ناگفتههای کودتای نافرجام ترکیه
به جرات میتوان گفت که کنشها و الگوهای رفتاری اردوغان و آنچه که او در ترکیه کنونی به دنبال آن است، چیزی جز پیاده سازی نظریه عمق راهبردی "احمد داوود اوغلو" در جغرافیای آناتولی نیست.
ترکیه از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه،آرام آرم خود را از حاشیه منطقه غرب آسیا به متن آورد. ترکیه که زمانی سودای پیوستن به اتحادیه اروپا را داشت و الحاق به این نهاد اروپایی مهمترین دغدغه حیات سیاسیاش بود، امروز با کنشها و الگوهای رفتاری "رجب طیب اردوغان" و برخی از همفکرانش نظیر "مولود چاووش اوغلو" و "بینالی ییلدریم" در پی احیای امپرتوری عثمانی در منطقه غرب آسیا و مشخصاً جغرافیای آناتولی است. پیروزی اردوغان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری با ورود ترکیه به "سیستم ریاستی" تحت زغامت اردوغان همراه شد و این دو اتفاق همزمان در حالی است که دیروز (یکشنبه) ترکیه از دومین سالگرد کودتای نافرجام (15 ژوئیه 2016) به عنوان یک مناسبت تازه دولتی عبور کرد.
به جرات میتوان گفت که کنشها و الگوهای رفتاری اردوغان و آنچه که او در ترکیه کنونی به دنبال آن است، چیزی جز پیاده سازی نظریه عمق راهبردی "احمد داوود اوغلو" در جغرافیای آناتولی نیست.
اما به نظر میرسد این اهداف اردوغان و ترکیه تحت زعامت او با کودتای 15 جولای 2016 ( شامگاه 24 تیر 95) دستخوش تغییر و همچنین ابهامات غیر منتظرهای شد. به واقع کودتای ناکام دو سال پیش را میتوان نقطهعطفی در تبیین تحولات سیاسی و ساختاری ترکیه در دوران قدرتیابی اردوغان و حزب عدالت و توسعه دانست.
اگر چه اردوغان و همفکرانش تا قبل از کودتای 15 جولای تلاش داشتند تا زمینههای بازتولید قدرت داخلی و منطقهای را بر اساس نشانههای عثمانی گرایی فراهم آورند، اما واقعیت آن است که ساختار سیاسی ترکیه دارای الویتهای متفاوتی از فردای کودتا شد.
وضعیت به وجود آمده از فردای کودتا در ترکیه به معنای طلوع فصل جدیدی از رفتارهایی است که ترکیه را در شرایط شوک و همچنین نوعی "آنومی" و ابهام در فضای اجتماعی قرار داده است.
تحت این شرایط گروههای اجتماعی و ساختار قدرت ارتش قابلیت راهبردی گذشته برای مداخله در سیاست را از دست داده، در مقابل روندها و الگوی کنش اردوغان و همفکرانش از شدت عمل بیشتری برای واپایش،مهار و هدایت نظام سیاسی برخوردار شده است.
تحت این شرایط، نشانههای تغییر و شدت عمل در الگوهای رفتاری اردوغان و همفکرانش در مواجهه با نهادها و گروههای اجتماعی و همچنین روندهای فعالیت احزاب قابل ردجویی است.
در این راستا، اولین نشانه از الگوهای شدت عمل اردوغان بیش از همه ارتش را نشانه گرفته است.دیروز (یکشنبه) اردوغان با صدور یک فرمان اجرایی ستاد کل ارتش ترکیه را تحت مجموعه وزارت دفاع این کشور درآورد. او ژنرال "خلوصی آکار" رییس سابق ستاد ارتشترکیه - در دوران کودتای نافرجام 2 سال پیش) را نیز به سمت وزیر دفاع کابینه جدید خود منصوب کرده است.
بدان جهت نهاد ارتش مقهور و مغلوب رفتار پر شدت اردوغان قرار گرفت که این نهاد به عنوان حامی سنتهای کمالیستی بر خلاف سالهای گذشته و مشخصا بر خلاف کودتای 28 فوریه 1997 (موسوم به کودتای سفید ارتش علیه دولت اسلامگرای نجمالدین اربکان)از همبستگی سازمانی و ساختاری برخوردار نبود.
به این ترتیب اقدامهای مقابله جویانه آنها نتوانست به بخشی از انتظارات اجتماعی تبدیل شود. لذا بسیاری از عاملان کودتا به جهت گسست در اراده سیاسی شناسایی، دستگیر و زندانی شدند و حتی گفته شده است که اعدام آنها با توجه با بازگشت این مجازات در نظم کیفری ترکیه منتفی نیست.
جدای از نهاد ارتش برخی از گروههای اجتماعی مانند روزنامه نگاران،فعالان مدنی حقوق محیط زیست،قضات،صاحبان مشاغل حقوقی در زمره نیروهایی بودند که به جهت عدول اردوغان از میراث لائیسیته و سنت کمالیستی از کودتای 15 جولای 2016 حمایت کردند، اما به جهت فقدان برنامه و تدارک تئوریک در اهداف ضد اردوغانی خود ناکام ماندند.
در واقع همین بیبرنامگی و فقدان تدارک تئوریک باعث شد که دست اردوغان برای پاکسازی و تسویه با برخی از نیروهای حافظ سبک زندگی کمالیستی باز شود. اگر چه هدف این نیروهای اجتماعی ساقط کردن اردوغان در زمینی بود که آنها طراحی کردند، اما ناخواسته به ضد قهرمان حافظان میراث کمالیسم تبدیل شدند و به نوعی زمینه را برای اقدامات یکجانبه اردوغان فراهم کردند.
در مواجهه با فعالیت احزاب،الگوهای رفتاری اردوغان موجب جدایی بسیاری از نخبگان حزب عدالت و توسعه شده است. به همین خاطر است که "عبدالله گل" رئیس جمهور سابق ترکیه و "احمد داوود اوغلو" معمار سیاست خارجی ترکیه طی سالهای 2009 تا 2016 و صاحب دکترین "عمق استراتژیک" ترجیح دادند که راه خود را در حزب عدالت و توسعه از اردوغان جدا کنند.
البته نباید کنشهای رفتاری اردوغان به حساب حزب عدالت و توسعه گذاشت. چراکه ویژگیهای شخصیتی او با سایر رهبران اسلامگرا مانند "نجم الدین اربکان" (فقید) تفاوتهای بنیادین دارد. بدون تردید در سایه همین الگوی رفتاری متفاوت با سایر نخبگان حزب از جمله عبدالله گل و احمد داوود اوغلو بوده است که حافظان میراث کمالیستی به تدریج وارد مدار کنش سیاسی علیه اردوغان شدهاند.
آنسوتر وضعیت احزاب سیاسی به جهت رفتارهای غیر مدنی اردوغان بهتر نیست. حزب "جمهوریخواه خلق"،حزب "دموکراتیک خلقها" ،حزب محافظهکار "سعادت" و درنهایت حزب تازه تاسیس "خوب" کمترین فعالیت حزبی را به جهت اقدامات ایذایی و انحصارگرایانه اردوغان دارند. این احزاب ناخواسته به مهمترین اپوزیسیون اردوغان تبدیل شده اند و برای شکست برنامههای اردوغان و حزبش تلاش میکنند از تمام ابزار ممکن برای کاهش قدرت اردوغان استفاده کنند.
در نظامی که اردوغان سکان هدایتش را دارد میراث همه بزرگان میراث کمالیسم به حاشبه رانده شده است و عوامگرایی سنت غالب آن شده است. در این نظام مجاهدت و تلاشهای لیبرال و دموکراسیخواهانه رهبرانی چون دمیرل، اوزال، اجویت و چیللر در منتهی الیه عوامگرایی اردوغان قرار گرفته است. برای اردوغان مهم آن است که مسیر یکه سالاری برای او همواره شده است، او در صحنه حاضر است و هوادارنش در میان انبوهی از عسرت و دلواپسی برایش غریو شادی و سر و دست تکان میدهند.
* مدرس علوم سیاسی و روابط بینالملل
ارسال نظر