گاف بزرگ ترامپ
پس از ماهها هشدار و تهدید و مذاکرات شکستخورده با چین، مقامات آمریکایی جمعآوری تعرفههایی به ارزش 34 میلیارد دلار روی کالاهای چینی را آغاز کردهاند.
بهترین تعبیر برای سیاستهای اقتصادی دولت «دونالد ترامپ» به ویژه زمانی که جنگ اقتصادی با چین را آغاز کرد، استفاده از اصطلاح «گل به خودی» است که این روزها با توجه به برگزاری جام جهانی فوتبال در روسیه نیز بازار آن بسیار داغ است.
«درک تامپسون» تحلیلگر اقتصادی، بازار کار و رسانه در نشریه «آتلانتیک» در یادداشتی با عنوان «چرا جنگ تجاری دونالد ترامپ محکوم به شکست است» مینویسد: «با وجود تضمینهایی که رئیسجمهور آمریکا مطرح کرده، جنگهای تجاری ذاتا بد بود و پیروزی در آنها غیرممکن است».
این یادداشت در ادامه تأکید میکند که در نبرد اقتصادی که ترامپ علیه چین آغاز کرده، «رویکردش اگرچه قوی، اما هدفش بیبصیرت و کورکورانه و در نهایت به گونهای خواهد بود که عواقبش آسیبهایی را برای خود آمریکا به دنبال خواهد داشت».
پس از ماهها هشدار و تهدید و مذاکرات شکستخورده با چین، مقامات آمریکایی جمعآوری تعرفههایی به ارزش 34 میلیارد دلار روی کالاهای چینی را آغاز کردهاند. پکن در واکنش به این اقدام آمریکا گفته است که این اقدام را با وضع مالیات روی گوشت، سویا و خودروهای آمریکایی تلافی خواهد کرد. ترامپ نیز در پاسخ به این واکنش چین متعهد شده که این اقدام چین را با وضع تعرفههایی به ارزش بیش از 200 میلیارد دلار روی کالاهای چینی جبران کند.
بنا بر این گزارش، رئیسجمهور آمریکا گفته، «جنگهای تجاری خوب هستند و پیروزی در آنها آسان است»، اما در هیچ مفهومی نمیتوان جنگهای اقتصادی را خوب ارزیابی کرد و اسیبهای تعرفههای وضعشده دولت ترامپ به طور گسترده گزارش میشود. از سوی دیگر نمیتوان گفت که پیروزی در جنگ اقتصادی آن هم زمانی که یک طرف این نبرد، کشوری با اقتصاد گستردهای چون چین باشد. به طور کلی افزایش فشار بر چین نیازمند یک تلاش هماهنگ بینالمللی است که شامل ایجاد اتحادهایی در سراسر جهان و اتخاذ رویکردی دقیق در قبال چین است اما ترامپ به جای ایجاد اتحاد در جامعه بینالمللی، آنها را به گروههای چپ و راست تقسیم کرده است. مالیات بر واردات فولاد از کانادا و اتحادیه اروپا را افزایش داده و به پیمان ناتو به شدت دچار آسیب کرده، آن هم درست در زمانی که مسئله چین نیازمند کمک بینالمللی است. به نظر میرسد که تاکتیکها و استراتژیهای به کار گرفته ترامپ در این زمینه کاملا متضاد است.
تحلیلگر آتلانتیک به طور کلی معتقد است میان انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا و تجارت با چین ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. در اوایل دهه 2000 میلادی خرید کالاهای چینی در میان آمریکاییها به شدت افزایش یافت و این به دلیل پیوستن به سازمان تجارت جهانی در سال 2001 بود. همین مسئله باعث شد تا قیمت مصرفکننده این کالاها به شدت کاهش پیدا کند اما همین امر میلیونها فرصت شغلی را در آمریکا از بین برد به ویژه در شهرهایی که حضور کارخانجات تولیدی در آنها پررنگتر بود. سالها بعد این شهرها در انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 میلادی در آمریکا نقش مهمی را ایفا کردند و سرانجام ترامپ به عنوان رئیسجمهور این کشور روی کار آمد.
این یادداشت در پایان اینگونه نتیجهگیری میکند که، «سیاست اقتصادی آمریکا موفق نشده بستر امنی برای اجرای دموکراسی در رویکرد جهانیسازی ایجاد کند. چنین سناریویی همچون گل به خودی است که چندان هم اشتباه شگفتآوری به نظر نمیرسد. احتمال اینکه مدافعان تیم توپ را به سمت دروازه خودشان بفرستند آن هم زمانی که هیچ راه دیگری وجود ندارد، بسیار زیاد است».
ارسال نظر