بازیگر نقش راحله یا همان بازیگر چینی در سریال پایتخت را منگ هان چانگ بازی کرده است.

بازیگر نقش راحله در سریال پایتخت فصل سه ،بیش از چهار سال است که در ایران زندگی می‌کند.

راحله سریال پایتخت دانشجوی ترم دوم دکترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران است و مقاله‌ای با عنوان ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺿﺮﺏ‌ﺍﻟﻤﺜل‌ها ﻭ ﺍﺻﻄﻼﺣﺎﺕ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻭ ﭼﯿﻨﯽ نگاشته که به یکی از کتابخانه‌های تهران ارائه کرده است.

حضور چانگ در سریال پایتخت۳ ، برای او شهرت یکشبه به همراه داشته و او اولین روز کاری بعد از تعطیلات را به عکس گرفتن و امضا دادن گذرانده است. او یک سال و نیم دیگر درسش تمام می‌شود و با تجربه بازی در سریال پایتخت ۳ و شاید پایتخت ۴ به کشورش بازخواهد گشت.

پیش از حضور در ایران و بازی در سریال پایتخت، سابقه بازیگری برای سینما یا تلویزیون را داشتید؟

من در شبکه‌های تلویزیونی چین از جمله در شبکه پکن تی‌وی چند برنامه تفریحی اجرا کرده بودم. مثلا در یکی از این برنامه‌ها، غذاهای ایرانی را معرفی می‌کردم.

 

با این تجربه کار در سریال پایتخت چطور بود؟

در برنامه‌هایی که من در کشور خودم اجرا کرده بودم، نیازی نبود نقش یک نفر دیگر را بازی کنم، اما در سریال پایتخت باید شخصیتی را نشان می‌دادم که با من فرق داشت. از نظر کاری بازی در سریال پایتخت هیچ تفاوتی با کار در چین نداشت؛ فقط من اینجا حجاب داشتم که آن هم تاثیری در کارم نداشت.

نقشی که بازی کردید، چقدر با خود شما فرق دارد؟

سعی کردم شخصیت خودم را نشان بدهم و مثلا وقتی می‌گفتم دوست دارم ظرف بشویم، حقیقت را می‌گفتم. من مانند راحله فرهنگ ایران را دوست دارم، از کمک کردن به دیگران خوشحال می‌شوم، اما من خیلی شوخی می‌کنم و راحله این‌طوری نبود و خیلی جدی با همه برخورد می‌کرد.

 

ظاهرا از سفارت چین به تهیه‌کنندگان سریال پایتخت معرفی شدید. وقتی برای بازی در این سریال انتخاب شدید، چه حسی داشتید یا اصلا می‌دانستید که پایتخت تماشاگران زیادی دارد؟

سفارت چین معمولا دانشجویان چینی در ایران را برای کارهای نیمه‌وقت معرفی می‌کند و من هم زیاد به سفارت می‌رفتم. آنجا می‌دانستند که من در زمینه کارهای تلویزیونی تجربه دارم و برای همین مرا به گروه تولید سریال پایتخت معرفی کردند. من نمی‌دانم فرد دیگری هم برای این نقش معرفی شد یا نه، اما آقای نجف‌زاده مدیرتولید سریال از من تست گرفتند. خیلی فرصت کم بود، اما فکر می‌کنم آنها هم برای انتخاب خیلی دقت کردند چون عکس مرا هم به آقای اسکندری نشان دادند. من بعد از تست بازیگری به دانشگاه برگشتم و یک روز با من تماس گرفتند که بروم نقش راحله را بازی کنم.

 

فیلمنامه را کامل خواندید؟

به صورت کامل نخواندم و نقش خودم، دیالوگ زیادی نداشت. دیالوگ‌ها را می‌خواندم و چون بعضی از جمله‌ها برای من سخت بود، برای من آسان می‌کردند تا بتوانم آنها را بگویم و برای بازی آماده بشوم.

بنابراین شما از تمام ماجرا خبر نداشتید!

نه خبر نداشتم و بعد از تماشای آن متوجه شدم. مثلا من فهمیدم نقی شش کیلو اضافه وزن دارد و نباید غذا بخورد، اما نمی‌دانستم چرا! نمی‌دانستم او قبلا یک بار در مسابقه بازنده شده و به خاطر افسردگی مشکلات زیادی پیدا کرده چون خانواده برای نقی خیلی اهمیت داشت. خیلی چیزها را بعد از دیدن سریال متوجه شدم. البته می‌توانم بگویم تقریبا ۷۰ یا ۸۰ درصد ماجراها و شوخی‌ها را می‌فهمیدم، چون یک سکانس چند بار تکرار می‌شد.

در مورد نقش‌تان، دیالوگ‌ها و اتفاقات اظهارنظر می‌کردید؟

بله. من با عادت‌های خودم دیالوگ‌ها را می‌گفتم چون برای یک خارجی خیلی سخت است که به زبان دیگری بازیگری کند. ماجراهایی مثل رفتن به رستوران چینی یا فرو کردن سوزن در صورت ارسطو در فیلمنامه آمده بود، اما رستورانی که برای فیلمبرداری آنجا رفتیم، جایی است که من همیشه می‌روم و خودم آنجا را به تولیدکنندگان سریال پایتخت معرفی کردم.

متوجه شوخی‌ها بین بقیه شخصیت‌های سریال، می‌شدید؟ مثلا جایی که خط‌چینی را به نقاشی در و پنجره تشبیه کرده بودند یا جایی که بابا پنجعلی از شما می‌پرسید خوابت می‌آید یا نه!

بله. این شوخی‌ها را متوجه می‌شدم چون آقای خمسه برای من توضیح می‌دادند و می‌گفتند که این شوخی‌ها از کجا آمده و معنای آن چیست.

از بازی در سریال پایتخت چه احساسی دارید؟

من اصلا فکر نمی‌کردم چنین شانسی به من رو کند. بازی در این سریال برای من یک فرصت خیلی خوب بود. اصلا نمی‌دانستم چه خبر است، نمی‌دانستم آقای سیروس مقدم کیست یا مثلا نمی‌دانستم این‌قدر مهم است. از هیچ چیز خبر نداشتم. فقط آن روز که از سفارت با من تماس گرفتند، به خودم گفتم چه اتفاق جالبی! این تجربه برای من خیلی جدید و جالب بود. بازی کردن به زبان خارجی در یک کشور دیگر خیلی جالب است و می‌توان آن را یک سورپرایز دانست.

به دلیل سخت بودنش، جالب است؟

بیشتر به این دلیل که سو‌ءتفاهم زیاد پیش می‌آید. مثلا اولین بار وقتی فهمیه را می‌بینم، می‌گویم از قیافه شما معلوم است پسر می‌زارید در حالی که باید می‌گفتم می‌زایید. این دیالوگ را خودم گفتم و در فیلمنامه نوشته نشده بود. خانم رامین‌فر گفت همین‌طور جالب‌تر است و برای همین آن را تغییر ندادیم.

الان مردم در خیابان شما را می‌شناسند؟

بله. همه‌جا مرا می‌شناسند و من وقتی شنبه به دانشگاه رفتم، همه با من عکس می‌انداختند.

اگر از ایران رفته باشید و سری‌های بعدی سریال پایتخت ساخته شود، برمی‌گردید تا نقش همسر ارسطو را بازی کنید؟

بله. حتما، شک ندارم. من بازیگران سریال و همه کسانی را که پشت صحنه بودند، دوست دارم. اصلا فکر نمی‌کردم فیلمبرداری یک سریال این قدر سخت باشد و دیدم پشت صحنه چقدر برای ساخت آن زحمت می‌کشند. به همین دلیل به نظرم نباید فقط به بازیگران توجه کرد.