چرا تناقضهای رفتاری و گفتاری غرب دیده نمیشود؟
دنیای عجیبی است، گاهی گوشهای برخی از مردم جهان چنان ناشنوا و چشمهایشان چنان نابینا میشود که گویی کر و کور مادرزاد آفریده شدهاند، نظام سلطه چنان افکارشان را مسخ نموده که به راحتی از کنار بسیاری از رفتارهای غیرانسانی دولتهای جنایتکار و همنوعان خود عبور میکنند و بدتر اینکه گاهی همه چیز را کاملاً معکوس و آنگونه که دیگران برایشان به تصویر کشیدهاند، میبینند و باور میکنند.
در پارهای از موارد، واکنش افکار عمومی و بهخصوص دولتهای بهظاهر متمدن و پیشرفته نسبت به حوادث جهان اطرافشان، چنان رقتآور و غیرقابل باور است که انسان آرزو میکند کاش آفریده نمیشد تا شاهد این همه بیعدالتی و ظلم و جنایت نباشد.
عملکرد و رفتارهای متناقض و بعضاً متضاد سردمداران کشورهای سلطهگر بهویژه کشورهای غربی، نمونه بارزی است که اوج خباثت استکبار و بیتفاوتی دولتهای مدعی پرچمداری دموکراسی و دفاع از حقوقبشر و نیز بخشی از افکار عمومی جامعه و جهان نسبت به این حوادث را نشان میدهد.
برخی از این تناقضات عبارتند از:
در حالی که قتل فرد فاسدی مانند؛ خاشقجی چندین ماه به تیتر اول خبری رسانهها برای تسویه حساب بین کشورها و کسب امتیازات سیاسی تبدیل میشود، اما کودککشی رژیم اشغالگر قدس یا سربریدن کودک شیعه و بیگناه عربستانی اصلاً دیده نمیشود و آزار و اذیت و شکنجه و تبعید افرادی مانند؛ شیخ زکزاکی (رهبر شیعیان نیجریه) و شیخ عیسی قاسم (رهبر شیعیان بحرین) بیهیچ دلیلی در لابهلای اخبار گوناگون گم میشود.
آشوبطلبان و اغتشاشگران در ایران و ونزوئلا، معترض به وضعیت اقتصادی و سیاسی خوانده میشوند و برخورد با آنها مغایر حقوق بشر اعلام میشود و معترضین در فرانسه و انگلیس، آشوبطلب و اغتشاشگرِ وابسته به بیگانه معرفی میشوند و کشتار و بازداشت و زندانی کردن آنها کاملاً قانونی و مجاز دانسته میشود.
بهرغم گذشت فقط چند ماه از انتخابات رسمی ریاست جمهوری ونزوئلا، با کمال بیشرمی برای کشوری مانند؛ ونزوئلا نسخه برگزاری مجدد انتخابات را تجویز میکنند و نهتنها چنین حقی را برای معترضین فرانسوی یا مردم مظلوم یمن و فلسطین قائل نمیشوند، بلکه در سرکوب آنها مشارکت میکنند.
رهبر آشوبگران ونزوئلا را به عنوان رهبر قانونی کشور به رسمیت میشناسند و علیه حکومت قانونی این کشور لشکرکشی میکنند، در حالی که اعتراضات مردم یمن، عربستان و بحرین را به سخره میگیرند و با تمام قوا از برخورد با آنها حمایت میکنند.
فرار رئیس جمهور دیکتاتور یًمن را انکار میکنند و قرار گرفتن حکومت در دست اکثریت مردم این کشور را غیرقانونی معرفی میکنند، در حالیکه در رفتاری کاملاً متضاد، خیلی سریع دولت خودخوانده شورشیان وابسته به خود در ونزوئلا و سایر حکومتهای مخملی یا رنگی را به رسمیت میشناسند.
بهخاطر مشتی پول؛ روی جنایتهای کشورهایی مانند؛ عربستان و امارات در یمن و سایر کشورهای جهان چشم فرو میبندند و حتی در مورد حضور وهابیها در کشورهای مختلف جهان از جمله کشورهای غربی، اغماض میکنند، اما خدا نکند که ایران اسلامی حتی برای امور تجاری با کشورهای دیگر تعامل برقرار کند.
ایران اسلامی که مجری مستمر انواع انتخابات (حدود ۱۰ نوع انتخابات) بوده و هست را متهم به دیکتاتوری و تقلب در انتخابات میکنند، اما حق انتخاب برای بازگشت فلسطینیان به سرزمینشان را برنمیتابند و عدم وجود انتخابات در کشوری مانند؛ عربستان و امارات را هرگز نمیبینند.
ساختار حکومتی انگلیس که همه اختیارات در یَد قدرت پادشاه و ملکه است و نیز ماهیت سایر حکومتهای سلطنتی و دیکتاتوری غربی یا عربی را خالی از اِشکال و حتی مشروع و پیشرفته جلوه میدهند و همزمان با دروغگویی و تبلیغات منفی و همچنین سیاهنمایی و بزرگنمایی، برخی از معضلات و مشکلات راست و دروغِ، نظام مردمسالارانه ایران اسلامی را به دیکتاتوری و عدم رعایت حقوقبشر متهم میکنند.
آنها از آن سوی دنیا به شکل کاملاً غیرقانونی و بدون دعوت رسمی، در این منطقه حضور یافته و با احداث صدها پایگاه نظامی در کشورهای منطقه و سایر کشورهای جهان، در امور داخلی آنها دخالت میکنند و این رفتار مداخلهجویانه و جنگافروزانه را با دلایل واهی مثل؛ ایجاد ثبات و پایداری در جهان یا حفظ منافع ملی خود، توجیه مینمایند، اما حضور ایران در کشورهای منطقه را که بر اساس دعوت رسمی دولتهای قانونی عراق و سوریه برای کمک به مبارزه با تروریسم صورت گرفته، دخالت در امور منطقه جلوه میدهند.
مدعی در اختیار داشتن دقیقترین و پیشرفتهترین تسلیحات و تجهیزات هستند، اما رسماً و در واقع عمداً و علناً، کمکهای بهظاهر انساندوستانه خود را در محل استقرار تروریستها و بمب و موشکهای خود را بر سر جبهه مقاومت و مردم بیدفاع سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان و دیگر بلاد اسلامی و غیراسلامی فرو میریزند و در عینحال بیشرمانه نقص فنی و اشتباه تاکتیکی را بهانه میکنند.
اقدامات تدافعی حزبالله و فلسطینیان و سایر اعضای جبهه مقاومت را که بهخاطر عدم دسترسی به تسلیحات و تجهیزات کافی و مناسب، به صورت عملیات استشهادی صورت میگیرد، عملیات تروریستی معرفی میکنند، اما عملیات تروریستی صهیونیستها و آمریکاییها برای ترور دانشمندان و شخصیتهای سیاسی و حتی علمی کشورهای اسلامی مانند؛ ایران، عراق و سوریه را دفاع از منافع خود اعلام میکنند.کشورهایی مانند ایران، عراق و لیبی را به تلاش برای دستیابی به سلاح کشتار جمعی متهم کرده و سلاح نداشته را تهدید برای منطقه و همپیمان خود یعنی رژیم اشغالگر قدس میدانند، اما هرگز از خطر بالقوه زرادخانههای هستهای شیمیایی و میکروبی خودشان و سلاحهای کشتار جمعی موجود در سرزمینهای اشغالی فلسطین، برای منطقه سخنی به میان نمیآورند.
آنها هر تعداد پایگاه که در نقاط مختلف جهان ایجاد کنند و هر مقدار سلاح و تجهیزات متعارف و نامتعارف در اختیار داشته باشند، موجه و برای تامین امنیت جهان (شما بخوانید منافع خودشان) است، اما با نادیده انگاشتن منافع کشوری مانند ایران، حتی ساختن موشک و سایر تجهیزات متعارف دفاعی را برنمیتابند و کمترین تلاشهای جمهوری ایران برای افزایش قدرت بازدارندگی در یکی از ملتهبترین و پرتهدیدترین مناطق جهان را، عامل افزایش تنش و تهدید در منطقه معرفی میکنند.
فروش انبوه سلاح و تجهیزات مدرن به حکومتهای متزلزلی مانند عربستان و امارات یا رژیم اشغالگر قدس که مهد پرورش تروریسم و مُروج افراطیگری و خشونتطلبی هستند را بیخطر میدانند، اما تسلیح جبهه مقاومت و کشورهای بیدفاعی مانند لبنان، یمن و فلسطین را عامل تشدید بحران و آشوب در منطقه القاء میکنند. وجود هزاران زندان و بازداشتگاه آمریکایی و بعضا اروپایی در داخل کشورهایشان و در نقاط مختلف جهان و هرنوع قتل و غارت و جنایت برای نظام سلطه در سراسر جهان مجاز است، اما برخورد و زندانی کردن قاچاقچیان و آشوبگران و اغتشاشگرانی که در ایران مرتکب قتل و غارت میشوند، مغایر حقوق بشر اعلام میشود.
کلام آخر؛ به گواهی تاریخ، آمریکا و اروپا همواره و از دیرباز درگیر جنگ با ایران و بسیاری از کشورهای جهان بوده و هستند و موارد فوق فقط چند نمونه محدود از فهرست انبوه جنایات و رفتارهای متناقض آنها در سطح جهان است، با اینحال متاسفانه تحت تاثیر تبلیغات رسانههای وابسته به نظام سلطه، هنوز بخشی از افکار عمومی جهان و حتی برخی از هموطنان ایرانی، اسلام و جمهوری اسلامی ایران را جنگطلب میخوانند.
سنتهای الهی و تجارب تاریخی نشان داده که فروپاشی نظامهای ظالم و فاسد چندان به درازا نخواهد کشید، بنابراین؛ آیا هنگام آن نرسیده تا سایر افراد جامعه نیز از خواب غفلت بیدار و با مردم آگاه و آزاده جهان همراه شوند؟
ارسال نظر