به گزارش پارس نیوز، 

وقتی در روزهای نخست آبان ماه سال قبل وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که اعضای میانه ‌روی طالبان افغانستان که خشونت و تروریسم را کنار گذاشته و متعهد به ثبات باشند، می‌توانند در دولت کابل جایگاهی داشته باشند دقیق معلوم نبود روی کلامش با کیست.
«رکس تیلرسون» که به رسم مقامات آمریکایی مانند همیشه بدون اعلام قبلی به افغانستان آمده بود ابتدا از در تهدید گفت که طالبان باید درک کند آنها هرگز پیروز یک جنگ نظامی نخواهند بود و باید خود را برای مذاکره با دولت افغانستان آماده کنند.
وی مدعی شد که به طور واضح باید مبارزات خودشان را علیه طالبان و دیگر گروه‌های مخالف مسلح ادامه دهند تا آنها متوجه شوند که هرگز پیروز یک جنگ نظامی نیستند.
تیلرسون سپس باب مصالحه را باز کرد و گفت که با این حال ما معتقدیم صداهای میانه رویی در میان طالبان وجود دارد، صداهایی که نمی‌خواهند جنگ برای همیشه ادامه یابد و آنها نمی‌خواهند کودکانشان تا ابد بجنگند بنابراین ما به دنبال این صداها هستیم تا آنها را وارد میدان تعهد به ساختار قانونی کشور کنیم .
او تاکید داشت که اگر این افراد میانه ‌رو آماده باشند اعمال تروریستی و خشونت بار را کنار گذاشته و متعهد به کمک به ایجاد یک افغانستان با ثبات شوند در این صورت جایی در دولت افغانستان خواهند داشت.
نزدیک به چهار ماه بعد از این سخنان تیلرسون وقتی «محمد اشرف غنی» رئیس جمهوری افغانستان در 9 اسفند ماه در نشستی با عنوان «پروسه کابل» از بسته پیشنهادی دولت وحدت ملی برای ترغیب طالبان به منظور نشستن پشت میز مذاکرات صلح پرده برداشت، شاید برجسته ترین محور آن باز کردن راه برای ورود طالبان به فرآیند مدیریت سیاسی این کشور بود.

**آمادگی برای دادن نقش سیاسی به طالبان
اشرف غنی در دومین نشست «پروسه کابل» در تشریح بسته پیشنهادی برای طالبان تاکید کرد که دولت او حاضر است گروه طالبان را به عنوان یک حزب سیاسی به رسمیت بشناسد.
وی بدون پیش شرط از امکان بحث برای تعدیل قانون اساسی در چارچوب قوانین تا حذف نام اعضا طالبان از فهرست های سیاه داخلی و بین المللی و حتی تضمین اشتغال و واگذاری زمین برای اعضای پیوسته طالبان به دولت را روی میز گذاشت.
در بسته پیشنهادی دولت افغانستان برای شروع مذاکره صلح مانند دانه های تسبیح همه چیز کامل بود ولی این مهرهای طلایی و سخاوتمندانه نخ نداشت.
یعنی کلیدی ترین دلیل مخالفت های طالبان و شاه بیت مشروعیت بخش آنها برای حملات تروریستی علیه ملت افغانستان ، در این بسته مسکوت مانده بود و بحث حضور نیروهای خارجی در خاک این کشور بلا تکلیف رها شده بود.
شاید از همین رو است که تاکنون از سوی طالبان هیچ ابراز تمایلی برای پرداختن به پیشنهادهای دولت دیده نشده است.
البته طالبان از اسفند پارسال تاکنون دوبار به نوعی خواستار مذاکره مستقیم با آمریکا شدند که بلافاصله از سوی آمریکا رد شد و آنها مذاکره را تنها با دولت افغانستان منطقی و قانونی دانستند.
طالبان معتقد است که آمریکایی ها کشور آنها را اشغال کرده اند و در عمل دولت مستقر، دولتی دست نشانده است و آنها ترجیح می دهند به جای دولت با طرف اصلی مشکل مذاکره کنند.
اما همچنان هستند افرادی که انتظار برای باز شدن باب مذاکره با افراد میانه رو در بدنه طالبان را به عنوان رویکری منطقی و امید بخش دنبال می کنند.

** تردید لایه میانه رو در طالبان
وجود افرادی که در بین گروه طالبان از رویکردی معتدل تر برخوردار باشند، دیدگاهی منطقی است و می توان نشانه های رفتار آنها را نیز دید اما این که آیا این لایه می تواند با توجه به حقیقت ناظر بر عملکرد آمریکا به عنوان مهمترین بازیگر موثر بر فعل دولت افغانستان به دیگر اعضا جهت دهند جای تردید است.
هرچند طالبان با جعلی خواند انتخابات مهر ماه آن را اقدامی نمایشی خوانده و تحریمش کرده اند اما هستند افرادی مانند «علی رضا روحانی» سخنگوی کمیسیون شکایات انتخاباتی افغانستان که بر این باورند تمام شهروندان کشور، از جمله طالبان حق رای دادن و نامزد شدن در انتخابات مجلس نمایندگان پارلمانی و شوراهای استانی را دارند.
شاید اشاره افرادی مثل روحانی به باز بودن راه برای مشارکت طالبان در انتخابات در راستای همان تلاشی است که می خواهد میان طالبان میانه رو انگیزش برای حرکت در مدار قانون و مردم سالاری را ایجاد کند که البته توفیق در این تلاش پیش نیازی از جنس شفاقت و اعتماد به صحت نتیجه انتخابات دارد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 1393 خورشیدی نیز که در نهایت با دخالت «جان کری» وزیر امور خارجه وقت آمریکا ، دولت وحدت ملی با تقسیم قدرت در ساختاری فراقانونی تشکیل شد، مشابه همین سخنان امروز یعنی طالبان میانه رو، مشارکت سیاسی و صلح مطرح بود اما آن درخت بار نداد.
«عزیز رفیعی» از فعالان مدنی و یکی از کارشناس مسائل سیاسی افغانستان از جمله افرادی است که در آن مقطع زمانی در چهار سال قبل در تبیین دیدگاه خود پیرامون مشارکت طالبان در فرآیندهای مردم سالار از شکل‌ گیری لایه ای از افراد میانه ‎رو و معتدل بین طالبان سخن گفته بود.
او از «معتصم آغاجان» یکی از سرکردگان طالبان یاد کرده و گفته بود که نشانه‎هایی از نفوذ اندیشه‎های معتدل و هوا داری از صلح و سازش سیاسی را می‌توان در بین افراد بلند رتبه طالبان مشاهده کرد.
آغاجان یکی از اعضای ارشد طالبان است که در زمان حاکمیت این گروه به عنوان وزیر دارایی کار کرده است و نقش کلیدی در تصمیم‎‎گیری‎های سیاسی این گروه در گذشته داشت.
وی معتقد بود که اکنون طالبان به این نتیجه رسیده‌ است که پیروزی یا سهم‎گیری در قدرت از راه‎ نظامی و با استفاده از زور و ابزارهای‎ ایجاد وحشت ممکن نیست و راه های مذاکره را بررسی می کند.
وی تاکید داشت که رویدادهای اخیر افغانستان مانند حضور گسترده مردم در پای صندوق‎های رأی، به ‎رغم هشدار‎های جدی و مداوم طالبان، قیام‎های مسلحانه مردمی علیه طالبان و برگزاری موفق انتخابات، ارتقای توانایی نیروهای امنیتی افغانستان در تأمین امنیت انتخابات همگی نشانگر این است که طالبان باید در مواضع سیاسی خود تجدید نظر کنند.
رفعتی پیش بینی کرده بود که اگر چنین نشود طالبان با طوفانی از خشم و خیزش مردمی مواجه می شود و راه به ساحل مقصود نخواهد برد.
اما امروز بعد از گذشت چهار سال از آن تحلیل باز افغانستان آماده می شود که انتخابات جدیدی را برگزار کند ، انتخاباتی که از 25 فروردین ماه امسال با فعال شدن بیش از یکهزار و 500 مرکز ثبت نام از رای دهندگان در مراکز 34 استان افغانستان گام نخست آن برداشته شد اما به گفته مقامات مسئول کمیسیون مستقل انتخابات استقبال مردم دور نمایی از مشارکت جدی را در انتخابات مهر ماه پیش رو نشان نمی دهد.
از طرف دیگر طالبان در سال گذشته و امسال بر شدت حملات خود علیه مردم و نیروهای دولتی افزوده است و آمریکا نیز بعد از اعلام راهبرد جدید نظامی «دونالد ترامپ » رئیس جمهوری آمریکا برای جنوب آسیا برافزایش نیروهایش در افغانستان بدون داشتن تاریخ بازگشت تاکید دارد و در چنین شرایطی صحنه برای تداوم درگیری برنامه ریزی شده نه برای صلح.
هر چند آمریکایی ها بارها گفته اند که دیگر در خط مقدم درگیری حاضر نخواهند شد و این وظیفه سربازان افغانستان است که در این خط حضور داشته باشند.
در چنین شرایطی است که اگر میانه روهایی هم میان طالبان باشند که هستند با تردید در صداقت آمریکا بابت حقیقت علت بودن آنها در افغانستان و داستان بعد توافق صلح ؛ رغبت به حرکت جدی نداشته باشند یا چون نمی توانند نگاه خود را در میان گروه طالبان به اکثریت برسانند، ساکت مانده اند.
گروه طالبان تاکنون پالس های مثبتی را در مورد تمایل به داشتن چهره مقبول تر نزد مردم و آمادگی برای مشارکت و همکاری در روند سازندگی نشان داده است که بارزترین آن در زمان افتتاح طرح تاپی یا همان طرح خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به هندوستان از طریق خاک افغانستان و پاکستان است که در بهمن ماه سال قبل احداث قطعه داخل افغانستان آن طرح آغاز شد.
طالبان در ارتباط با تاپی اعلام کرد که در راستای تامین منافع مردم و رونق اقتصادی افغانستان از اجرای طرح حمایت و در نگهداری و تامین امنیت آن همت می گمارد.
علاوه بر مدل برخورد با تاپی، طالبان تلاش دارد بین حملات خود و حملات داعش تمایز ساختگی ایجاد کند و اغلب حملات خونین علیه مردم بی دفاع بر عهده داعش است و حملات علیه نیروهای ارتش و پلیس را طالبان بر عهده دارد تا در افکار عمومی چهره ای مردمی تر داشته باشد.
باید به خاطر داشت که در سال 1392 نیز که درخت مذاکرات صلح در زمان دولت حامد کرزی می رفت با افتتاح دفتر طالبان در قطر به معنای ایجاد آدرسی برای شروع مذاکره به امید حضور طالبان میانه رو سبز شود تاکنون بی ثمر ماند.
بی اعتمادی برآمده از سیاست های دو گانه آمریکا در حوزه امنیت در افغانستان باعث شده است که میانه روهای احتمالی در بدنه طالبان نتوانند استدلال خود را برای جلب همراهی دیگر اعضا به منظور همراهی با دولتی که به گفته آنها متهم به وابستگی به آمریکاست بر کرسی بنشانند.
ظهور داعش در افغانستان که در سایه حضور 17 ساله آمریکا در این کشور رخ نموده است و تعارض آشکاری که میان سلوک دو گروه طالبان و داعش در ظاهر تبلیع می شود و همچنین تردید زیادی که به عدم کمک آمریکا از داعش میان مردم و کارشناسان وجود دارد تنها بخشی از دلایل بی اعتمادی طالبان به آمریکا برای پیوستن به صلح در افغانستان است.
بسیاری از طالبان معتقد هستند که آمریکا مشابه روشی که مجاهدان را از مسیر سلطه خود برداشت دنبال آن است تا از گذرگاه مذاکرات صلح طالبان را نیز حذف کند تا بتواند با آسودگی بیشتری فعالیت های استعماریش را به نتیجه برساند.
می توان از ابعاد دیگری نیز موضوع طالبان میانه رو را مورد بحث قرار داد ولی سخن طولانی خواهد شد اما با همه این کشمکش های میان طالبان و دولت و آمریکا ، موضوع انتخابات بستری است که مردم می توانند با مشارکت جدی خود در آن همه خواسته های مغایر با سلیقه جمعی را از صحنه سیاست حذف کنند و امروز باید همه طرف های معتقد به برقرار صلح و آبادانی درافغانستان بدانند که راهی جز انتخابات به عنوان نماد مردم سالاری وجود ندارد و در این راه مردم تنها می توانند به خودشان اعتماد و اتکا کنند.
*آساق*1104*1663**