لین واردل :
مفهوم خانواده آمریکایی در حال نابودی
در سال های اخیر ازدواج بی ارزش شده و اعتبار خود را از دست داده است.
،
فاصله گرفتن جوانان از ازدواج از عامل مهم فروپاشی خانواده در آمریکا است. همزیستی خارج از ازدواج و «همخانگی» موقتی در برخی جوانان به میزان زیادی جایگزین ازدواج شده است.
دیگر دیدن کسانی که غصه دار وضعیت خانواده در آمریکا هستند، به امری معمول تبدیل شده است. آیا این حرف ها چیزی جز جار و جنجال و شعار نیست؟ آیا خانواده آمریکایی امروزه به راستی «در حال فروپاشی» است؟
شوربختانه شواهد انبوهی وجود دارد که نشان می دهد خانواده آمریکایی سنتی، مفهومی در خطر نابودی است.
آمارهای مختلفی حکایت از این دارند که خانواده های سنتی (مرکب از شوهر، زن و فرزندان) و زندگی خانوادگی در آمریکا در حال محو شدن است. یک عامل مهم فروپاشی خانواده در آمریکا فاصله گرفتن جوانان از ازدواج است. همزیستی خارج از ازدواج و «همخانگی» موقتی در برخی از اقشار جوانان به میزان زیادی جایگزین ازدواج شده است.
در گزارشی که از سوی مرکز تحقیقاتی پیو منتشر شده، آمده است که نرخ ازدواج در آمریکا (درصد کسانی که در سنین 18 تا 32 سال ازدواج می کنند) در میان نسل های مختلف به شدت کاهش یافته و به نسبت نسل ساکت (1960) 65 درصد، به نسبت نسل پس از جنگ جهانی دوم (1980) 48 درصد و به نسبت نسل ایکس (1997) 36 درصد کمتر شده و در نسل هزاره (2013) تنها به 28 درصد رسیده است. تنزل نرخ ازدواج در آمریکا شدید و ژرف بوده. در حال حاضر آمریکاییان جوان 18 تا 32 ساله ای که ازدواج کرده اند، کمتر از نیمی (فقط 40 درصد یا بیشتر) آمریکاییان جوانی هستند که سه نسل پیش (یعنی نسل ساکت) در همین سنین ازدواج کرده بودند.
بعلاوه «انتظار می رود که در چند سال آینده نرخ ازدواج حتی بیش از این کاهش یابد.» گزارش مرکز تحقیقاتی پیو خاطر نشان می کند که: «بر اساس تجزیه و تحلیل جدید موسسه پیو از داده های سرشماری ملی، بعد از چندین دهه کاهش نرخ ازدواج و تغییرات در ساختار خانواده، سهم بزرگسالان آمریکایی که هرگز ازدواج نکرده اند به شکلی تاریخی بالا رفته است. در سال 2012 از هر پنج بزرگسال 25 ساله و بزرگ تر(حدود 42 میلیون نفر) یک نفر هرگز ازدواج نکرده بود. درسال 1960 تنها حدود یک نفر از هر 10 نفر (9 درصد) از افراد در این طیف سنی هیچگاه ازدواج نکرده بودند.»
درصد مردان و زنان آمریکایی 25 ساله و بزرگ تری که هرگز ازدواج نکرده اند از سال 1970 سیری شتابان گرفته، یعنی زمانی که این نرخ هم برای مردان و هم زنان زیر 10 درصد بود و امروزه به 23 درصد مردان و 17 درصد زنان رسیده است. سهم کسانی که هرگز ازدواج نکرده اند از حدود چهار دهه، بیش از دو برابر شده است.
در سال های اخیر ازدواج بی ارزش شده و اعتبار خود را از دست داده است. آن طور که مطاله موسسه پیو روشن می کند نزدیک به نیمی از بزرگسالان آمریکایی (46 درصد) گفته اند که مردم اولویت های دیگری جز ازدواج و فرزند آوردن دارند و به همین تعداد (50 درصد) گفته اند که بهتر است به ازدواج و فرزند آوردن اولویت داده شود.
در مجموع عوامل مختلف زیادی بر افول ازدواج در میان جوانان نقش داشته است. «بزرگسالان در سنین بالاتر ازدواج می کنند و سهم بزرگسالانی که با یکدیگر همزیستی دارند و خارج از ازدواج فرزندانی را بزرگ می کنند به شدت افزایش پیدا کرده است. سن ازدواج اول هم اکنون برای زنان 27 سال و برای مردان 29 سال است که به نسبت سال 1960 که این رقم 20 و 23 بود بالاتر رفته است.» به همین ترتیب استفاده نادرست و سوء استفاده گسترده و ناپخته از طلاق بلاشرط، ایمان نسل جوان امروزی را نسبت به ازدواج تضعیف کرده است.
در نتیجه طلاق بلاشرط آسان و پیامدهای آن، درصد بزرگسالانی که هرگز ازدواج نکرده اند به شدت بالا رفته است. مرکز تحقیقات پیو پیش بینی می کند که امروزه شاید از هر چهار آمریکایی بزرگسال یکی هیچگاه ازدواج نکند.
رشد ازدواج همجنس گرایان شاهد دیگری است بر بحران ازدواج در آمریکای امروز. ازدواج همجنس با همجنس در 37 ایالت از 40 ایالت آمریکا قانونی است. در دو سوم ایالت های آمریکا که در آنها اجازه ازدواج همجنس با همجنس داده می شود، قانونی شدن این نوع ازدواج بر اساس هیچ گونه روند دمکراتیک یا قانونگذاری مشروعی صورت نگرفته و تنها به احکام دادگاه های فدرال این کارانجام می شود.
این درحالی است که رای دهندگان در 31 ایالت آمریکا بر اساس متمم های قانون اساسی رای به ممنوعیت ازدواج همجنس گرایان داده اند. دادگاه های فدرال بسیاری خلاف این آرا عمل کرده اند.
ایالات متحده در ارتباط با ازدواج همجنس گرایان، خارج از عرف اکثر کشورهای جهان گام برداشته است. در حال حاضر تنها 17 کشور (از 193 کشور مستقل) اجازه ازدواج همجنس گرایان را می دهند – کمتر از 9 درصد (تنها 8/8 درصد) کشورهای مستقل روی زمین. ظرف دو سال آینده دو کشور دیگر مثل ایرلند که اخیرا این کار را انجام داده، احتمالا اجازه ازدواج همجنس با همجنس را خواهند داد (فنلاند و اسلونی).
از آن طرف دست کم 47 کشور (نزدیک به یک چهارم کل کشورها) زبان قانون اساسی را برای ممنوعیت ازدواج همجنس گرایان به کار گرفته اند. برای مثال در ماده 24 قانون اساسی ژاپن آمده است: «ازدواج باید تنها بر اساس رضایت دوجانبه هر دو جنس صورت گیرد و از طریق همکاری دو طرفه با حقوق مساوی زن و شوهر حفظ شود...» به همین ترتیب ماده 110 قانون اساسی لیتوانی می گوید: «دولت باید از ازدواج که اتحادی است بین یک مرد و یک زن صیانت و حمایت کند...»
یک جلوه بزرگ دیگر فروپاشی خانواده در آمریکا انفجار فرزند آوری و فرزندپروری خارج از ازدواج است. این کودکان از بسیاری جهات به شکلی عمیق و دیرپا از مزیت های زیادی محروم می شوند. برای مثال بر اساس اعلامیه اخیر بروکلین (21 می 2015): کودکان در خانه های فاقد پدر تقریبا چهار برابر بیشتر احتمال دارد فقیر باشند. در سال 2011 در مقایسه با 44 درصد کودکان در خانواده هایی که فقط مادر داشته اند، 12درصد کودکان در خانواده های زوج های ازدواج کرده در فقر زندگی می کردند.
سازمان وزارت بهداشت و خدمات انسانی می گوید: «کودکان بی پدر به شدت در معرض خطر سوء مصرف مواد مخدر و الکل قرار دارند.» در میان کودکانی که با مادر و پدرشان زندگی نمی کنند، مصرف مواد مخدر شدیدا بیشتر است. کودکان خانه های تک سرپرست دو برابر بیشتر در معرض ارتکاب خودکشی قرار دارند . در میان کودکان 7 تا 12 ساله ای که دست کم با یک والد بیولوژیک خود زندگی می کنند، آنهایی که طلاق، جدایی یا یک تولد بدون حضور پدر را تجربه کرده اند، میانگین درسی پایین تری به نسبت کودکانی که همیشه با دو والد بیولوژیک شان زندگی کرده اند، گزارش شده است. 71 درصد کودکان دبیرستانی که ترک تحصیل می کنند از میان کودکان بدون پدر هستند؛ کودکان بدون پدر در سطح دانشگاهی مشکلات بیشتری دارند؛ در امتحانات قرائت، ریاضی و مهارت های تفکر نمرات پایین تری می گیرند؛ در کودکان خانه های فاقد پدر بیشتر احتمال گریز از مدرسه می رود، بیشتر احتمال دارد از مدرسه غیبت کنند، بیشتر احتمال دارد در 16 سالگی ترک تحصیل کنند و کمتر احتمال دارد در بزرگسالی مدارک دانشگاهی یا حرفه ای کسب کنند.
بنابراین متاسفانه خانواده در آمریکا در حال فروپاشی است و در حالی که احکام قضایی صادر می شود و تغییراتی در سیاستگذاری های قانونی صورت می گیرد که سیمای خانواده آمریکایی را از نو شکل می دهند، ما باید بپرسیم که این قوانین و سیاست های جدید، چه اثراتی بر فروپاشی خانواده در آمریکا خواهند داشت.
نویسنده: لین واردل (Lynn D. Wardle) استاد حقوق دانشگاه بریجهام یانگ و نویسنده کتاب ها و مقالات متعدد در زمینه خانواده
ارسال نظر