گاهی هم از دستم درمیرود.
ارسال نظر