به گزارش پارس نیوز، 

 محاسبه فاصله و سنجش رابطه «جسم» و «تصویر» یکی از مباحث مهم در علم فیزیک محسوب می‌شود. هر اندازه شکل آینه و ویژگی‌‌های جسم پیچیده‌‌‌‌‌‌تر باشد، به همان نسبت تصویری که از جسم منعکس می‌شود نیز دارای پیچیدگی‌‌‌هایی خواهد بود. موضوع زمانی سخت‌‌‌‌‌‌تر می‌شود که در کنار شکل‌‌‌گیری «تصویر حقیقی»، شاهد شکل‌‌‌گیری «تصویر مجازی» باشیم. تعمیم قوانین و قواعد جاری در این مبحث علمی به عالم سیاست چندان خالی از لطف نیست! برخی بازیگران منطقه و نظام بین‌الملل در صددند از خود «تصویری پیچیده» و غیرقابل محاسبه ارائه دهند تا به جای تمرکز مخاطبان و افکار عمومی دنیا روی «اصالت و موجودیت خود» آنها را به سوی تمرکز بر «تصویر مجازی» خود رهنمون کنند. عربستان سعودی از بارزترین بازیگرانی است که همواره سعی دارد «تصویر مجازی» خود را به جای «واقعیت» خود به دیگران تحمیل و القا کند تا به این ترتیب، مانع افشای چهره و ماهیت واقعی خود نزد افکار عمومی منطقه و جهان شود.
وقوع حادثه اخیر در عربستان سعودی و فرار ملک‌سلمان، پادشاه این رژیم به یک پایگاه نظامی، فرصت مغتنمی را برای تفکیک «تصویر مجازی» سعودی‌ها از «واقعیت وجودی» آنها فراهم کرد. از سال 2011 میلادی تاکنون، عربستان سعودی تحت حمایت ایالات متحده آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، به کشتار و جنایت در منطقه مشغول است. نقش پررنگ عربستان سعودی در ایجاد داعش و دیگر گروه‌های تروریستی و تکفیری در عراق و سوریه بر همگان آشکار است. از سوی دیگر، بیش از 3 سال کشتار بی‌رحمانه مردم یمن و اعمال شکنجه علیه انقلابیون بحرینی، لکه‌‌های ننگ دیگری بر دامان رژیم سعودی محسوب می‌شود. «محمد بن‌سلمان» ولیعهد سعودی‌ها و «عادل الجبیر» وزیر خارجه این رژیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، بارها در سخنان و موضع‌گیری‌‌های خود، از عربستان سعودی به عنوان تعیین‌کننده‌ترین و قدرتمندترین بازیگر منطقه یاد کرده و خود را به یک «قطب قدرت» در نظام بین‌الملل تشبیه کرده‌‌‌اند. متعاقبا دستگاه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای وابسته به رژیم سعودی با صرف پترودلارها (دلارهای نفتی) درصدد جا‌اندازی این تصویر مجازی نزد افکار عمومی جهان و منطقه هستند اما به نظر می‌رسد میان سلسله تصاویر مجازی ایجاد شده از سوی سعودی‌ها و واقعیاتی که میان بازماندگان عبدالعزیز می‌گذرد، تفاوتی فاحش وجود دارد.
حادثه تیراندازی اخیر در کاخ ملک‌سلمان، بخوبی نشان داد رژیمی که مدعی سلطه بر منطقه است، حتی در تامین امنیت مهم‌‌‌‌‌ترین مراکز اجرایی و سیاسی خود نیز عاجز است. سعودی‌ها در زمان آغاز تیراندازی در کاخ ملک‌سلمان، سعی کردند با ذکر بهانه‌‌‌هایی مانند ورود یک پهپاد اسباب‌بازی به محوطه کاخ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، مانع افشای حقیقتی به نام «تقابل آتشین شاهزاده‌‌های سعودی» شوند. با این حال سعودی‌ها با این توجیهات، بدترین لطمه را به حیثیت امنیتی و سیاسی خود زدند! اینکه پادشاه سعودی از ترس یک پهپاد اسباب‌بازی به خارج از پایتخت فراری داده شود و در یک پایگاه نظامی سکنی گزیند، خود عیاری برای سنجش میزان اقتدار واقعی سعودی‌هاست! در بهترین حالت ممکن، ملک‌سلمان و ولیعهدش بر اثر تبادل آتش در کاخ سلطنتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، فرار را بر قرار ترجیح داده و به مکانی دیگر انتقال داده شده‌اند. سکوت طولانی‌مدت دستگاه‌های امنیتی عربستان در قبال حادثه اخیر بخوبی نشان داد حادثه به اندازه‌ای برای ملک‌سلمان و همراهانش شوک‌آور بوده است که قدرت توجیه ظاهری آن را نیز پیدا نکرده‌اند! براستی در چنین شرایطی عربستان چگونه خود را بازیگری مقتدر در منطقه و جهان می‌داند؟!
به نظر می‌رسد تاریخ مصرف بازی سعودی‌ها با «تصاویر مجازی» دیگر به پایان رسیده است؛ عربستان دیگر قادر به توجیه شکست‌های پی در پی منطقه‌ای خود در سوریه، یمن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، لبنان، عراق، بحرین و... نیست. از سوی دیگر، آل‌سعود نمی‌تواند وقوع اختلافات عمده در میان شاهزادگان و اعضای دربار را نیز از چشمان تیزبین رسانه‌‌های مستقل و افراد آگاه کتمان کند؛ در چنین شرایطی قدرت «تصویرسازی» سعودی‌ها به‌طور کامل از بین می‌رود.
آل‌سعود چه بخواهد یا نخواهد، زمان تمرکز افکار عمومی جهان اسلام و دنیا بر «واقعیت اصلی» آن فرا رسیده است؛ واقعیتی که متشکل از «ضعف»، «ناتوانی»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، «انشقاق» و «شکست» در عرصه داخلی و منطقه‌ای عربستان است. در چنین شرایطی هضم سقوط رژیم سعودی در آینده نزدیک برای بسیاری از مخاطبان منطقه‌ای و بین‌المللی دشوار نخواهد بود.
حتی ژست‌های اخیر محمد بن‌سلمان در داخل جامعه عربستان نیز قدرت جلوگیری از در هم شکستن تصاویر مجازی ساخته شده توسط سعودی‌ها را ندارد. سال 2011 میلادی، «اندرو تریل» یکی از اعضای مؤسسه مطالعات راهبردی (وابسته به دانشکده جنگ ارتش آمریکا) اینگونه مقامات سعودی را توصیف کرد: «رهبران عربستان به‌عنوان بخشی از جهت‌گیری سنت‌گرایانه طولانی‌مدت خود، با ایده گسترش دموکراسی منطقه‌ای مخالف هستند و اغلب از قدرت‌یابی حکومت‌های افراطی، لیبرال یا پوپولیست به جای پادشاهی‌های عربی یا سایر کشورهای محافظه‌کار نگرانند. خاندان سلطنتی سعودی به تقسیم قدرت با نهادهای منتخب در کشور خود تمایلی ندارد و به دنبال فشار بر سایر پادشاهی‌ها به‌منظور رد این گزینه و در نتیجه ظهور آن چیزی است که عربستان آن را الگوی اشتباه می‌داند».
در چنین شرایطی درک واقعیات جاری در معادلات داخلی و منطقه‌ای عربستان سعودی چندان دشوار به نظر نمی‌رسد! عربستان همان کشوری است که به قول «کالین پاول»، وزیر اسبق خارجه ایالات متحده آمریکا، قرار بود ظرف مدت 10 روز انصارالله یمن را نابود کرده و کنترل آن کشور را به دست گیرد! همان کشوری که در صورت حمله به ایران، حتی برای کمک خواستن از حامیان آمریکایی خود، فرصت استفاده از «تلفن» را هم نخواهد داشت!