دست های پشت پرده تخریب روابط افغانستان با همسایگان
افغانستان با روی کار آمدن دولت وحدت ملی، اجرای سیاست گسترش روابط با همسایگان را در دستور کار قرار داد ، اما دست هایی در پشت پرده هستند که هرگاه کابل می رود از گذر این سیاست به توفیقی دست یابد به اشکال مختلف شروع به تخریب این روند می کنند.
پس از سال 2001 میلادی که آمریکا با همپیمانان غربی خود در ظاهر برای مبارزه با تروریسم و مقابله با پناهگاه و منابع درآمدی آنها مانند قاچاق مواد مخدر به افغانستان حمله کرد، کشورهای زیادی با حضور نظامی و اطلاعاتی خود، شبکه های بزرگ مافیایی مواد مخدر مجهز به سلاح های دریافتی از قدرتمندان خارجی و داخلی در این کشور حضور داشتند و دارند که بی تردید هر یک برای رسیدن به منافع خود تلاش می کنند.
در این آشفته بازار، خبر و گزارش هایی که روزانه به خاطر تراکم رخدادها فرصت تجزیه و تحلیل آنها و بررسی صحت و درستی آن از همه گرفته شده است هر روز منتشر می شود و دستگاه های اطلاعاتی و تریبون هایی هستند که با نشر خبرهایی بی اساس یا مخدوش تلاش می کنند که هر کس را به جز خود از صحنه رقابت خارج کنند و در این میان حتی به روابط افغانستان با همسایگانش نیز رحم نمی کنند.
طی 18 سال گذشته به ویژه در دوره دولت وحدت ملی افغانستان که یکی از اهداف خود را در سیاست خارجی بهبود روابط نزدیک با همسایه ها و تبدیل کردن افغانستان به عنوان چهار راه تبادلات و ترانزیت منافع همه همسایگان تعیین کرده است، تلاش های مشکوکی دیده می شود که به دنیال ممانعت از تحقق اهداف دولت است و این داستان را با شیوه های مختلف دنبال می کنند.
دو روز پیش کنسولگری پاکستان در شهر «جلال آباد» مرکز استان «ننگرهار» به خاطر آن چه که مداخله مقامات محلی در امور کاری آن خوانده شد، بسته شد که این اقدام درست در زمانی انجام شد که دولتی جدید در پاکستان با شعار تلاش برای بهبود روابط با همسایه ها از جمله افغانستان روی کار آمده است.
هرچند استاندار ننگرهار که از او به عنوان مداخله گر در امور کنسولگری پاکستان یاد شده بود، اقدام خود مبنی بر مراجعه به محل کنسولگری را تلاشی برای مبارزه با سودجویی و فساد در فرآیند اخذ روادید و صیانت از حرمت شهروندان افغان بیان کرد و کارشناسان افغان در حوزه حقوق بین الملل کار استاندار را نکوهش کرده و آن را نا متعارف و غیر قانونی دانستند اما همه این حرف ها پاسخگوی سنگ اندازی در ابتدای راه تعامل پاکستان وافغانستان با وجود دولت جدید نیست.
«امرالله صالح» رئیس سابقه اداره امنیت ملی افغانستان و رئیس نهاد «روند سبز» از این اقدام استاندار حمایت کرده و آن را در راستای احیای عزت، حقوق و هویت افغان ها ضروری و بجا دانسته است اما «محمدالله حیدری» سفیر سابق افغانستان در سوریه آن را خلاف کنوانسیون های بین المللی خوانده و اظهار داشت که اگر تخطی صورت گرفته باشد باید از مسیر وزارت امور خارجه اقدام می شد.
روابط دولت های افغانستان و پاکستان با اتهام هایی که علیه همدیگر برای حمایت از گروه های تروریستی می زنند دارای فرازو فرودهای زیادی بوده است که نه تنها فضای سیاسی بین دو کشور را ملتهب ساخته بلکه به روابط تجارتی دو کشور نیز آسیب جدی وارد کرده بود.
دولت جدید پاکستان به رهبری عمران خان در پیکارهای انتخاباتی خود اعلام کرد که برای نزدیکی بیشتر ، روابط با همسایه ها از جمله افغانستان را مورد توجه ویژه قرار خواهد داد و در روز اول پیروزی نیز دعوت نامه «محمد اشرف غنی» رئیس جمهوری افغانستان را برای سفر به کابل دریافت کرد و به آن پاسخ مثبت داد.
روز دوشنبه گذشته پنجم شهریور ماه نیز گزارش در افغانستان منتشر شد که هواپیماهای وابسته به تاجیکستان یا روسیه شهرستان «درقد» در استان «تخار» را بمباران کردند با آن که وزارت دفاع و مقامات محلی افغانستان وقوع این حمله را تأیید کردند و گفتند که در این باره تحقیق می کنند اما هنوز نتیجه ای از آن اعلام نشد.
هنوز معلوم نیست که آیا حمله ای صورت گرفته یا نه و اگر پاسخ مثبت باشد این حمله مربوط به کدام کشور است در حالی که روسیه و تاجیکستان با قاطعیت این حمله را توسط هواپیماهای خود رد کرده اند ، ضمن این که منطقه ای مورد ادعا در حمله، در اختیار گروه های مخالف دولت است و درعمل تحقیق ممکن نیست.
سوال این است که منشاء چنین خبری کجاست ؟ چرا درست در زمانی که روسیه می خواهد نقش میانجی گری برای صلح در افغانستان را ایفا کند، خبری مجهول منتشر می شود که به یک باره انگشت اتهام را به سوی روسیه و تاجیکستان می گیرد.
در 25 اردیبهشت ماه امسال نیز زمان که گروه طالبان به شهر فراه حمله نظامی گسترده ای کردند، برخی از مقامات محلی و دولتی مدعی شدند که در عقب این جنگ ایرانی ها قرار دارند و آن را جنگ آب عنوان کردند در حالی که هیچ سند و مدارک ارایه نشد و بی توجه به رد این اتهام از سوی ایران باز بر این طبل زده شد در حالی که مرز فراه گذرگاه تبادلات تجاری دو کشور است و این وضعیت سبب بهبود اقتصادی مرزنشینان در دو سوی آن و موجب امنیت در هر دوکشور است و منطقی نیست ایران آن را ناامن کند اما گاه منطق مغلوب جهل است .
در آخرین مورد نیز هفته گذشته پس از گفت وگوی «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران با یک شبکه تلویزیون داخلی درباره حقابه آب رودخانه «هیرمند» اظهاراتی داشت که با خبر آن به شیوه ای عمدی در قالب ایران ستیزی پرداخته شد.
ظریف در پاسخ به سوال مجری که توانایی ایران را برای تامین حقابه آب ایران از هیرمند زیر سوال برده بود گفت که ایران ابزار های برای تامین حقوق خود دارد اما تاکید کرد که ایران باهمسایگانش هرگز گروکشی نکرده است و در مورد افغانستان مذاکرات جریان دارد و توافق هایی صورت گرفته است ولی این بخش آخر از سخنان ظریف برجسته نشد و روی اهرام های فشارایران بزرگنمایی انجام شد.
حتی کار به جایی رسید که برخی به عنوان کارشناس گفتند که ارزش آبی که سالانه از افغانستان به کشورهای همسایه سرازیر می شود، بیش از 50 میلیارد دلار است و بی توجه به وجود قوانین بین الملل و توافقات کشورها پیش نهاد فروش آب و ایجاد درآمد برا کشور افغانستان را دادند .
حتی امروز عده ای را در هلمند راه انداختن که آب اضافی روان به سوی ایران را بفروشید و هیچ کس هم نپرسید اگر ایران نخواهد بخرد آن آب روان را چکار باید کرد و با چند سد می توان جلوی جریان آب را گرفت تازه اگر دست و پای ایران بسته باشد و قوانین بین المللی هم اجازه دهد.
این فضا سازی های رسانه ای برای متشنج کردن روابط دولت ها و ملت های همسایه در منطقه بحران زده جنوب غرب آسیا مشکوک است و البته فقط به داخل افغانستان محدود نیست و این دست های پنهان ریشه در داخل ایران هم دارند مثلا چندی پیش تصویری از یک دیوار کاهگلی منتشر شد که روی آن با کلیشه کتابت فارسی و رنگ سیاه نوشته شده بود «ورود افغانی ممنوع اهالی محله چهار منار» در فضا مجازی دوکشور منتشر شد که به نوعی بیانگر فعالیت همان دست ها در ایران است و داستان مشهد و زائران عراقی هم نمونه ای دیگر از این دست است.
این که ساخت یک کلیشه و زدن رنگ روی آن بر دیوار یک شهر در ایران و سپس نشر تصویر آن در فضای مجازی چقدر پیچیدگی عملیاتی دارد یا ترویج این فکر که حضور افغان ها برای اشتغال کارگر ایرانی زیان دارد یا بافت فرهنگی ایران را به خطر می اندازد در حالی که افغان ها بیشترین قرابت فرهنگی را با ایران دارند و در عمل مشاغلی را پر می کنند که به طور عادی شاغل ایرانی برای آن کم است ؛ خود نکته ای مستقل است که جای تامل دارد و باید دید که چه کسانی این ابهامات تنش زا را رواج می دهند .
برجسته سازی تنش آبی بین ایران و افغانستان درحالی دامن زده می شود که مقامات وزارت امور خارجه هر دو کشور ایران و افغانستان با اشاره به وجود قراردادهای بین دو کشور در حوزه آب هیچ دغدغه ای را بیان نکرده اند و هر دو بر تلاش برای دستیابی به توافق های کلان راهبردی به منظور تعمیق روابط همه جانبه تاکید دارند.
در این میان خبرگزاری های وابسته به دولت هایی که قرن ها به عنوان استعمارگر نه تنها منابع ملت های منطقه را دزدیدن بلکه با کاشت تخم فتنه در منطقه تا امروز آرامش را از مردم گرفته اند؛ نقش دلسوز به خود گرفته و زیر عنوان گزارش « جنگ خاموش آب بین افغانستان و ایران» احساسات مردم افغان را علیه ایران تحریک می کنند .
همین داستان در مورد چین هم اتفاق افتاده است و در این روزها سوژه برخی از رسانه های افغانستان شده که چین برای ساختن یک پایگاه نظامی در استان «بدخشان» افغانستان اقدام کرده است، با وجود آن که چین بصورت رسمی ساخت چنین پایگاهی را در نزدیکی مرز خود در داخل افغانستان رد کرده است اما هنوزهم تحلیل های از بازی پشت پرده و این که چنین اقداماتی صورت گرفته و چرا چین انکار می کند در حال نشر است.
تداوم جنگ و ناامنی در عمل همه توان داخلی افغانستان را چون سیاه چاله ای به سوی خود می کشد و این وضعیت فرصت پرداختن به مسائل مهم دیگر را به شکل منطقی و عمیق و با ارزیابی اهداف پنهان و آشکار وقایع ناممکن کرده است و در این فضای غبار آلود ردگیری دست های مخرب روابط کشورهای همسایه و سرنخ تلاش هایی که برای ایجاد تنش بین ملت ها و دولت ها جریان دارد کار ساده ای نیست.
اما آنچه روشن و آشکار است و همه مردم افغانستان نیز به آن آگاهی دارند ، این نکته است که ایجاد تنش به سود هیچ طرف از کشورهای همسایه و منطقه نیست و تنها دستگاه های اطلاعاتی قدرت های استعماری از آن سود می برند و چاره ای نیست و باید هر خبر و گزارش را بدون تحلیل و تطبیق منطقی نپذیرفت به ویژه آن که ابزار نشر غیرمسئولانه فراگیر شده است.
.آساق*291*1104*1663**
ارسال نظر