چرا بانوی عمارت پرمخاطب است؟
مهمترین امتیاز برای یک سریال تلویزیونی مخاطبپسند بودن آن است، زیرا اگر قشر خاصی مخاطبان یک اثر باشند قطعاً آن سریال مخاطبان فراوانی را از دست میدهد؛ در سریال «بانوی عمارت» این اتفاق رخ نداده است و کار به واسطه یک قصه دراماتیک توانسته تماشاگر زیادی جذب کند.
ساخت و پخش سریال «شهرزاد» تحولی در سریالسازی کشورمان ایجاد کرد، بهنحویکه هنوز بعد از گذشت چند ماه از پایان فصل سوم این مجموعه درباره آن بحث میشود. شهرزاد نشان داد برای ساخت یک اثر خوب تاریخی، حتماً نیازی نیست پروداکشنهای عظیم داشت، بلکه میتوان با بهکارگیری امکانات موجود اثری خوب و سرگرم کننده روانه آنتن کرد. در این راستا مثالهای روشنی وجود دارند که با وجود هزینههای آنچنانی نتوانستند حتی مخاطبان سادهپسند را هم راضی نگاه دارند. «معمای شاه» گواه این ادعا است.
به هر حال با پخش سریال شهرزاد، برخیها سعی کردند از این موفقیت برای خود سهمی کسب کنند، پس با تولید کارهای مشابه به نوعی در این راستا حرکت کردند، اما متأسفانه نه تنها به موفقیتی دست نیافتند، بلکه از تأمین بودجه تولید نیز عاجز ماندند. سریال «آشوب» مثالی خوب در این زمینه است. این روزها سریالی از شبکه ۳ سیما پخش میشود که انصافاً توانسته است در جذب مخاطبان گامی مؤثر بردارد، «بانوی عمارت» عنوان این سریال تلویزیونی است که عزیزالله حمیدنژاد آن را کارگردانی کرده است.
سریال بانوی عمارت مقطعی از تاریخ قاجار را روایت میکند؛ قصه این اثر یک درام خانوادگی – اجتماعی است که هر نوع سلیقهای میتواند با آن ارتباط برقرار کند. نکته جالب اینجاست که حمید نژاد، سعی نکرده با بازیگران تکراری در این نقشها به نوعی موفقیت کارش را تضمین کند، بلکه با انتخاب بازیگران تئاتری، کیفیت کارش را بالا برده است. در کنار این بازیگران از هنرمندان حرفهای سینما و تلویزیون نیز استفاده کرده است که پانتهآ پناهیها از جمله آنها است. نکته جالب درباره بازیهای این سریال به توانایی تکنیکی و بازیهای حرفهای هنرمندان مربوط میشود. برای مثال حسام منظور، مینا وحید چهرههای جدیدی در سیما هستند، اما بازیهای خوب آنها به خوبی با نقششان همخوانی دارد.
بانوی عمارت بر خلاف بسیاری از کارهای مشابه که نگاهی کلیشهای به آدمها دارند، سعی کرده به شخصیتها نگاهی واقعبین داشته باشد، برای همین نقشهای در ظاهر منفی هم در باطن نقاط خاکستری فراوان دارند. نگاه دینی و اخلاقی این سریال، یکی دیگر از موضوعات مورد توجه در این اثر است. گرایش به خرافات و برخی آیینهای سوگواریهای مذهبی و... از جمله این موضوعات است که توانسته با قصه همخوانی لازم را داشته باشد.
اما مباحث فنی این فیلم هم تنها به قصه زیبا و بازیهای خوب خلاصه نمیشود، بلکه بخشهای دیگری چون؛ طراحی صحنه و لباس بانوی عمارت هم جز امتیازات خوب کار است. نکته مثبت دیگر این سریال به تیتراژ خوب این مجموعه مربوط میشود. شکل اجرای محسن چاووشی به عنوان خواننده و نحوه خوانش اسامی با فضای سریال، از جذابیتهای این مجموعه است به ویژه در تیتراژ پایانی ترانه کار به یاد ماندنی است.
درباره این سریال نقدهایی صورت گرفته است و یک نقد از دیگر انتقادات عیانتر است، منتقدان معتقدند این سریال کپیبرداری از کار شهرزاد است، درصورتیکه نه به لحاظ پوشش نه به لحاظ بازیگر و نه به لحاظ قصه، بانوی عمارت شباهتی با شهرزاد ندارد، هرچند اگر شباهتی هم وجود داشت این نکته محلی از اشکال نبود، چون اگر الگوی برداری از یک کار موفق، شکلی درست داشته باشد در حقیقت ادامه دادن راه درست است. در ضمن اگر قرار باشد هر اثری که قرار است در آن تاریخ معاصر روایت شود با کارهایی چون؛ شهرزاد مقایسه کنیم در حقیقت اجازه کار را از فیلمسازان گرفتهایم.در کنار نقاط مثبت کار چند نکته منفی هم در این اثر مشاهده میشود، موسیقی متن فیلم در ابتدا نتوانسته است به خوبی با روایت کار همخوان شود، چون در برخی از سکانسها کارگردان میتوانست با استفاده بیشتر از موسیقی همراهی خوبی با اثر ایجاد کند، اما این اتفاق رخ نداده است، همچنین خلاصه کردن سریال به صحنههای درونی اقدامی است که در برخی مواقع سبب ضعف اثر شده است و با ایجاد سکانسهای باز در این سریال میشد بر جذابیتهای بصری این سریال افزود.
مطلب پایانی، سریال بانوی عمارت کاری قابل اعتناست که با توجه به هزینهای که برای آن شده، توانسته با مخاطب وسیعی ارتباط برقرار کند بهویژه که استقبال از این کار تنها منوط به قشری خاص نیست، چون عموماً کارهای نمایشی یا با استقبال مردم مواجه میشوند یا منتقدان، اما در این کار هر دو گروه با اثر ارتباط برقرار کردهاند.
ارسال نظر