آصفی:
دولت جدید آلمان به دنبال حفظ برجام است
پیروز ایزدی تحلیلگر در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی در خصوص نقش و تاثیر دولت جدید آلمان در حمایت دیپلماتیک از برجام معتقد است که اظهارات جدی هایکو ماس، وزیر امور خارجه جدید آلمان در خصوص حفظ برجام می تواند سیگنال های دیپلماتیک برلین مبنی بر هشداری به واشنگتن در خصوص احتمال انزوای ایالات متحده در سایه لغو برجام باشد.
عبدالرحمن فتح الهی در مقدمه آورده است: پس از 136 روز بن بست سیاسی پس از انتخابات پارلمانی در آلمان نهایتا 7 فوریه (17 اسفند 96) توافق و ائتلاف بزرگ میان احزاب متحد مسیحی با سوسیال دموکرات ها برای تشکیل دولت و کابینه جدید آلمان شکل گرفت. در نهایت هم 14 مارس (23 اسفند 96) دولت ائتلافی به ریاست آنگلا مرکل کار خود را در پارلمان آلمان شروع کرد. در 136 روزی که برلین در کش و قوس احزاب سیاسی برای تشکیل دولت گرفتار بود، به نظر می رسد که پاریس نهایت استفاده خود را جهت پر کردن جای آلمان به کار بست.
از مدیریت مسائل داخلی اتحادیه اروپا تا کنترل روابط قاره سبز با کشورهای فرامنطقه ای به ویژه خاورمیانه؛ اما اکنون به نظر می رسد که لوکومتیو برلین در سایه ائتلاف بزرگ به راه افتاده است. از همین رو دولت جدید آلمان بر حمایت از توافق هسته ای با ایران و گروه 1+5 و نیز رفع موانع پیش روی فعالیت اقتصادی با تهران تاکید دارد. تاکیدی که در سایه روزهای پایانی وعده 120 روزه ترامپ در خصوص برجام می تواند خبر از گسل دیپلماتیک برلین - واشنگتن دهد، به ویژه که سوسیال دموکرات های آلمانی مواضع محافظه کارانه احزاب متحد مسیحی به ویژه حزب دموکرات مسیحی خانم مرکل را ندارند. این مساله در مواضع و اظهارات 28 مارس هایکو ماس، وزیر امور خارجه دولت جدید آلمان درنشست مشترک خبری با ژان ایو لودریان هویدا بود.
مضافا هایکو ماس پنج شنبه هفته گذشته هم در اردن بر لزوم حفظ برجام تاکید داشت. به موازات این مساله سفر 74 فوریه سفر مرکل به واشنگتن و دیدار با ترامپ با محوریت برجام و نیز سفر سه روز قبل تر ماکرون به کاخ سفید تکاپوی دیپلماتیک اروپائیان را برای حفظ برجام نشان می دهد. میزان تاثیرات دولت جدید آلمان بر بازی های دیپلماتیک ترامپ در خصوص ایران و نیز نقش سوسیال دموکرات ها در این بازی، موضوع گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با پیروز ایزدی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اروپا است که در ادامه می خوانید:
به واسطه شکل گیری ائتلاف بزرگ احزاب آلمانی در خصوص تشکیل دولت جدید آلمان به ریاست آنگلا مرکل به نظر شما می توان در سایه قرار گرفتن بیش از 4 ماهه برلین و تکاپوی پاریس در این مدت برای جانشینی در اتحادیه اروپا را پایان یافته قلمداد کرد یا به دلیل شرایط شکننده سیاسی داخلی آلمان، کماکان برلین در سایه پاریس خواهد بود؟
با توجه به این که خانم مرکل با ائتلاف با سوسیال دموکراتها بار دیگر موفق به تشکیل ائتلاف بزرگ پس از نزدیک به 5 ماه مذاکره و کش و قوس سیاسی شده است، اکنون برلین توانسته خود را از بحرانی جدی سیاسی چند ماهه خارج کند. لذا انتظار می رود که برلین به تدریج جایگاه خود را در سایه قدرت اول اقتصادی اتحادیه اروپا دوباره باز تعریف کند. اما نکته مهمی که در این خصوص نباید فراموش شود این است که چون پیش بینی اکثر کارشناسان مسائل اروپا این است که این دوره به احتمال فراوان آخرین دوره صدراعظمی خانم مرکل باشد و مضافا این که حزب دموکرات مسیحی (حزب آنگلا مرکل) هم در انتخابات اخیر پارلمانی آلمان کم فروغ ظاهر شد و در سایه این مساله نهایتا هم خانم مرکل برای خروج از بن بست سیاسی حاضر به معامله با سوسیال دموکرات ها شد و در این راه هم امتیازات زیادی را هم به حزب رقیب داد، به نظر می رسد که مرکل در سالهای پیش روی صدراعظمی خود آن اقتدار و کاریزمای سابق را نداشته باشد.
لذا ممکن است که وی نتواند آن قدرت رهبری بر اتحادیه اروپا را کما فی السابق داشته باشد. با تمام این تفاسیر آلمان به دلیل قدرت برتر اقتصادی در اتحادیه اروپا می تواند تاثیر و نفوذ خود را کماکان حفظ کند. در راستای نکته مهم شما در فرصتی که آلمان مشغول تشکیل دولت بود، فرانسه توانسته با تکیه بر دیپلماسی فعال خود در اتحادیه اروپا و حتی خاورمیانه نقش پررنگی را برای کاخ الیزه دست و پا کند. باید پذیرفت که اگر چه قدرت برتر اقتصادی اتحادیه اروپا در اختیار آلمان است، اما در آن سو هم فرانسه بر تاکید بر نقاط برتری خود بر آلمانی ها می تواند کماکان نقش کانونی اتحادیه اروپا را برای خود داشته باشد. امتیازاتی از قبیل عضویت دائمی شورای امنیت سازمان ملل، برخورداری از سلاح هسته ای و نیز سابقه طولانی مدت دیپلماسی پاریس به خصوص در منطقه خاورمیانه و شامات، تداوم نقش دیپلمتیک فرانسه را در تحولات سیاسی جهانی حفظ خواهد کرد.
لذا به دلیل عدم محدودیت های آلمان برای فرانسه اکنون پاریس در حوزه سیاسی و دیپلماتیک به مراتب با فراغ بال بیشتری عمل خواهد کرد؛ به ویژه که ماکرون هم بر نقش پررنگ دیپلماتیک پاریس به عنوان یکی از راهبردهای دولت خود تاکید دارد. به همین دلیل هم در اکثر مناقشات شاهدیم که پاریس به عنوان میانجی سیاسی و یا میزبان مذاکرات دیپلماتیک خود را مطرح کرده است؛ از حل چالش در کردستان عراق و تنش با دولت بغداد تا دخالت در تنش ریاض - بیروت بر سر بازگشت حریری، میانجی گری در تنش در فلسطین در سایه اقدامات ترامپ، مساله عفرین و ترکیه و حتی مساله ایران از برجام تا توان دفاعی و حضور ایران در خاورمیانه.
اما دولت جدید آلمان می تواند قدرت رقابت دیپلماتیک با فرانسه را در سایه سکان داری هایکو ماس داشته باشد؟
اکنون آقای هایکو ماس به عنوان جانشین زیگمار گابریل در چند هفته آغاز به کار خود فعالیت های جدی معناداری را داشته است. در این راستا هم سفرهای دیپلماتیک مهمی را هم در داخل اتحادیه اروپا وهم در سایر مناطق داشته است که در آخرین مورد ماس سفری دیپلماتیک را به اردن داشت. از این رو وزیرامور خارجه جدید آلمان خود را دیپلمات فعالی نشان داده است. اکنون هم برلین با این دست از تحرکات خود در این مدت کوتاه به دنبال پر کردن خلاء دیپلماتیکیش در چند ماه گذشته بوده است. باید این خلاء پر شود تا بتوان در مورد قدرت رقابتی پاریس - برلین در آینده نظر داد. اما به هر حال آلمان علی رغم عدم برخورداری از امتیازات پاریس توان رقابت دیلماتیک با فرانسه را داشته و دارد. باید دید که سمت و سوی تحولات می تواند آبستن چه سناریویی در این خصوص باشد. شاید در چند مدت آینده برلین بتواند نقش پررنگی را هم چون پاریس در حل و فصل مناقشات داشته باشد.
آیا روی کار آمدن دولت جدید می تواند به چالش های متعدد دیپلماتیک ایران در مسیر سیاست خارجی کمک کند؛ از یک سو پایان وعده 120 روزه ترامپ را در آینده نزدیک شاهد خواهیم بود؛ به موازاتش پمپئو و بولتون در ساختار و بدنه سیاسی واشنگتن قرار گرفته اند؛ از آن طرف هم به نظر اروپا هم در مسیر آمریکا گام برمی دارد؟
در خصوص ایران در سایه روابط برلین - واشنگتن و کلا اروپا با آمریکا هم باید گفت که به دلیل اختلافات اخیر آلمان و ایالات متحده از مسائل امنیتی گرفته تا چالش های زیست محیطی، مناسبات تجاری دو طرف و به خصوص حمایت از توافق هسته ای، شاهد نوعی از تکاپوی سیاسی هستیم؛ تکاپویی که آلمان سعی دارد هم ایران را برای خود نگاه دارد و هم به دنبال ماندن آمریکا در برجام است. اگر کاخ سفید تصمیم به خروج از برجام داشته باشد، یقینا طرف های اروپایی من جمله آلمان به دنبال راه حل های دیگری خواهند بود که بتوانند یا برجام را بدون آمریکا حفظ کنند، یا این که در صورت لغو برجام به فکر حمایت از شرکت ها و موسسات تجاری در حفظ روابط اقتصادی خود با ایران باشند. این مساله عزم جدی دیپلماتیک آلمان و فرانسه و کلا اتحادیه اروپا را طلب می کند که آیا حاضر به تنش با آمریکا در خصوص همراهی ایران خواهند بود. آلمان چشم انداز بلند مدتی را در حوزه اقتصاد برای خود در ایران در سایه برجام تعریف کرده است. لذا از هر راه ممکن دست به تحرکات دیپلماتیک برای حفظ توافق هسته ای خواهد زد.
اما نکته مهمی که وجود دارد رنگ و بوی سوسیال دموکرات دولت و کابینه جدید آلمان است؛ در این راستا اختلاف نگرش سیاسی این حزب با احزاب متحد مسیحی در نوع بینش و مشرب محافظه کارانه تا چه اندازه می تواند در همراهی دولت و کابینه جدید آلمان با توافق هسته ای موثر باشد؟
اگر چه باور محافظه کارانه دموکرات مسیحی در نزد سوسیال دموکرات ها وجود ندارد؛ اما باید دید که برلین در راهبرد سیاست خارجی خود چه متغیرهایی را در نظر دارد. با توجه به این نکته طرف های اروپایی و به خصوص آلمان همواره بر نفوذ و نقش ایران در حل و فصل مناقشات در خاورمیانه تاکید داشته اند. بر حفظ روابط سیاسی، اقتصادی و همکاریهای دیپلماتیک خود با تهران اصرار دارند. هر چند که از آن سو اتحادیه اروپا وآلمان انتقادات جدی هم بر سیاست خارجی ایران دارند. ولی برلین همواره معتقد است که باب گفت وگو باید تحت هر شرایطی با تهران باز باشد و از هر گونه تنش در این روابط به خصوص فشار بر ایران از طریق بدعهدی در برجام جلوگیری کرد.
این رویکرد دیپلماتیک اخیر دولت جدید آلمان دقیقا در ضدیت با دیپلماسی ترامپ علیه ایران قرار دارد. مطمئنا حضور بولتون و پمپئو هم می تواند آغاز فشار بر برلین جهت همراهی با کاخ سفید در خصوص اقدام علیه ایران قلمداد شود. لذا آینده تحولات دیپلماتیک نوعی از کش و قوس های سیاسی را با خود همراه خواهد داشت. در نتیجه همه حوادث در روزهای منتهی به پایان وعده 120 روزه ترامپ و ایام بعد از آن روشن خواهد شد. آیا آلمان توان حفظ آمریکا در برجام را دارد؟ یا این که در فضای رادیکال قطبی تهران - واشنگتن سیاست خارجی برلین تصمیم به لغو و یا حفظ توافق هسته ای می گیرد؟ آیا آلمان می تواند بر تداوم مناسبات خود با ایران اصرار بورزد؟ پاسخ به این سوالات و پرسش های این چنینی در کمتر از 30 روز دیگر روشن خواهد شد.آن چه روشن است شرایط به همان اندازه که برای ایران سخت است برای اروپایی ها هم سخت خواهد بود. اروپا هم به دنبال ایجاد تعادل در دو طرف است تا بتواند از طریق منطق دیپلماتیک به یک راه حل مناسب برسد. آلمان بر این باور است که برجام به عنوان یک دستاورد عظیم دیپلماتیک توانسته تنش ها و تحرکات سوء میدانی طرفین را به شدت کاهش دهد. لذا برای حفظ آن از هر مسیری تلاش می کند.
آیا سفر 27 آوریل خانم مرکل و نیز سفر 24 آوریل ماکرون به آمریکا و دیدار با ترامپ با محوریت حفظ برجام در راستای همان منطق دیپلماتیک می تواند موثر باشد؟
رویکری که اکنون ترامپ در خصوص ایران به کار گرفته و امکان تند تر شدن آن به واسطه حضور بولتون و پمپئو هم وجود دارد، رویکرد یک جانبه گرایی است. اکنون کاخ سفید در مواضعی قرار دارد که معتقد است که جهان باید با ایالات متحده، ضد ایران هم پیمان شود و گر نه خود آن کشورها هم در جبهه ایران قرار می گیرند. در این مدت هم طرف های اروپایی به خصوص ماکرون کوشش های دیپلماتیک فراوانی را برای متقاعد کردن ترامپ به کار بست. حتی کار به جایی رسید که اروپا طرح تحریم غیر هسته ای ایران را برای حفظ برجام داشت تا آمریکا از توافق هسته ای خارج نشود. در این راه باید گفت که اهرم فشار اروپا بر آمریکا بسیار محدود است.
به نظر می رسد که لابی های تصمیم گیری در داخل آمریکا بیشتر می توانند بر تصمیمات کاخ سفید موثر واقع شوند. اما سفر خانم مرکل و آقای ماکرون هم در راستای همان تلاش های دیپلماتیک برای حفظ برجام خلاصه می شود. شاید به نوعی می توان گفت که این دو سفر، آخرین تیرهای دیپلماتیک در ترکش اروپایی ها باشد؛ هر چند که با حضور بولتون و پمپئو به نظر این تیرهای اروپایی ها هم به سنگ بخورد. اما به هر حال اروپا از هر تلاشی برای حفظ برجام استفاده می کند. لذا اظهارات جدی هایکو ماس در خصوص حفظ برجام می تواند سیگنال های دیپلماتیک آلمان مبنی بر هشداری به آمریکا در خصوص احتمال انزوای واشنگتن در سایه لغو برجام باشد.
1566
ارسال نظر