فاز نامعلوم اصلاحطلبان با آمریکا
تنها ۴ روز پس از دیدار تاریخی «کیم جونگ اون» رهبر جوان کره شمالی و «دونالد ترامپ» رئیسجمهور جاهطلب ایالات متحده آمریکا در جزیره «سنتوسا» در جنوب سنگاپور، تعدادی از اپوزیسینهای داخل و خارجنشین، در نامهای مشترک به برخی مسئولین نظام، گفتگوی مستقیم با آمریکا بر سر مسئله هستهای کشورمان را خواستار شدند.
مروری بر مواضع جریان اصلاحات در روزهای اخیر نشان می دهد که این جریان در برابر مذاکره آمریکا دو پاره شده؛ طیفی خواهان مذاکره با آمریکا هستند و طیفی دیگر مخالف.
تنها ۴ روز پس از دیدار تاریخی «کیم جونگ اون» رهبر جوان کره شمالی و «دونالد ترامپ» رئیسجمهور جاهطلب ایالات متحده آمریکا در جزیره «سنتوسا» در جنوب سنگاپور، تعدادی از اپوزیسینهای داخل و خارجنشین، در نامهای مشترک به برخی مسئولین نظام، گفتگوی مستقیم با آمریکا بر سر مسئله هستهای کشورمان را خواستار شدند.
نکته جالب توجه در این نامه، مشرب سیاسی امضاءکنندگان آن است. از فداییانِ مارکسیستمسلک و ملیمذهبیهای «نهضت آزادی» گرفته تا عملگرایان کارگزارانی، همگی کنار هم جمع شده تا برای به قول خودشان «راه حل مشکلات» نسخهای شفابخش تجویز کنند. این نسخه درست زمانی تجویز شده که یک ماه و چند روز بیشتر از خروج آمریکا از قرارداد برجام نمیگذرد؛ بنابراین، پیشنهاد دوباره مذاکره مستقیم با یانکیها، قدری که نه، بلکه بسیار بعید و غریب به نظر میرسد.
«غلامسحین کرباسچی» دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در گفتگو با روزنامه «اعتماد» در جایگاه یکی از امضاءکنندگان مرقومه مزبور، به توجیه اقدام خود و هم کیشانش پرداخت. وی با بیان اینکه «اگر آمریکا تضمین بدهد بدعهدی نکند» و «مسئولان بتوانند چنین تضمینی از این کشور اخذ کنند» مدعی شد که میشود به مذاکره مستقیم با آمریکا روی آورد.
کرباسچی در حالی از «گرفتن تضمین از آمریکا» سخن گفته که تیم مذاکرهکننده کشورمان، طی ۲ سال و نیم مذاکره با طرفهای غربی، با وجود تاکید و مطالبه موکد بزرگان نظام، موفق به اخذ این تضمینها نشد؛ بنابراین چه طور میشود و چطور امکان خواهد داشت -با وجود بدعهدیهای مکرر و دامنهدار آمریکا در طول تاریخ در قبال ایران- که این بار تضمینها به طور کامل اخذ و در عین حال از سوی طرف مقابل، عملیاتی شود؟
درخواست چهرههای منتسب به جبهه اصلاحات، مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا، آنقدر عجیب بود که اجازه نمیداد حامیان و موتلفین آنها، زبان به کام بگیرند و مُهر سکوت بر لبانشان بزنند. در همینباره، «اسماعیل دوستی» عضو شورای مرکزی حزب «اعتماد ملی» درباره این نامه اظهار داشت: «وقتی رئیسجمهور کنونی آمریکا به این برجام که مورد تایید تمامی مجامع بینالمللی قرار گرفته پاییند نبوده است و این توافقنامه را پاره میکند، چطور یک عده انتظار دارند با مذاکره مستقیم با ترامپ مشکلات کشور حل شود؟»
چهره دیگری که نسبت به نامه اخیر واکنش نشان داد، «عباس عبدی» فعال رسانهای اصلاحطلب بود. واکنش عبدی، در نوع خود جالب توجه و قابل تامل بود؛ آنجا که حتی موضع «رئیس دولت اصلاحات» نسبت به نامهنگاری اخیر را «ناهمسو» برداشت و تحلیل کرد. وی گفت: «بنده سمت سخنگویی جریان اصلاحطلب را ندارم. باید به مواضع محمد خاتمی مراجعه کرد اما گمان ندارم همسو با این نگاه(اشاره به مذاکره مستقیم با آمریکا) باشد.»
پیشبینی عبدی درست از آب درآمد؛ خاتمی روز گذشته (شنبه) در دیدار اعضای انجمن «اندیشه و قلم» اظهار داشت: «رشد فزاینده تهدیدات از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی تنها علیه نظام جمهوری اسلامی نیست بلکه علیه ایران است و کسانی که مدعی دوستداشتن ایران هستند نباید به نحوی در این فضا علیه کشور عمل کنند.»
«محمدرضا عارف» هم از قافله واکنش به نامه اصلاحطلبان جا نماند. رئیس فراکسیون امید روز گذشته در دیدار تعدادی از اعضای شورای شهر کرج با بیان اینکه جریان اصلاحات باید مراقبت کند از درون ضربه نخورد تصریح کرد: «متاسفانه در مواقعی از درون جریان اصلاحات صداهایی شنیده می شود که جز ایجاد چالش و هزینه در درون خانواده اصلاحات دستاورد دیگری ندارد.»
«مجید انصاری» از اعضای مجمع روحانیون مبارز هم نگاه مساعدی به این نامه ابراز نداشت. انصاری ضمن ایجاد خط انفکاک میان خود با نامهنگاران، به صراحت گفت: «نظر شخصی چند چهره سیاسی را به پای جریان اصلاحات ننویسید.»
این تنها چهرههای اصلاحطلب نبودند که روی تُرششان، نصیب نامه و نامهنگاران شد؛ پیش از این، دولتیها هم -که تا همین چند صباح پیش علمدار طرفداری از تِز گفتگو و مذاکره با غربیها بودند- دل پُر خود نسبت به نوشتن این نامه را بروز دادند.
در همین باره، «محمدباقر نوبخت» سخنگوی دولت، روز سهشنبه ۲۹خردادماه در نشست خبری هفتگی خود با اهالی رسانه، هر چند با گفتن این جمله که «این نامه از یک سو نمادی از آزادی سیاسی در داخل است»، قصد کرد فضای تند و تیز انتقاداتش نسبت به نامهنگاران را تلطیف و ترمیم کند اما آنجا که گفت: «در شرایطی که یکی دارد به شما زور می گوید، چند نفر نامه می نویسند که تسلیم این زور شوید. این ترامپ آیا قابل اعتماد است؟ ما کِی میخواهیم مقاومت کنیم؟ این نشان میدهد که عقل سیاسی این ها کامل نیست.» در حقیقت نشان داد که میان دولت و حامیانش، در اتخاذ نوع راهبردهای بهجا، حول سیاست خارجی، تباین و تفاوت نظر فاحشی وجود دارد.
پس از این فشارها بود که کرباسچی مجبور به عقبنشینی شد. وی فردای اظهارات نوبخت در گفتگو با خبرگزاری فارس، از اساس نامهنگاریاش به مسئولین نظام را منکر شد! کرباسچی گفت:«من چنین نامهای را ننوشتهام. چه کسی امضای من را پای این نامه گذاشته است!»
هر چند کرباسچی به ظاهر هم که شده خود را از نامهنگاریهای این چنینی بری میداند اما قطعا نخواهد توانست از تیررس «اینهمانی» سازی تحلیلگران، میان نامه مذکور و سیاستورزیهای نوظهور رهبر کره شمالی در مذاکره بی قید و شرط با دولت آمریکا، مصون و بی خدشه باقی بماند؛ هر چند چنین همزادپنداریهایی، به طور خودآگاه با دست رد اصلاحطلبان رو به رو نشده است. برای فهم بهتر این گزاره شاید بد نباشد به گفتگوی «مصطفی تاجزاده» عضو سازمان منحله مجاهدین انقلاب با روزنامه اعتماد در روز چهارشنبه ۳۰ خرداد نگاهی مجمل بیاندازیم.
تاجزاده در بخشی از این گفتگو، ضمن تحسین اقدام «اون» رهبر کره شمالی در مذاکره مستقیم با آمریکا، این عمل را «عقلانی» ارزیابی و تصریح کرد: «از این گفتگو به عنوان اقدامی عقلانی دفاع میکنم که اگر تا انتها بتواند پیش برود، کره، منطقه و جهان را از خطر مهمی نجات داده است و آینده روشنی را برای مردم خویش ترسیم میکند.»
جدا از جذابیت سیاست خارجی جدید کره شمالی(مذاکره بیواسطه و مستقیم با آمریکا) برای الیتهای جبهه اصلاحطلبی، شاید بد نباشد از زاویهای دیگر، به تحلیل چرایی این نامهنگاری بپردازیم. چه کسی است که نداند دولت و هواخواهان اصلاحطلبش، طی چند سال گذشته، در ستایش از سازش با غرب و گفتگو با قطبهای جهانی، چه افسانهها که نبافتند و چه قصهها که نساختند. هر کسی رو در روی تِز «گفتگو» میایستاد یا اندک نقدی به هیمنه گفتمان رقیب روا می داشت، به بدترین وجه، با الفاظ و عبارات تحقیرآمیز که ترجیعبندش «دلواپسان» بود، نواخته میشد.
اما حالا چه؟ آمریکا از برجام خارج شد، شرکتهای بزرگ دنیا از ترس تحریمهای دولت این کشور، یکی یکی بار و بنه را به قصد خروج بستند و حاصل آن همه مدیحه سرایی در باب مذاکره بر باد رفت و برجام به کل، از روح و جسم قالب تهی کرد. با چنین شرایط وخیمی، اصلاحطلبان باید برای خلاء ایجاد شده حرکتی میکردند. آن حرکت، دستیازیدن به سیاست «فرار رو جلو» بود.
«ناصر ایمانی» تحلیلگر مسائل سیاسی در همین باره گفته: «چون بخشی از پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان به دلیل شکست برجام دچار ریزش شده، اینها دارند فرار به جلو میکنند؛ چون هیچ جوابی برای شکست برجام ندارند. نمیآیند بگویند تحلیل ما از غرب اشتباه بوده بلکه میگویند باید مذاکره دیگری این بار با خود آمریکا انجام بدهیم؛ یعنی یک آدرس غلط دیگر؛ در حالیکه ایران طی دو تا سه سال گذشته دقیقا همین کاری که آقایان در نامه -مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا- گفتهاند را انجام داده است.»
هر چه باشد اصلاحطلبان امروز در مهلکهای عجیب گیر افتادهاند. آنها باید هر چه سریع تر خود را با وضعیت جدید پیش آمده پس از خروج آمریکا از برجام، تطبیق دهند. مسلما اقداماتی مانند نامهنگاری و درخواست مذاکره مجدد با آمریکا، اولا اختلافات درونی آن ها را بیش از پیش جلوهگر میسازد و ثانیا هزینه کنشگری سیاسی آنها در فضای داخل را دو چندان خواهد کرد. باید دید در آینده، چه چیز اصلاحطلبان را انتظار میکشد.
ارسال نظر