انتقام ترامپ از غرب در هلسینکی
یک نشریه آلمانی دیدار پوتین و ترامپ در هلسینکی را نشانهای بر پایان موقت روابط دو سوی آتلانتیک و انتقام ترامپ از غرب دانست.
هفته نامه "اشپیگل" در مطلبی به بررسی نتایج دیدار روسای جمهوری آمریکا و روسیه در هلسینکی پرداخته و نوشت: در پایتخت فنلاند دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین پایان موقت شراکت دو سوی آتلانتیک را رقم زدند. در چنین شرایطی اروپا باید بالاخره بیدار شود.
اشپیگل در ادامه نوشت: تقریبا بیش از یک سال از این ماجرا میگذرد که دونالد ترامپ برای اولین بار به اروپا سفر کرده است. از آن زمان اتفاقات زیادی افتاده است، اما به صورت گسترده و کامل میتوان مناسبات نیروهای تاثیرگذار بین دنیای جدید و قدیم را این گونه خلاصه کرد که اروپا همچنان تلاش میکند به صورت فشردهتر خود را با ترامپ همراه کند، در حالی که ترامپ همچنان به طرز شدیدتری متحدان اروپایی خود را رد میکند. این مانند یک رابطه عاشقانه ناامید کننده است. نشست اخیر دونالد ترامپ با ولادیمیر پوتین در هلسینکی یک گام بسیار بلند دیگر واشنگتن در مسیر دوری گزیدن از اروپا بود.
طبیعتا در هر دو سوی آتلانتیک انسانهایی وجود دارند که این ارزیابی را دارند که طبیعتا رئیس جمهور آمریکا از طرف کل آمریکا سخن نمیگوید. اما ترامپ از اعتماد به نفس، اراده، و قدرتی برای تحقیر کردن اروپا برخوردار است که هیچ رئیس جمهور آمریکا تا پیش از این، این طور نبوده است.
هفته نامه اشپیگل در ادامه نوشت: تمجید پوتین انتقام ترامپ از غرب است که به زعم وی دههها است از ایالات متحده سوء استفاده میکند. نویسنده این رفتار پوتین و ترامپ در هلسینگی را پایانی موقت بر روابط دو سوی آتلانتیک ارزیابی کرده و نوشت: توپ یک هدیه از طرف پوتین به ترامپ بود و بی تردید ترامپ مانند یک بچه کوچک از دریافت این هدیه خوشحال شد.
این جای هیچ سوالی ندارد که این امری سودمند است که رهبران دو قدرت هستهای به جای اینکه با هم بجنگند با یکدیگر مذاکره کنند. اما ترامپ به گونهای عمل کرد که انگار در یک خلاء بدون سابقه تاریخی رفتار میکند. وی به گونهای رفتار کرد که انگار پوتین مسئول جنگ خونین در سوریه نبوده و دائما به دموکراسی غربی حمله ور نمیشود و حقوق بشر را نقض نکرده و شبه کریمه جزیره را اشغال نکرده و در اننخابات ریاست جمهوری آمریکا دخالتی نداشته است.
ترامپ همه اینها را نادیده گرفته است چرا که او به پوتین بیشتر از سازمانهای اطلاعاتی خود اعتماد داشته ومی خواهد ائتلافی جدید ایجاد کند. ترامپ به اروپا نگاه کرده است، اما به هر کجای این اتحادیه مینگرد افراد پیچیدهای را میبیند که پول و کمک نظامی میخواهند و هیچ کاری برای وی انجام نمیدهند. هلسینکی علامت و نشانهای است مبنی بر اینکه ترامپ آینده را در مناسبات آمریکا و روسیه میبیند نه در مناسبات با اروپا. با اینکه سلف وی اوباما به آن سوی آتلانتیک گرایش داشت، اما ترامپ در مسیر مسکو روی میگرداند.
البته اروپا به سختی (برای نزدیکی به آمریکا) تلاش کرده است. "امانوئل ماکرون"، رئیس جمهور فرانسه تلاش کرد با تاکتیک دوستی دو مرد، ترامپ را با یک شام در برج ایفل و یک رژه نظامی در جبهه فرانسه وارد کند. ترزا می، نخست وزیر انگلیس هم تلاش کرد ترامپ را با روابط تجاری خوب که میتواند به او بعد از خروج انگلیس از اتحادیه اروپا کمک کند به سمت خود بکشاند. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان هم با مخلوطی از سخنرانیهای زیبا و سکوت این روند را آزمایش کرد، اما هیچ یک از اینها نتیجهای نداشت و همه به شکست منجر شد.
نویسنده در ادامه با اشاره به انتقادهای شدیدی که رئیس جمهور آمریکا در آستانه نشست هلسینکی از آلمان ونخست وزیر انگلیس کرده بود همچنین نوشت: عملا هیچ روزی نمیگذرد که در آن ترامپ آلمان را هدف حمله قرار نمیدهد.
این هفته نامه آلمانی در ادامه نوشت: دونالد ترامپ در ۱۸ ماهه مسئولیت ریاست جمهوری خود در آمریکا مستقلتر از توصیهها و نصیحتها شده و بر اعتماد به نفسش افزوده شده است. وی هفتهها قبل از سفر اروپایی خود در پیامهای توئیتری شلیکهای خشمگینانهای را علیه اروپا داشت. وی روز یکشنبه هم اروپا را به دلیل سوء استفاده در مناسبات تجاری با آمریکا دشمن خواند. به این ترتیب رئیس جمهور آمریکا به مهمترین لابی پوتین وارد میشود که ورود مجدد روسیه به تشکل جی هفت را در برنامه دارد و در عین حال به رئیس جمهور روسیه و قدرت او رشک میبرد.
نویسنده در ادامه این پرسش را مطرح کرد که پس حالا اروپا باید چکار انجام دهد؟ در پاسخ این سوال آمده است، بدترین نسخه این است که همچنان به ترامپ بنگریم. برای اروپا خوب است که به مناسبات با بازیگرانی خارج از دولت آمریکا و گسترش این مناسبات از جمله با رهبران اقتصادی و کشورهای دیگر و افراد خصوصی روی آورد. دیپلماتهای اروپایی البته در حال حاضر اینجا و آنجا چنین رویکردی را دنبال میکنند، اما به شکل محتاطانه. این مسئله مهم است که آمریکاییها را متقاعد کنیم که روابط دو سوی آتلانتیک تا چه اندازه مهم و مفید است و اکنون این مناسبات به حداقل رسیده است؛ و حالا چرا ما توافق تجارت آزاد دو سوی آتلانتیک را دوباره البته این بار به صورت شفاف ودرست فعال نمیکنیم؟
ارسال نظر