به گزارش پارس نیوز، 

فرد کاپلان، نویسنده و روزنامه‌نگار، در مطلبی در نشریه Slate با نقل این مطالب ادامه داده است: خیلی جالب‌توجه است که با توجه به همه این ساعت‌هایی که ترامپ در فضای توییتر سپری کرده، هنوز نمی‌داند در توییتر توییتی که همه حروف آن بزرگ باشد، نشانه‌ای از عدم جدیت نویسنده آن دارد.

با این حال بگذارید این‌یک توییت را جدی بگیریم و آنچه قرار است با جدیت به دنبال آن بیاید را بیرون بکشیم. یکی از نشانه‌های بارز این است که لحن این توییت یادآور تهدیدات «آتش و خشم» است که تقریباً یک سال قبل خطاب به «مرد کوتوله موشکی» یعنی کیم جونگ اون نوشته می‌شد. آن توییت‌ها ـ. به عقیده ترامپ ـ. کار خود را کرد و کیم را به نشستن بر سر میز مذاکره و تعدیل رفتار خود متقاعد کرد، در نتیجه ممکن است این یکی نیز همان تأثیر را بر روحانی داشته باشد.

ایران کره شمالی نیست و عاقبت این تهدید مشابه تهدید قبلی نخواهد بود.

اما چهار دلیل برای تعجب از این نتیجه‌گیری وجود دارد؛ اول از همه این‌که اصلاً هیچ نشانه شفافی وجود ندارد که آن تهدید منجر به بازگشت کیم به میز مذاکره شد. در واقع شاید تأثیر تهدید برعکس بوده باشد. ترامپ توییت «آتش و خشم» خود را در ۸ آگوست سال قبل منتشر و حدود سه هفته بعد در ۲۹ آگوست، کیم اقدام به آزمایش یک موشک بالستیک میان برد بر فراز آسمان ژاپن کرد.

در سوم سپتامبر او پر سر و صداترین بمب هسته‌ای خود در طول تاریخ کره شمالی را منفجر کرد که به قدری قوی بود که احتمال آن رفت، یک بمب هیدروژنی بوده باشد. در ۲۹ نوامبر یک موشک دیگر شلیک کرد که این یکی به قدری برد داشت که می‌توانست به مرز‌های آمریکا برسد.

پس از تهدیدات جنگی ترامپ، کیم جونگ اون به جای آن‌که از ترس به خود بلرزد، شروع به تسریع در روند قبلی خود برای افزایش حجم زرادخانه هسته‌ای و دستیابی به تسلیحات اتمی خیلی سریع‌تر از قبل کرد. کیم تنها بعد از آنکه اعلام کرد، دارای توان بازدارندگی هسته‌ای است، رویکرد خود را در روز سال نو تغییر داد.

دوم آن‌که حیله جنگی ترامپ ـ. اگر این بوده است ـ. جواب خود را پس نداده. بگذارید تصور کنیم که تهدیدات او تأثیر و نقش مهم در بازگرداندن کیم به میز مذاکره داشته است. با این حال، هنوز این تهدیدات اثری نداشته است. مذاکرات بعد از دیدار دو رهبر بین دیپلمات‌های آمریکا و کره شمالی هنوز به هیچ جایی نرسیده، سفر سوم پامپئو به پیونگ‌یانگ برای مهمیز زدن به مذاکرات به شکلی فاجعه‌بار به پایان رسید. ترامپ اصرار دارد که دیدار دو رهبر فوق‌العاده بوده، اما هنوز هیچ زمان‌بندی و تاریخ مشخصی برای خلع سلاح کامل کره شمالی وجود ندارد.

ایران کره شمالی نیست و عاقبت این تهدید مشابه تهدید قبلی نخواهد بود

سوم این‌که سلسله تهدیدات «آتش و خشم» تابستان سال گذشته، تأثیر ویران‌کننده‌ای بر کره جنوبی داشت که رئیس‌جمهور این کشور را مجبور به آن کرد، از ترس افق جنگ خانمان‌سوز در شبه‌جزیره کره خواسته‌ها و پیشنهاد‌های کیم را با آغوش باز بپذیرد. از آن زمان به بعدـ به‌عنوان متحد آمریکا و طرفدار تعامل با کره شمالی ـ. تلاش زیادی کرد که ترامپ و کیم را در یک نشست جای دهد.

نکته مهم این که اکنون کسی وجود ندارد که نقش یک میانجی را میان روحانی و ترامپ بازی کند. شاید اتحادیه اروپا مطرح باشد ـ. با توجه به این‌که از امضاکنندگان توافق هسته‌ای است ـ، اما اخیراً ترامپ اتحادیه اروپا را «دشمن» خطاب کرده. در یک چرخش عجیب، شاید کسی بگوید که ولادیمیر پوتین به عنوان شخص پشت‌صحنه می‌تواند نقش این میانجی را بازی کند؛ اما علیرغم توافق دو کشور در سوریه، پوتین نفوذ اندکی بر سیاست‌های ایران دارد.

چهارم موضوع مهم‌تر و بزرگ‌تر سیاست داخلی ایران است. کیم در کره شمالی به‌اندازه کافی قدرت داشت که رویکرد خود را در قبال آمریکا تغییر دهد و هر که مخالف باشد، اعدام کند. در مقابل روحانی با فشاری مداوم از سوی تندرو‌ها مواجه است که از زمان خروج ترامپ از توافق هسته‌ای و اعلام بازگشت تحریم تندروتر هم شده‌اند. در این شرایط، روحانی توان هیچ‌گونه چرخشی در مقابل ترامپ را ندارد.

روحانی پیش‌ازاین نیز با امضای توافق هسته‌ای با دولت اوباما و رهبران پنج کشور دیگر، قمار داخلی بزرگی کرده و بار بزرگی برداشته. بعد از آن ترامپ علیرغم شهادت همه کابینه‌اش و بازرسان آژانس بین‌المللی هسته‌ای ـ. که ایران در تطابق کامل با تعهدات خود رفتار کرده است ـ. از توافق بیرون کشید. اصلاً معلوم نیست روی چه حسابی ترامپ فکر می‌کند روحانی باید یک بار دیگر دور میز مذاکره بنشیند و حتی به یک توافق محدودکننده‌تر هم تن بدهد؟

کوتاه سخن این‌که اینجا خبری از جایزه صلح نوبل نیست.

در مورد این فرض که چطور ترامپ به دنبال یک جنگ با ایران است، باید گفت، بعید است که ترامپ دنبال جنگ باشد. به نظر تصور ترامپ این است که مانور نظامی و سروصدای بلند در توییتر برای ترساندن دشمن کافی است؛ اما تهدیدات لفظی او تنش‌ها را بیشتر می‌کند.

مشاور امنیت ملی ترامپ، جان بولتون یکی از طرفداران باسابقه تغییر نظام ایران و مخالفت‌های قبلی ترامپ با خواسته‌های او در خصوص جنگ با کره شمالی و سخت‌گیری در برابر روسیه، اکنون تنها یک شانس برای او باقی گذاشته که در مورد ایران خواسته خود را عملی کند. در این تئاتر جنگ احتمالی بولتون تنها نیست. تنها ساعاتی قبل از توییت جنجالی ترامپ، مایک پومپئو در سخنرانی خود در جمع ایرانی ـ. آمریکایی‌ها در کتابخانه ریاست جمهوری رونالد ریگان اشاره‌هایی که به اخراج اجباری روحانیون از ایران کرد. ترامپ به واسطه برخی مقامات مورد علاقه خود در سیاست خارجی دولت، نیز در لبه پرتگاه جنگ با ایران قرار دارد، از جمله نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل و خاندان سلطنتی سعودی.

ایران کره شمالی نیست و عاقبت این تهدید مشابه تهدید قبلی نخواهد بود

این فشار‌ها انتزاعی نیست. به دستور و سیاست ترامپ در ماه آگوست تحریم‌ها علیه ایران اجرا می‌شود. آمریکا با ایران تجارتی ندارد، اما تحریم‌ها روی هر کشوری که با ایران معامله کند اجرا می‌شود. برخی کشور‌های اروپایی گفته‌اند، توجهی به تحریم نخواهند کرد؛ اما زمانی که مجبور به انتخاب برای تجارت با ایران یا آمریکا شوند، احتمالاً حرف خود را تغییر دهند.

به نظر ترامپ بر این باور است که نظام ایران شکننده است و او بار‌ها اشاره کرده که توافق هسته‌ای با برداشتن تحریم‌ها، منجر به نجات نظام ایران شد؛ اما تعداد اندکی از شاهدان در ایران با این نظر ترامپ موافق هستند.

حتی اگر نظام ایران سقوط کند، شک و تردید زیادی وجود دارد که جایگزین آن‌ها طرفدار غرب باشند و هیچ سازمان مشخصی وجود ندارد که این اتفاق را رقم بزند. جایگزین محتمل به نظر یک گروه نظامی، شاید سپاه پاسداران انقلاب باشد که هیچ‌وقت توافق هسته‌ای را دوست نداشته و ممکن است هم‌زمان با در دست گرفتن قدرت چرخ سانتریفیوژ‌ها را به کار اندازد.

درعین‌حال اگر روشن شود که آمریکا در سقوط نظام ایران نقش بازی می‌کند حتی دموکرات‌های جوان ایران هم به کمک و حمایت از نیروی نظامی کشور خود می‌روند. روح محمد مصدق رهبر منتخب ایران که توسط کودتایی با حمایت سیا در ۱۹۵۳ سرنگون شد، هنوز هم در کوچه خیابان‌های ایران قدم می‌زند.

در سال ۲۰۰۶ کاندولیزا رایس، وزیر خارجه بوش، از سنا ۷۵ میلیون دلار کمک فوری برای حمایت از مخالفان نظام ایران درخواست کرد. رایس با جملاتی شبیه سخنان پامپئو در روز یکشنبه در سنا شهادت داد: ایالات‌متحده به شکل فعال با سیاست‌های این نظام در ایران مقابله می‌کند و هم‌زمان ما تلاش می‌کنیم، از آرزوی مردم ایران برای دستیابی به آزادی در کشور خود حمایت کنیم.

بسیاری از این مبارزان آزادی در ایران آن زمان از رایس درخواست کردند که خواسته خود را پس بگیرد و به دلایل منطقی صدایش را بِبُرد. نظام ایران بعدازاین سخنان سرکوب منتقدان را شدت داد و سخنان رایس را نشانه‌ای از وابستگی منتقدان به خارج تلقی کرد. به ویژه اکنون بعد از اعتراضات خیابانی به وضعیت اقتصادی در ایران، سخنان پامپئو ـ. در تلفیق با تهدیدات شدید ترامپ ـ. می‌تواند همان اثر مخرب را داشته باشد.

تاکنون جیم ماتیس، وزیر دفاع ترامپ زیاد در این آشوب خودنمایی نکرده است؛ شاید به این دلیل که پروژه‌های متعدد ناتو را از دخالت‌های سیاسی مصون دارد و شاید به خاطر خودداری از سؤال‌هایی که پاسخ آن‌ها وی را در مقابل ترامپ قرار خواهد داد. ماتیس ژنرال چهار ستاره بازنشسته نیروی دریایی ضد ایران است، مثل همه فرماندهان دیگری که نیروهایشان توسط نیرو‌های وابسته به ایران در عراق کشته شده‌اند؛ اما او جنگ و آنچه در جنگ رخ می‌دهد را می‌شناسد و احتمالاً تمایلی به اعزام ۱۰۰ هزار نیرو برای تسخیر و اشغال ایران – کشوری حداقل سه برابر عراق – ندارد.

کوچک‌ترین تعدی که با سخنان تند رخ دهد، به سرعت می‌تواند گسترده شود.

حتی در صورتی که ترامپ هیچ یک از چیز‌هایی را که توییت کرده، مدنظر نداشته باشد و حتی همه آن توییت با حروف بزرگ را تنها برای پرت کردن حواس‌ها از هلسینکی و تحقیقات مولر و فایل صوتی کوهن و سایر بحران‌های سیاسی خودش نوشته باشد، باز هم تنش‌ها می‌تواند گسترده شود. حتی این توییت سال ۲۰۱۱ ترامپ که: اوباما برای برنده شدن در انتخابات جنگ با ایران را شروع خواهد کرد.

چنانچه مشخص شد، اوباما به راحتی بدون راه انداختن جنگ در انتخابات پیروز شد و کمی بعد از پیروزی اقدام مؤثری برای صلح کرد. اما ظاهراً ترامپ فکر می‌کرد، بهترین راه برای انتخاب مجدد یک رئیس‌جمهور، راه انداختن جنگ است. در حال حاضر سؤال این است: آیا هنوز هم همان‌طور مانند سال ۲۰۱۱ فکر می‌کند؟