فتنه جدید عربستان در افغانستان
باید به خاطر داشته باشیم که عربستان جز سه کشوری است که در کنار پاکستان و امارات متحده عربی در زمان حاکمیت گروه طالبان در افغانستان ، دولت آنها را با عنوان «امارت اسلامی افغانستان» به رسمیت می شناخت.
پس از نزدیک به دو دهه درگیری در افغانستان، پادشاه عربستان در پیامی بی سابقه، خواستار آتش بس درافغانستان شده و در فرمانی نیز امام جماعت مسجد الحرام برای صلح در افغانستان دعا کرده است که این تحول می تواند معنایی خاص برای تغییرات صحنه جنگ و صلح افغانستان داشته باشد.
باید به خاطر داشته باشیم که عربستان جز سه کشوری است که در کنار پاکستان و امارات متحده عربی در زمان حاکمیت گروه طالبان در افغانستان ، دولت آنها را با عنوان «امارت اسلامی افغانستان» به رسمیت می شناخت.
اگر چه بعدها با حضور آمریکایی ها در افغانستان ، سفارت عربستان در کابل اعلام کرد که ریاض طالبان را به چشم یک گروه «تروریستی مخالف دولت» میبیند اما نشانه هایی هست که تداوم پیوند معنوی و مادی طالبان را با ریشه های عربی خود تبیین می کند.
در بیانیه ای شاهانه دفتر « ملک سلمان بن عبدالعزیر» که 31 خرداد ماه گذشته خبری شد، آمده است که پادشاه عربستان، با علاقه زیاد آتش بس سه روزه بین دولت افغانستان و طالبان را در تعطیلات عید فطر دنبال می کند و از آن استقبال کرده و آن را گامی مبارک میداند و امیدوار است این آتش بس تمدید شود.
برخی منابع خبری افغانستان پیش از این خبر داده بودند که در مذاکرات میان «محمد بن سلمان » ولیعهد آل سعود با «جیمزماتیس» وزیر دفاع آمریکا پیرامون تلاش برای تضعیف طالبان هماهنگی هایی انجام شده است و شاید دعای پیش از نماز جماعت مسجد الحرام برای صلح افغانستان اقدام معنوی این توافق باشد.
البته «عبدالرحمان سدیس» امام جماعت مسجدالحرام در دعایش گفت که اظهارات اخیر پادشاه سعودی درباره صلح افغانستان و تداوم آتش بس از روی دلسوزی و احساس مسئولیت دینی است.
اما چرا عربستان این قدر دیر احساس مسئولیت کرده و برای صلح در افغانستان دعا می کند؟
قرائن صحنه تحولات میدانی در افغانستان نشان می دهد که کارکرد گروه طالبان برای خالقان آن و حامیانشان به علت محدودیت هایی که این گروه در دامنه محصور فعالیتش به درون مرزهای افغانستان دارد، تمام شده و با ورود بازیگران تازه با ظرفیت فرا مرزی و کارکردی بین المللی به نام داعش، دیگر زمان آن رسیده است که طالبان پوست اندازی کند.
همه سوابق و اسناد تاریخی و حتی اعتراف مقامات ارشد آمریکا گواه این واقعیت است که گروه های افراطی موجود در افغانستان همگی برآمده از سیاست های متضاد آمریکا در ادوار مختلف است.
امروز برای همه جهان آشکار است که در دوران اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی ، این سیاست های غیر مسئولانه آمریکا بود که با هدف شکست رقیب بین المللی خود یعنی بلوک شرق ؛ بی پروا گروه های تندرو در افغانستان تشکیل و تجهیز شدند.
با حمایت سیاسی آمریکا، پول و ایدئولوژی تکفیری عربستان و کشورهای اقماری عرب و همکاری پاکستان به عنوان هم پیمان آمریکا بود که طالبان موفق به تصرف افغانستان شد و ماندگاری آنها نیز به اعتقاد شماری از کارشناسان توازن همین سه ضلع باز می گردد.
حاکمان آل سعود در عربستان جدا از تامین پول برای گروه های افراطی، مرجعیت مشروعیت بخشی به تحرکات این گروهها را نیز برعهده دارند و آموزه های دینی خود را که مبتنی بر تفکرات وهابی و متمرکز بر تکفیر با ادعای سلفی گری است یا چاشنی وسوسه انگیز پول به خورد این گروهها می دهد.
چکیده مطالب منتشر شده در رسانه های افغانستان پیرامون چرایی ورود عربستان به داستان صلح در افغانستان را می توان در این جمله خلاصه کرد که « عربستان نیز ادامه جنگ و تحرکات طالبان را مشروع نمی داند و خواستار آتش بس و شروع مذاکرات صلح است.»
می توان با توجه به موضع گیری های جدید عربستان در مورد آتش بس و نشر خبرهایی که از نزدیک بودن گشایشی در مسیر مذاکرات صلح حدس زد که عربستان با نفوذ خود بر پاکستان و رهبران طالبان در تحقق آتش بس سه روزه فطر بین دولت و طالبان بدون نقش نبوده است.
این که در آینده نزدیک قرار است علمای کشورهای اسلامی در عربستان گردهم آیند و بر نامشروع بودن جنگ در افغانستان مهر تایید بزنند را می توان به عنوان افزایش فشار عقیدتی بر طالبان دانست تا بتواند تغییر یا حذف یا چهره یک حزب سیاسی را بپذیرد.
هفته گذشته بود که «شاه حسین مرتضوی» معاون سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان در یکی از گفت وگوهایش با رسانه ای تصویری به شکل تلویحی از تحولات جدید در عرصه صلح و مصالحه با طالبان سخن گفت.
با چیدن این گزاره های خبری و تحلیل آنها کنار هم می توان از ظهور داعش در افغانستان و اهداف منطقه ای که این گروه می تواند برای آمریکا از گذر همکاری عربستان تامین کند تصویری داشت.
کشته شدن «ملافضل الله» فرمانده طالبان پاکستان پس از سفر پیش از عید «قمرجاوید باجوا» فرمانده ارتش پاکستان به کابل توسط هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در استان شرقی «کنر» و فخری که دولت افغانستان بابت این اقدام به عنوان نمایش حسن همکاری خود با پاکستان نشان داد با این نگاه تفسیر تازه ای پیدا می کند.
درگیری های طالبان با گروه داعش که این اواخر بیشتر شده است و در اغلب آنها طالبان مدعی می شود که حمایت های هوایی نیروی آمریکا از جبهه داعش مانع از غلبه کامل آنها در این درگیری ها می شود، که این می تواند موید آن باشد که امروز داعش بر طالبان ارجعیت دارد.
«عبدالطیف نظری» کارشناس روابط بین الملل و از آگاهان امور سیاسی افغانستان معتقد است که تحولات جدیدی در قبال صلح افغانستان شکل گرفته که نشان می دهد شماری از کشورها از جمله پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی تلاش دارند نفوذ سیاسی خود را به شیوه ای نرم در افغانستان گسترش دهند.
وی به ایرنا گفت که در واقع عربستان خواستار این است تا در افغانستان از طریق سرمایه گذاری های فکری ، سیاسی و اقتصادی حوزه نفوذ خود را توسعه دهد و از این طریق ضمن تامین منافع خود و شرکایش چهره ای موثرتر در عرصه بین المللی از خود نشان دهد.
به باور نظری حمایت عربستان از حاکمیت سابق طالبان نوعی نفرت و انزجار را در افکار عمومی افغانستان نسبت به آن کشور بوجود آورده است که این بار روانی تلاش دارد با بازی جدید در نقش حامی صلح جبران کند.
به گفته این کارشناس افغان، طرف دیگر قضیه آن است که پاکستان و آمریکا پشت درهای بسته و با مذاکرات مستمر خود در واشنگتن و اسلام آباد به نوعی بر تداوم همکاری خود به شکل قبل توافق کرده اند .
نظری تصریح می کند به رغم شعارها و رجز خوانی های «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا علیه پاکستان مبنی بر تلاش برای انزوای این کشور، منابع اطلاعاتی آمریکا تلاش دارند که پاکستان را همچنان در محور آمریکا و متحدانش نگه دارند تا از طریق آن بتوانند گروه های افراطی را مدیریت کنند و هم به گونه ای تعادل را در منطقه جنوب آسیا برقرار سازند.
وی می گوید که به همین دلیل است که سیاست تمایل به هند در آمریکا پشتیبانی قابل توجه ای کسب نکرد و هند هم متوجه شد که آمریکایی ها حاضر نیستند علیه پاکستان اعمال فشار کنند و به همین دلیل هند به طرف متحدان سنتی خود و کشورهای شرق بازگشته و دنبال بازسازی روابط خود با روس ها است .
به گفته نظری همه این تحولات نشان می دهد که پاکستان می خواهد بار دیگر در مسئله افغانستان نقش کلیدی بازی کند و این پیام به شکلی از کاخ سفید هم شنیده می شود و برای مصداق به سخنان «اسکات میلر» نامزد جانشینی فرماندهی نیروهای آمریکایی در افغانستان در سنا اشاره کرد که گفته بود بدون همکاری و مشارکت فعال اسلام آباد موفقیت در افغانستان سخت است ، هر چند ناممکن نیست.
به اعتقاد نظری قرار است بار دیگر متحدان دوران جنگ سرد عربستان، کشورهای عربی، پاکستان و آمریکا نقش جدیدی را درباره افغانستان بازی کنند تا به گونه ای در ثبات سیاسی نسبی و توسعه نفوذ کشورها به عنوان نقطه عطف در تحولات جدید مورد توجه باشند.
وی گفت که سخنگویان کاخ ریاست جمهوری افغانستان نیز به نوعی این تحولات را که در پشت پرده در حال شکل گیری است تائید می کند و از چشم اندازهای تازه در تحولات سیاسی افغانستان با مردم سخن می گویند.
نظری تأکید دارد که توسعه نفوذ کشورهای همکار در دوران جنگ سرد در افغانستان با حمایت آمریکا صورت خواهد گرفت و آمریکایی ها نیز در مقابل آن بخشی از هزینه های حضور خود را در افغانستان به دوش کشورهای عرب از جمله عربستان می گذارد تا بتواند جبهه متحدی در منطقه برای مقابله با ایران ، چین و روسیه بوجود آورد.
به گفته وی پیش از این نیز آمریکا چنین کاری را در جنوب غرب آسیا با متحد ساختن رژیم اسرائیل و عربستان در مقابل ایران بوجود آورده و افغانستان هم می تواند بستر این روند و البته معطوف به چین و روسیه داشته باشد.
نظری معتقد است آمریکا نمی خواهد که پاکستان بیش از حد به ایران ، روسیه یا چین نزدیک شود و در آینده تهدیدی علیه آمریکا ارزیابی شود و به همین دلیل آمریکا با وقفه ای کوتاه دوباره به پاکستان و عربستان نقش جدید می دهد و در این راهبرد تازه آمریکایی ها می خواهند طالبان به تدریج پوست اندازی کند و با آوردن بخشی از طالبان به بدنه صلح در قالب حزب سیاسی ، بخش تندرو را به سمت داعش سوق دهد.
نظری یادآوری می کند که بحث داعش با شعار خلافت خراسان یک فرآیند اطلاعاتی بسیار پیچیده و جدی است که می تواند اثراتی مشخص بر مرزهای چین، ایران و کشورهای آسیای میانه داشته باشد و تمام این اهداف در راستای تحقق تسلط هژمونیک آمریکا علیه کشورهای رقیب یا تهدید پیش می رود.
این که تاریخ مصرف یک گروه تروریستی زمانی سر خواهد رسید و حامیان یا خالقانشان به فکر نابودی آنها یا تغییر کاربری می افتند یک حقیقت آشکار است و شاید افغانستان بیشترین و متنوع ترین تجربه را در این زمینه داشته باشد.
البته دیار افغانستان شاهد گروه های متعددی بوده و جدا از مجاهدانی مانند مسعود و ربانی و دهها مبارز دلسوز القاعده و حقانی و بن لادن و ملا عمر را نیز تجربه کرده است و امید است مردم این کشور بتوانند از گذر این همه تجربه گران بر سرنوست خود حاکم شوند چیزی که نیاز به وحدت و هدایت مدبرانه دارد و کاستی چنین عناصری برای نجات کار را سخت می کند.
ارسال نظر