ممکن است ترامپ مشکل روانی نداشته باشد، اما آدم احمقی است
نیویورک تایمز در گزارشی به موضوع وضعیت روانی رئیسجمهور آمریکا و رفتارهای غیرقابل جبران وی پرداخت.
پایگاه اینترنتی نیویورک تایمز در مطلبی به قلم جفری لیبرمن نوشت: من به عنوان رئیس سابق انجمن روانپزشکی آمریکا شدیدا بر این باورم که همکاران روانپزشک و روانشناس من باید گمانه زنی های علنی درباره وضعیت روانی رئیس جمهور ترامپ رامتوقف کنند و از تلاش برای تشخیص علائم احتمالی مربوط به مشکلات روانی از راه دور دست بردارند. موضوع این نیست که تعادل روانی ترامپ نباید ارزیابی شود بلکه کاملا برعکس همه روسای جمهور باید ارزیابی شوند. بیشتر آزمایشهای فیزیکی روسای جمهور شامل آزمایشهایی برای ارزیابی سلامت روان هم هست. من امیدوار بودم وقتی که رئیس جمهور ترامپ برای اولین آزمایشهای پزشکی سالانه اش می رود آزمایشهای مخصوصی که بتوان مشکلات اعصاب و روان را تشخیص داد هم انجام شود تا شاید بتوان توضیحی برای رفتار عجیب و دمدمی او پیدا کرد.
وی در ادامه گزارش خود نوشت: اگر چنین آزمایشهایی هم انجام شده باشد ما از نتایج آن مطلع نمی شویم. این اصلا خوب نیست چون به نظر می رسد گمانه زنی ها درباره تعادل روحی ترامپ روز به روز بیشتر می شود. مسئله فقط رفتار عجیب او نیست، توئیت های بیش از اندازه اش، اظهارات تعجب برانگیز و اغلب اوقات متناقض او و گیجی اش درباره برخی مسائل از دیگر موارد است. به عنوان مثال او یک بار در جلسه کاخ سفید رودی جولیانی را که روبروی او نشسته بود نشناخت. اکنون هم که کتاب «آتش و خشم» مایکل وولف منتشر شده و در آن کارکنان رئیس جمهور قدرت تشخیص و ثبات او را به زیر سوال برده اند. اما واقعیت این است که تا زمانیکه رئیس جمهور به دقت ارزیابی نشود ما هیچ مدرکی در دست نداریم که بخواهیم بگوئیم او دچار مشکل روحی روانی است. تاریخ نشان می دهد روسای جمهور قبلی هم دچار مشکلاتی بوده اند که در دوران تصدی شان بر عملکرد ذهنی آنها تاثیر داشته است مانند رونالد ریگان و وودرو ویلسون. در مورد ریگان نهایتا تشخیص دادند به بیماری آلزایمر مبتلا شده است. برخی بر این باورند که نشانه های این بیماری در دومین دور ریاست جمهوری او آشکار بود اما این موضوع باعث نشد که او سمتش را ترک کند. اگر سیل گمانه زنی ها درباره وضعیت روحی ترامپ نبود کنگره باید اتخاذ سیاست هایی را به منظور افزایش آزمایشهای لازم برای ارزیابی مشکلات اعصاب و روان بررسی می کرد. همانطور که قبلا هم نوشته ام مشکلاتی مانند روان پریشی، فراموشی، افسردگی و اعتیاد معمولا در افراد در حیطه سنی روسای جمهور رخ می دهد. این مشکلات وقتی حاد و شدید شوند به توانایی رئیس جمهور در انجام وظایف اش لطمه می زنند. در متمم بیست و پنجم قانون اساسی روند انتقال قدرت از روسای جمهوری که نالایق به نظر می رسند تشریح شده است.
تاریخ نگاشته می شود تا نشان دهد که افسانه بی پایه است اما افسانه خیلی زود جای تاریخ را می گیرد چون دلفریب تر است.
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت مدیر مسئول محترم سایت
همین اخباری که در باره کره شمالی منتشر نموده اند نشان می دهد که امریکا یک ابر قدرت واقعی نیست و با دروغ و حقه بازی و کمک کشورها و سازمانهای هوچی گر خود را ابر قدرت جا زده است. موضع ضعف امریکا در برابر کره شمالی و اخیرا" پیشنهاد امریکا برای مذاکره با کره شمالی مشخص می کند که امریکا سلاحی به نام بمب اتمی ندارد و خیالیست.
بی تردید فریبکاری قویترین سلاح در زرادخانه قدرتمندان است و در هر زمانی
صاحبان قدرت و مقام برای تسلط بیشتر بر جامعه به انواع ترفندها و نیرنگها
متوسل می شوند.
بهترین راه برای کنترل جامعه ایجاد ترس میباشد. کاری که والدین ما از
کودکی با ما اغاز میکنند همان مسأله لولو خورخوره ، ساده ترین راهی که
همیشه جواب داده است. لولو خورخوره های امروز ، بمب اتم ،
گرمایش جو زمین ، موجودات فضائی ، هارپ و غیره.
صاحبان قدرت و صاحبان سرمایه برای کنترل جهانیان دروغهای زیادی را به
ملتها باور دادند .هم دروغهای علمی و هم سیاسی و اجتماعی.
نمونه بارز دروغهای سیاسی افسانه هولوکاست است که حدود 70 سال در باور
ملتها بود اما سرانجام این دروغ لو رفت و تبدیل به یک افسانه
کهن شد.
هنگامی که افسانه هولوکاست لو رفت باعث اشفتگی و نگرانی شدید سازندگان
این داستان و طرفدارانشان شد و همین نشان می دهد که چه هزینه هایی کرده
بودند تا این دروغ بزرگ را در باور ملتها بگنجانند.
در مورد دروغهای علمی نیز داستان همین است. وقتی اطلاعات غلط در ذهن
افراد ریخته شود در تجزیه و تحلیل موضوعات دچار مشکل و در نهایت باعث
تحلیل رفتن انرژی مغزی شده و راحتتر مهندسی وهدایت ذهن شده و در مسیر
خواسته قدرتمندان جهان قرار می گیرند.
متاسفانه خیلی از افراد بی میل یا ناتوان در روبرو
شدن با حقیقتند و اسیر افکار تحمیلی و یا متعصبانه موروثی خود هستند و
گاه چنان در وجود خود زندانی می شوند که فرصت و مجال هیچ فکر و اندیشه
جدیدی را پیدا نمی کنند. حتی در میان روزنامه نگاران و مدیران سایتهای
اینترنتی نیز این موضوع عینیت داشته و نه تنها همکاری نمی کنند بلکه
رفتار خوبی نیز ندارند و در مواردی اجازه ورود به سایت را نمی دهند و
شاید هم اینها همان رسانه های وابسته به ساختار قدرت هستند که مستقل و
ازاد نیستند و انچه که قدرتمندان به انها دیکته می کنند را منتشر می
کنند.
بعضی هم فقط چسبیده اند به قضیه هیروشیما و ناکازاکی که بدون انکه تحقیق
کنند انچه را گفته شده می پذیرند و نمی خواهند فکر کنند که نابودی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی که عمدتا” از چوب و پلاستیک بودند با یک بمباران معمولی یا بمباران ناپالم هم امکانپذیر است و برای ایجاد احساس وحشت در دل ملتها وانمود به نابودی این دو شهر با یک سلاح خیالی به نام بمب اتمی کرده اند. . در حال حاضر هیروشیما و ناکازاکی دو
شهر پیشرفته کشور ژاپن هستند و میلیونها نفر در این دو شهر زندگی می
کنند، در صورتی که به ما گفته بودند اثار بمباران اتمی برای هزاران سال
باقی می ماند. برای این موضوع چه توضیحی دارند.
تا انجایی که بنده دقت کرده ام در اکثر رسانه ها چه در قالب روزنامه ها و مجلات و چه در قالب فضای مجاری و سایتهای اینترنتی بیشتر مطالب مهمشان پیرامون افشاگری فسادهای مالی و اقتصادی ، اخبار کره شمالی، برجام و مذاکرات پایان ناپذیر هسته ای و سفر های بی حاصل تیم مذاکره کننده هسته ای ،مصاحبه ها و مقالات تند سیاسی و اخباری از این دست می باشد.
انتشار اخباری از این قبیل اگاهی می دهد اما کمکی به اصلاح جامعه نمی کند چون از مردم عادی کاری بر نمی اید و به معنای واقعی رسالت هیچکدام از سازمانهای نظارتی و امنیتی مبارزه با فسادهای اقتصادی نیست و بعد از مدتی دیگر کسی اهمیتی به اخبار فسادهای مالی و یا دیگر اخبار نمی دهد. چیزی که در عمل رخ داده است. حتی کثرت مطالب رسانه ها باعث می شود حقیقت اساسی و مهم در بین اخبار سیاسی، دروغها و مطالب بیهوده پنهان شود و در محاق فراموشی فرو رود.
اصولا” نفس قدرت، فساد و زورگوییست حتی اگر فردی که در راس قدرت قرار دارد انسان صالحی باشد.
تمامی دولتهای جهان زورگو و بی رحم هستند و تا جایی که بتوانند مردمشان را در تنگنا قرار می دهند . تفاوت فقط در ملتهاست .تا ملتی رفتار و گفتار و باور های خود را تغییر ندهد سرنوشت ان ملت تغییر نخواهد کرد.
تا زمانی که مردم یاد نگیرند که باید با احترام متقابل با یکدیگر رفتار کنند و هیچ شخصی را در هیچ شغل،پست یا مقامی بیش از حد و ظرفیتش بزرگ نکنند و تا زمانی که درک نکنند که مثلا” نباید به یک پزشک خیلی احترام گذاشت و به یک رفتگر و یا راننده تاکسی با بی محلی و یا کوچک و ناچیز شمردن رفتار نکنند هیچ تغییری در سرنوشتشان صورت نخواهد گرفت.
یکی از دوستان که در بازی 20سال پیش ایران و استرالیا به کشور استرالیا رفته بود می گفت بعد از بازی استادیوم پر از اشغال شده بود اما تماشاگران از هر مقام و شغلی که انجا بودند اشغالها را جمع نمودند و یکی از کسانی که ان دوست موفق شده بود با ایشان صحبت نماید یک پزشک بود که همراه با جمعیت در حال جمع اوری اشغال بود و از این کارش هیچ احساس بدی نداشت.
در صورتی که در کشور ما چنان پزشکان را بزرک کرده اند که خود را تافته ای جدابافته می دانند و به مردم فخرفروشی می کنند و عملا” به شکل مافیایی عمل می کنند.
اگر شرایط برای همه فراهم شود هرکسی می تواند تمامی کارهایی که ان پزشک و یا هر شاغل دیگری انجام می دهد را یاد بگیرد و متاسفانه پزشکان و یا بعصی از شاغلان دیگر فکر می کنند شق القمر می کنند و با تکبر و تبختر با مردم رفتار می کنند..
در کشور المان درامد معلمان از پزشکان بیشتر است.
اعتقاد بنده این است که تا زمانی که رسانه های ما نتوانند دروغ بزرگ بمب اتمی را در رسانه ها به صورت گسترده و مستمر منتشر نمایند و این دروغ بزرگ را از باورها پاک نمایند امکان هیچ تحول اساسی برای اصلاح جامعه و حرکت به سوی عدالت اجتماعی وجود ندارد.
یکبار ترامپ اعلام کرد که پذیرش برجام منجر به سقوط اقتصاد امریکا خواهد شد و همین نشان می دهد که در مذاکرات ظاهرا”اتمی دولتها در واقع اخاذیهای مالی و اقتصادی از دولت امریکا صورت می گیرد تا دولتها دروغ وجود بمب اتمی و خیالی بودن ان را فاش نکنند و امریکا در ظاهر ابرقدرت باقی بماند.
در واقع کره شمالی با وانمود به انجام ازمایش اتمی قصد اخاذی از امریکا را دارد . همانطور که عربستان ، اوگاندا و سودان نیز جدیدا” خواستار انرژی هسته ای هستند و در واقع می خواهند از امریکا اخاذی کنند.
در حقیقت اگر تعداد کشورهای اخاذی کننده زیاد شود امریکا قادر به براورده کردن خواسته های همه انها نخواهد بود و منظور ترامپ همین است.
امریکا بعد از جنگ جهانی دوم 4 سال در کره (1949-1953) و 20سال در ویتنام (1955-1975) حضور نظامی داشت و صدها هزار نفر از سربازان امریکایی در این جنگها کشته شدند . اگر سلاح اتمی داشت چرا استفاده نکرد تا سربازان بیگناه کشته نشوند.
امریکا در ویتنام به بهانه جلوگیری از نفوذ کمونیسم این جنگ را چند ملیتی کرد و کشورهای دیگری ار جمله ایران افرادی را برای جنگ به انجا فرستادند و خیلی از انها همانجا در جنگلها و مردابها و بیابانهای ویتنام نابود شدند .چرا؟.
امریکا در واقع با ایجاد جنگ در مناطق دیگر بهانه ای برای سرکوب مردم در امریکا پیدا می کرد و مخالفین را با عنوان نظامی به مناطق جنگی می فرستاد و همانجا نابود می کرد. در فیلمهای رامبو مثل رامبو در ویتنام یا رامبو در افغانستان و ….. این موضوع به روشنی نشان داده شده است.
امریکا اگر چیزی به عنوان سلاح اتمی داشت کافی بود یک عدد در سوریه، عراق یا کره شمالی بکار می برد تا حساب را دست همه بدهد. و اینقدر با تهدیدهای تو خالی و تکراری تحقیر نشود. در حال حاضر هیچ کشوری به تهدیدهای امریکا اعتنا نمی کند و تهدید های امریکا دیگر هیچ اعتباری ندارد.
در بیشتر موارد ترس نتیجه عدم اگاهیست.
چراغ هدایت جامعه باورهاییست که در ذهن افراد وجود دارد و تا دروغهایی همچون بمب اتمی ،بمب هیدروژنی، و دروغهایی مشابه در باور و ترس از این باورها در دل ملتهاست اوضاع جهان روز به روز بدتر و شرایط زندگی مشکلتر می شود و فقر و بیکاری و گرسنگی دامنه وسیعتری پیدا می کند.
جسارتا" اگر امکان دارد مقاله بنده را که لینک ان را در اخر کامنت قرار می دهم در قسمت یادداشتها قرار دهید و خودتان این سوال را مطرح نمایید که چرا داستان انرژی هسته ای تمام نمی شود . و مخصوصا” مسئله باطری اتمی ادعا شده که 50 سال برق تولید می کند را به چالش بکشید. ضمن اینکه قبلا” در کامنتی خدمتتان عرض کرده ام که سایت وزارت دفاع نیز این مقاله را منتشر کرده است و این عدم وجود بمب اتمی را بیشتر ثابت می کند اگر بمب اتمی وجود داشت سازمانی مثل وزارت دفاع که اشراف به تمامی موضوعات نظامی دارند اهمیتی به این مقاله نمی داد.
اگر خواستید مقاله را در سایت قرار دهید از لینک زیر استفاده کنید که هم کامل است و هم قالب مناسبی دارد.
http://www.armanekerman.ir/?p=16817
منتظر پاسخ شما هستم.
در پناه خدای بزرگ باشید.