پوتین از بشار اسد، «علیه ایران» ضمانتهایی گرفته
عبدالوهاب بدرخان در الحیات نوشت: در طول دو دوره ریاست جمهوری ترامپ و اوباما، قبل و بعد از دخالت مستقیم روسیه در سوریه، این کشور موضوع اختلافات استراتژیک بین روسیه و آمریکا نبوده است. تنها تفاوت بین دولت ترامپ و اوباما در این مورد همان است که جان بولتون بر ان تاکید می کند و اختلاف استراتژیک بین این مسکو و واشنگتن را نه بر سر بشار اسد، که در خصوص ایران می داند.
این رسانه عرب زبان ادامه داد: در زمان اوباما، همه توجهات روی سرنوشت اسد متمرکز بود تا آمریکا از دخالت ایران در سوریه چشم پوشی کند. از این رو دولت اوباما با یک بوروکراسی محض با دخالت روسیه در سوریه تعامل کرد. این مساله به تفاهم های استراتژیکی بین روسیه و امریکا منتهی شد تا آنجا که با روی کار آمدن ترامپ نیز این تفاهم ها پابرجا بود. در واقع جوهره این تفاهم ها مبتنی بر این بود که مشکل در سوریه، ملت و انتفاضه آنهاست، نه نظامی که برای نجات نیاز به ایران و روسیه دارد و خطری برای اسرائیلی ندارد که به نوبه خود در نجات نظام سهیم است؛ تا اینکه امروز شرایطی بوجود آمده است که اسرائیل به همراه روسیه و امریکا برای اخراج ایران از معادله نظامی در سوریه تلاش می کند تا نشانه های سازش در این کشور را ترسیم کنند.
ترامپ و نتانیاهو امیدوارند که پوتین در نشست هلسینکی مواضع قاطع خود در مورد سه مساله را مشخص کند:1-اخراج ایران از سوریه.2-معامله قرن بعنوان راه حل نهایی مساله فلسطین.3-موافقت با اعمال ترتیب هایی برای از بین بردن صفت اشغالی از منطقه جولان و به رسمیت شناختن این منطقه بعنوان جزئی از اسرائیل.
اما این اولویتهای پوتین نیست؛ وی در راستای تثبیت منافع روسیه در سوریه از نظام اسد علیه منافع ایران ضمانتهایی گرفته و تسهیلاتی را برای خارج کردن اسرائیل از چنگال ایران ارائه داده است؛ حتی می توان گفت روسیه در افزایش نقش اسرائیل در سوریه و برای تاثیرگذاری بیشتر آن، نقش مهمی ایفا کرده است.
پیش بینی می شود هر توافقی در هلسینکی، بر سرنوشت شمال شرقی سوریه متمرکز شود؛ چرا که همه طرفها به توافقی نیاز دارند که نقطه اصلی آن دور کردن ترکیه از شرق فرات باشد و اینکه این نکته را مد نظر داشته باشند که جنگ با عناصر داعش هنوز به پایان نرسیده است. در همین رابطه، امریکایی ها بر این مساله تاکید می کنند که مرزهای سوریه و عراق تنها باید تحت سیطره ارتش های دو کشور باشد،نه شبه نظامیان و این مساله مشکل سازی است ؛چرا که نه دولت بغداد قادر به بستن گذرگاه تهران-بیروت است، نه نظام دمشق اراده سیاسی و نیروهای کافی برای بستن این مسیر دارد و نه حتی روسیه ضمانتهای لازم در این باره را می دهد.
به نظر می رسد دیدار پوتین و ترامپ نمی تواند نتایج مثبتی برای دولتها یا ملتها داشته باشد. نه فقط به دلیل طبیعت انتقام جویانه این دو شخصیت، بلکه به این علت که پوشش اوضاع در منطقه هر دو دولت را به سمت بهره برداری از نقاط ضعف و تراژدیهای حاصل از این شرایط، برای بنا نمودن توافق هایشان بر آن اساس، فرا می خواند. از این رو، هیچ صحبتی از صلح در میان گفتگوهای ترامپ و پوتین در میان نخواهد آمد، صلحی که بتواند به استقرار منطقه کمک کند.
ارسال نظر