در جنگ روایتها بین چین و آمریکا بازنده نباشیم!
سید رضا تقوی نژاد در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ما باید آگاه باشیم که در این نبرد نقش ثالث را داریم. یا باید به طور کامل بی طرف باشیم یا اگر قرار است دخالت کنیم به صورت منسجم از روایت یک طرف حمایت کنیم. این دو دستگی و اختلاف بخصوص بین مسئولان در جنگ روایت ها (که آمریکا و چین هر کدام تلاش می¬کنند روایت خود را غالب کنند) می¬تواند هزینه¬های بسیاری برای کشور ما بعد از کرونا به دنبال داشته باشد.
سید رضا تقوی نژاد؛ دانشجوی دکتری: رشته روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
در کنار نبردهای جداگانه و مشترکی که کشورهای مختلف در سراسر جهان علیه ویروس کرونا به راه انداختند، یک نبرد استراتژیک نیز بین چین و ایالات متحده به عنوان "جنگ روایت ها" در حال وقوع است. در این نبرد هر کدام تلاش می کند با اتهام زنی به دیگری و دفاع از اقدامات خود در مقابله با این بحران منافع خود را به حداکثر برسانند. آمریکا به عنوان قدرت برتر مستقر و چین به عنوان قدرت چالشگر که قصد دارد جای آمریکا به عنوان قدرت برتر را بگیرد آگاه هستند که پیروزی بر حریف در این جنگ می تواند بسیاری از تحولات جهانی پس از کرونا را به نفعشان رقم بزند، بنابراین به ناچار باید تمام تلاششان را برای پیروزی بکار بگیرند. خواسته یا ناخواسته این جنگ به دلیل روابط ویژه ای که بین کشور ما و چین از یک طرف و بین ما و امریکا از طرف دیگر وجود دارد به کشور ما نیز وارد شده است؛ بنابراین باید تلاش کنیم با آگاهی کامل ضمن حفظ و تقویت منافع ملی بازنده این نبرد نباشیم.
جنگ روایت ها یا داستان ها همیشه تاریخ وجود داشت و طرف های درگیر در یک بحران، بحث، مناظره، جنگ و... تلاش می کردند؛ روایت خود از وقایع را برای جلب رضایت داخلی، منافع احتمالی پس از این وقایع و برای ثبت در تاریخ بر روایت های رقیب، پیروز کنند. احتمالاً همه این جمله معروف را شنیدید که "تاریخ را برندگان می نویسند "؛ همانطور که بسیاری بر این باورند اگر جنگ جهانی دوم با پیروزی آلمان به اتمام می رسید روایت ها و داستان هایی که از این جنگ می شنیدیم یا می خواندیم بسیار متفاوت از آن چیزی بود که هم اکنون در اختیار ما هست. این جنگ (جنگ روایت ها) بخصوص در عصر جهانی شدن و به طور کلی هرچه روابط بین کشورها، ملت ها و جوامع افزایش پیدا کرد بسیار گسترده شد به نحوی که بسیاری از رسانههای قدرتمند در سراسر جهان توان شروع و خاتمه یک جنگ واقعی، دخالت در انتخابات کشورها و... را دارند و می توانند کوچکترین تا بزرگترین تحولات جهانی را مطابق منافع و اهداف خود یا حامیان خود تغییر دهند یا به وجود بیاورند. این جنگ امروزه آنقدر مهم است که مهمترین مسئولان هر کشور در خط مقدم آن حاضر هستند تا در صورت لزوم به حملات دشمنان پاسخ دهند یا خود به دیگران حمله کنند.
رئیس جمهوری امریکا نماد آشکار چنین شخصیتی است. تقریباً از روزی که به عنوان ریاست جمهوری ایالات متحده شروع به کار کرد و حتی قبل از آن لباس رزم چنین جنگ روایی را بر تن کرد تا جایی که هر روز تلاش می کند یک یا چند مورد از رقبای خود را در نبرد روایت ها به گوشه رینگ ببرد؛ خواه این طرف کشورهایی مثل ایران، کره شمالی، چین و روسیه باشند که رقبا و دشمنان این کشور به حساب می آیند و خواه کشورهای اروپایی، ژاپن، کره جنوبی و کانادا باشند که مهمترین همپیمانان و شرکای این کشور پس از جنگ جهانی دوم بودند. جنگ روایت ها محدود بین کشورها نیست درون هر کشوری و بین سیاستمداران هر کشوری در قالب جناح ها، احزاب و گروه های مختلف نیز در جریان است. اساساً جنگ روایت ها و داستانها امروزه یکی از مهمترین اقدام دولت ها قبل از اتخاذ یک سیاست و اقدم جدید یا قبل از وقوع تحولات ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی در جهان است.
در این نبرد که بین ایالات متحده و چین در حال وقوع است امریکا تلاش می کند این روایت را بر افکار عمومی جهان قالب کند که کرونا یک ویروس چینی است که تمامی دنیا را درگیر کرد و چین باید به عنوان منشاء شیوع این ویروس پاسخگوی کشورهایی باشد که هزینه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی بابت این بیماری متحمل شدند. در نهایت کشورها و نهادهای بین المللی نیز باید با تجدید نظر در روابط خود با چین این کشور را تنبیه کنند. در طرف مقابل نیز چینی ها تلاش می کنند این روایت را قالب کنند که کرونا مثل بسیاری از بیماری های واگیردار که از یک کشور خاص شروع شدند از چین شروع شد؛ و می توانست از هر کشور دیگری نیز شروع شود، چیزی که برای ما مهم است این است که توانستیم به خوبی از شیوع این ویروس جلوگیری کنیم و حاضر هستیم و در صورت لزوم تجربیات و تجهیزات خود را برای دیگر کشورهای جهان صادر کنیم. در نهایت اگر احتمال این وجود داشته باشد که دست بشر در تولید و تکثیر این ویروس دخیل بوده مطمئناً بیشترین اتهام متوجه ایالات متحده است.
به طور کلی در یک جنگ (جنگ واقعی) کشورهای بی طرف دو استراتژی مؤثر می توانند اتخاذ کنند، یکی بی طرف کامل و دوم طرفداری کامل از یک طرف. کشورهایی که بخواهند بین بی طرفی کامل یا طرفداری از یک طرف نوسان داشته باشند، به احتمال خیلی زیاد زیان خواهند دید. متأسفانه نیروهای ما در این جنگ بین دو اردوگاه رقیب تقسیم شدند (بدترین سناریوی احتمالی). عده ای در اردوگاه امریکا به سرزنش چین به عنوان مرکز شیوع این ویروس پرداختند و از سیاست های این کشور برای افزایش نفوذ و قدرتش در کشورهای مختلف از جمله کشور ما در جریان این بحران انتقاد می کنند؛ و بر این باورند که چین نمی تواند الگوی مناسبی برای کشور ما برای مدیریت این بحران به طور خاص و مدیریت کشور به طور کلی باشد و عده ای نیز در اردوگاه چین به تائید و تحسین الگوی این کشور در کنترل و مدیریت این بحران میپردازند و از طرف دیگر و تلاش می کنند کشورهای غربی به خصوص امریکا و اروپا را نسبت به چین بسیار ناتوان جلوه دهند. این دوگانگی در حدی بود که سخنگوی وزارت بهداشت و رسانه های همسو با ایشان به انتقاد از چین پرداختند و در طرف مقابل عده ای سخنگوی وزارت بهداشت و کسانی که چنین بیاناتی دارند به باد انتقاد می گیرند و در مواردی آنها را به بازی در زمین آمریکا متهم می کنند.
ما باید آگاه باشیم که در این نبرد نقش ثالث را داریم. یا باید به طور کامل بی طرف باشیم یا اگر قرار است دخالت کنیم به صورت منسجم از روایت یک طرف حمایت کنیم. این دو دستگی و اختلاف به خصوص بین مسئولان در جنگ روایت ها (که آمریکا و چین هر کدام تلاش می کنند روایت خود را غالب کنند) می تواند هزینه های بسیاری برای کشور ما بعد از کرونا به دنبال داشته باشد. از یک طرف چین تنها کشوری است که در شرایط بسیار شدید تحریمی حمایتهای قابلتوجهی از ما به عمل آورد و اگر نبود این حمایتها شاید توانمان برای مقابله با این تحریم های ظالمانه اینقدر نبود؛ در طرف دیگر نیز امریکاست که از هر بهانهای برای افزایش تحریمهای ظالمانه علیه ما استفاده می کند، بنابراین بهتر است در این شرایط تمام توان و تمرکزمان را روی مدیریت و کنترل این بحران در داخل کشور بگذاریم و اقدامات اینچنینی را به بعد از کنترل کامل کرونا موکول کنیم.
ارسال نظر