این فیلم های کره ای هم حرفی برای گفتن دارند
قطاربوسان / TRIAN TO BUSAN
مقوله مردگان متحرک یا همان زامبیها از آن دست موضوعاتی است که بیشتر متعلق به سینمای هالیوود و از اواخر دهه 70میلادی ساخت فیلم براساس آن باب شد و تا امروز دهها اثر با این محوریت ساخته شده است، اما امسال یک کارگردان جوان کرهای به نام سانگ هو یئون دست به کاری متفاوت در زمینه ساخت فیلم با محوریت زامبیها زد. او در حالی که معمولا داستان این گونه موجودات در کوچه پسکوچههای شهر یا در دل شب اتفاق میافتد زامبیها را سر ظهر داخل قطار سریعالسیری برد که قرار است از شهر کوچکی راهی شهر بزرگ بوسان شود. قهرمان اصلی داستان مهندسی است به نام سئوک وو که به تازگی از همسرش طلاق گرفتهاست. او دختر کوچکی به نام سوآن دارد که قرار است او را برای دیدن مادرش به بوسان ببرد.
شاید خیلیها «زودیاک» به کارگردانی دیوید فینچر (محصول 2007) را بهترین فیلمی بدانند که تا به حال درباره قاتلان سریالی دستگیر نشده ساخته شدهاست، اما احتمالا اگر همان مخاطبان فیلم «خاطرات یک قتل» به کارگردانی جوون هو بونگ و محصول سال 2003 را ببینند دیگر با اطمینان از بهترین بودن «زودیاک» صحبت نمی کنند. این فیلم که براساس یک داستان واقعی است و اتفاقات آن در سال 1986 رخ میدهد از هر جهت فیلم بهتری نسبت به اثر فینچر است. ماجرا در یک شهر کوچک و در اوج درگیریهای سیاسی کشور کره جنوبی اتفاق میافتد. جنازه دو زن زیبا که به شکل فجیعی به قتل رسیدهاند کارآگاهان محلی شهر، کارآگاه پارک(کانگ هو سونگ) و کارگاه چو(رویها کیم) را دچار دردسری اساسی میکنند.
بدون شک پارک چان ووک یکی از بهترین کارگردانان معاصر کرهای است و سه گانه «انتقام» یکی از بهترین سه گانههای تاریخ سینما. این سه گانه با سه داستان و سه اسم متفاوت یکی از پیچیدهترین رفتارهای بشری یعنی انتقام را بررسی میکند. این سه فیلم به ترتیب «همدردی با آقای انتقام/Sympathy for Mr. Vengeance»، «رفیق قدیمی/ Oldboy»، «خانم انتقام/ Lady Vengeance» نام دارند که در سالهای 2002، 2003 و 2005 ساخته شدهاند. داستان «همدردی با آقای انتقام» حول یک خواهر و برادر میچرخد. خواهر نارسایی کلیه دارد و برای زنده ماندن باید هرچه سریعتر یک کلیه برایش پیدا کنند و برادر مادرزاد کر و لال است. آنها برای پیدا کردن کلیه به در بسته میخورند و تصمیم میگیرند دست به کار خطرناکی بزنند که نتیجه فاجعه باری به همراه دارد و باعث میشود پدری برای انتقام مرگ دخترش به سراغ آنها بیاید. در «رفیق قدیمی» مردی توسط یک ناشناس دزدیده شده و 15 سال در یک اتاق حبس میشود. یک روز مرد بی آن که بداند چرا و چگونه از آن اتاق آزاد میشود و بلافاصله به دنبال پیدا کردن زن و بچه اش، دلیل این حبس 15 ساله و انتقام از مقصر ماجرا میرود. در «خانم انتقام» هم که یانگ آئه لی بازیگر نقش یانگوم در آن بازی میکند ماجرای زنی روایت میشود که به جرم قتل یک بچه 5 ساله 13 سال به زندان میافتد و زمانی که بیرون میآید به سراغ گرفتن انتقام از کسانی میرود که مقصران اصلی مرگ پسر بچه بودهاند.
بدون شک شرق آسیا در ساخت آثار ژانر وحشت تبحر فراوانی دارد. یک سری از آثار تاثیرگذار ساخته شده در این گونه سینمایی از سالهای دور تا امروز متعلق به چین، ژاپن و کره جنوبی است که البته سهم ژاپنیها به مراتب بیشتر است. با این حال فیلم سینمایی ویلینگ به کارگردانی هونگ جین نا که در سال 2016 ساخته شده یکی از بهترین آثار دو دهه اخیر سینمای وحشت در شرق آسیاست؛ فیلمی که به شکل هوشمندانهای افسانه، سیاست و آداب و رسوم قدیمی کرهایها را با هم مخلوط کرده و در قالب یک فیلم امروزی ارائه داده است. مهمترین ویژگی این فیلم تلاش برای خلق ترسهای عمیق و پرهیز از خونریزی و سلاخی زیاد برای ترسناکتر کردن فیلم است.
احتمالا جسته گریخته واژه «کارما» به گوشتان خوردهاست؛ یک باور به خصوص در بین بوداییها . طبق این باور انسان در این دنیا هر عملی که انجام دهد قطعا اثر آن در طول زندگی شخص به او برمیگردد. فیلم « بهار، تابستان، پاییز، زمستان... و بهار» به کارگردانی کیمکی دوک داستانی بر مبنای همین باور ساخته است. فیلمهای کیم کی دوک برخلاف بسیاری از فیلمسازان دیگر معاصر کره جنوبی چندان بر پایه دیالوگ نمی چرخند و او بیشتر انرژی و هنر خود را صرف خلق تصاویر و توجه به وجوه بصری فیلمهایش میکند که شاید دلیل اصلیاش عمیقتر نشان دادن احساسات درونی شخصیتها و همراه کردن مخاطب با درون ذهن کاراکترهای اصلی فیلمهایش باشد.
ارسال نظر