به گزارش پارس نیوز، 

'دونالد ترامپ' رئیس جمهوری آمریکا از همان آغاز کارزارهای انتخاباتی و پس از ورود به کاخ سفید تلاش کرد تا با زیرسوال بردن اقدامات دولت اوباما چه در حوزه سیاستگذاری داخلی از جمله تغییر مداوم اعضای کابینه، مشاوران و اخراج مدیران و نیز لغو قوانین مصوب دولت پیشین و چه سیاست خارجی شامل خروج پی درپی از پیمان های بین المللی و تنش های اقتصادی و سیاسی با همپیمانان پیشین این کشور، نشان دهد تا دولتی استثنایی و متفاوت از دولت پیشین است. 

ترامپ به عنوان تاجری پرحاشیه زمانی که با شعار 'آمریکا اول' وارد کاخ سفید شد از همان زمان ساز ناسازگاری خود را باتوافقنامه ها و پیمان های بین المللی کوک کرد. آنچه که دولت ترامپ و شخص وی طی این مدت انجام داده گویای سیاست های متناقضی است که هنوز هم تداوم دارد.

اما پرسش اساسی این است که چرا دولت ترامپ در یک روند متناقض تلاش دارد تا از پیمان های بین المللی خارج شده و توافقنامه های تازه ای را به امضا برساند؟ و چنین روندی چه تاثیری می تواند بر روندهای جهانی داشته باشد؟

اگر به عناوین اخبار مربوط به خروج دولت ترامپ از توافقنامه های بین المللی نگاهی بیاندازیم، خروج از توافق آب و هوایی پاریس، توافقنامه آسیا-پاسیفیک و توافق برجام، و پیمان جهانی سازمان ملل برای بهبود مهاجران و پناهندگان مهمترین آنها به شمار می آید. 

همچنین آمریکا به دلایل مختلفی فعالیت های خود را در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و سازمان علمی و فرهنگی یونسکو کاهش یا تعلیق کرده است.

شخص ترامپ انتقادات بسیاری نیزنسبت به معاهدات دیگر از جمله سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)مطرح کرده است. به همین دلیل شخصیت‌ های اروپایی و موافقان و مخالفان وی در خاک آمریکا از عبارت «تعلیق در نظام ‌بین‌الملل» استفاده کرده اند؛ چراکه هر از چندگاهی شاهد هستیم که یک توافق بین‌المللی از سوی ترامپ و با هدایت مشاوران وی به حاشیه رانده می‌شود.

در همان زمان خروج آمریکا از توافق پاریس وبرجام خبرگزاری های غربی طی گزارش هایی با اشاره به مواضع نخست وزیر انگلیس، رئیس جمهوری فرانسه و صدراعظم آلمان تاکید کردند این موضع گیری ها به معنای انزوای بیش از پیش آمریکا در عرصه بین الملل است. در واقع ترامپ با خروج از این توافق ها و پیمان ها نه تنها منافع آمریکا را تامین نکرد، بلکه قدرت و نفوذ این کشور در جمع قدرت های دوست و رقیب را با چالش جدی مواجه کرد.

به باور بسیاری از ناظران سیاسی، ترامپ دو هدف عمده را در نقض پیمان های بین المللی دنبال می کند، نخست، رویکرد شخصی به دولت اوباما و اقدامات آن و دوم توافق هایی است که دولت مستقر به رهبری ترامپ در کاخ سفید امضا کرده باشد. 

ترامپ درحالی توافقنامه های پاریس و برجام را 'فاجعه بار' می خواند که روز دوشنبه 5 شهریور از به دست آمدن موفقیتی بزرگ در مذاکرات تجاری با مکزیک خبر داد.وی با حضور در مقابل دوربین تلویزیون در کاخ سفید، اعلام کرد دو کشور به توافقی'باورنکردنی'دست یافته اند که 'خیلی منصفانه تر' است.

با وجود این،هنوز وضعیت این پیمان نیزبه گونه ای نیست که پیشرفت مورد اشاره ترامپ درمذاکرات را نشان دهد. مذاکرات مجدد در مورد سازمان 'پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی' موسوم به نفتا، از یک سال پیش و پس از آن آغاز شد که ترامپ تهدید کرد در صورت تغییر نکردن شرایط پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی، از این پیمان خارج خواهد شد.

شخص ترامپ همواره این پیمان را عامل کاهش میزان اشتغال در صنایع تولیدی آمریکا، به ویژه در صنعت اتومبیل سازی دانسته است.

پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی در سال 1994 (1373 خورشیدی) میان آمریکا، کانادا و مکزیک، و با هدف تسهیل تجارت و همکاری‌های اقتصادی میان این سه کشور به امضا رسید.

در عین حال، دولت ترامپ جنگ تجاری شدیدی را با متحدان خود در اروپا و آسیا آغاز کرده که تاثیر گسترده ای بر بسیاری فرایندهای سیاسی و اقتصادی گذاشته است.

اما تاثیر تصمیمات نسنجیده رئیس جمهوری آمریکا و علاقه شخصی وی به نقض قوانین پیشین به مانند موجی تازه، تاثیرات گسترده ای بر برخی روندهای بین المللی گذاشته است.

رفتارهای غیرمتعارف ترامپ در قبال کشورهای مختلف و توافق ها و مقررات بین المللی منجر به آن شده که بسیاری از کشورها بنا به شرایط کنونی جهان و منافع خود در مقابل این کشور بایستند و برای اینکه بتوانند در مقابل آمریکا مقاومت کنند به سمت ایجاد ائتلاف های تازه ای حرکت کرده اند .

گسترش تحریم های آمریکا علیه روسیه و ترکیه منجر به آن شده که اکنون این دو کشور تلاش می کنند در قالب ائتلاف های دوجانبه، سه جانبه و چندجانبه، به جنگ تحریم بروند و بعید نیست ما با شکل گیری نوع تازه ای ازائتلاف های سیاسی- امنیتی و بازار مالی و اقتصادی مشترک روبه رو شویم. 

همچنین فشارهای آمریکا بر اروپا درباره توافق برجام موجب شده تا اروپا اکنون از ایجاد نظام پرداخت اروپایی یا سوئیفت موازی اروپایی صحبت کند. دز این زمینه، «هایکو ماس» وزیر امورخارجه آلمان در مقاله ای در روزنامه «هندلزبلات» ضمن اشاره به ایجاد اروپایی قوی و مستقل، بر ایجاد یک نظام پرداخت مستقل اروپایی به عنوان وزنه ای در مقابل آمریکا تاکید می کند.

چنین مواضعی نشان می دهد که بسیاری از کشورهای اروپایی اکنون از سلطه آمریکا بر نظام بانکی جهانی خسته شده اند و موسسات مالی و اقتصادی جهانی خواهان اقتصاد بدون سیاست هستند.