پیشنهاد بیشرمانه برای دور کردن بغداد از تهران
درست یک هفته بعد از سخنرانی دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا با عنوان استراتژی جدید در برابر ایران، روز جمعه رکس تیلرسون، وزیر خارجه ایالات متحده امریکا، واشنگتن را به مقصد ریاض ترک کرد تا در نشست مشترک همکاریهای عراق و عربستان شرکت کند.
پادشاهی عربستان سعودی و متحدانش در منطقه، همواره امریکا را که سال ٢٠٠٣ به قصد سرنگونی دولت صدام حسین به عراق حمله کردهبود، به انداختن بغداد در دامن ایران متهم میکردند.
به خصوص عقبنشینی نیروهای امریکایی در سال ٢٠١١ از عراق، از سوی منتقدان منطقهای باراک اوباما، واگذاری کامل عراق به ایران عنوان میشد. اما رییسجمهور جدید امریکا، بر خلاف سلفش، حاضر به هیچ معاملهای با تهران نیست.
او درست مانند عربستان سعودی و دوستانش، منتقد جدی توافق هستهای است و از عقبنشینی نیروهای امریکایی از عراق در سال ٢٠١١ بهشدت انتقاد میکند. داود هرمیداس باوند، تحلیلگر مسائل منطقه معتقد است که استراتژی جدید امریکا این است که با همکاری دوستان و نزدیکانش در منطقه، نفوذ سیاسی ایران در بغداد و دمشق را کاهش دهد.
به اعتقاد این استاد روابط بینالملل، برای دولت عراق، کشورهای عربی در اولویت روابط خارجی قرار دارند و اگر منافعشان تامین شود، دور شدن از تهران و نزدیک شدن به ریاض امکانپذیر است.
باوند میگوید که عربستان با استفاده از اهرم کمکهای مالی برای بازسازی عراق جنگزده، میتواند نظر دولت این کشور را برای حضور گستردهتر ریاض در سیاست عراق جلب کند.
در ادامه، متن کامل گفتوگوی «اعتماد» با داود هرمیداس باوند، استاد روابط بینالملل را مطالعه میکنید:
ارزیابی شما از سفر اخیر رکس تیلرسون، وزیر امورخارجه امریکا به ریاض و به خصوص اثر این سفر بر مناسبات آینده تهران و بغداد چیست؟
همانطور که ترامپ اعلام کردهبود، در قبال ایران برنامه و استراتژی جدیدی را در پیش گرفته است. رییسجمهور امریکا میگوید که در اجرای این استراتژی جدید از همکاریهای کشورهای دوست و متحد امریکا در منطقه برای کاهش نفوذ ایران در خاورمیانه استفاده خواهد کرد. در واقع منظور از دوستان و متحدان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی یا در واقع مجموعه شورای همکاری خلیج فارس است. سفر آقای تیلرسون نخستین گام در این جهت بود. هدف نهایی فقط این نیست که فقط با ایران مبارزه شود، بلکه سیاست امریکا این است که از طریق تامین منافع کشورهایی که دوست و متحد حساب میکند، این اقدامات را انجام دهد یعنی به شکلی عراق و سوریه را از حیطه نفوذ ایران خارج کند، که منافع اقتصادی و سیاسی نیز برای این دو کشور تامین شود. در همین راستا تلاش میکند که یک رابطه جدیدی میان عراق و عربستان برقرار شود. مبنای این رابطه تامین نیاز اقتصادی عراق بود، به خصوص که عراق بهشدت نیاز به کمکهای اقتصادی و مالی برای بازسازی پس از سالها جنگ دارد و عربستان مشتاق است در این زمینه به عراق کمک کند.
همزمان با عراق، امریکا تلاش میکند تا هدف خود برای تشکیل یک حکومت ائتلافی با مشارکت گروههای میانهرو را پیگیری کند. هدف این است که دولت بشار اسد با یک انتخابات در سوریه کنار گذاشتهشود و گروههای همسو با امریکا و عربستان در دمشق روی کار بیاید. وقتی بشار اسد کنار زدهشود، گروههای مخالف دولت که تاکنون ایران را به عنوان پشتیبان شخص بشار اسد حساب میکردند، به نحوی دیدگاه دوستانهای نسبت به تهران نخواهند داشت. کمک اقتصادی و مالی به بازسازی سوریه، هم بهانه دیگر عربستان برای ایجاد رابطه تنگاتنگ با دولت احتمالی بعدی سوریه خواهد بود. عربستان به دنبال این است که عراق و سوریه را به عنوان پل ارتباطی ایران با لبنان از تهران دور کند. به دیگر سخن هدف ریاض نهایتا این است که کشورهای عربی را که در حیطه نفوذ ایران قرار گرفتهاند از حیطه نفوذ ایران خارج کند. عربستان امیدوار است که هدف نهایی عدم حضور ایران در سیاست کشورهای عربی رخ دهد.
این ظرفیت تا چه اندازه در بغداد وجود دارد که از ایران دور شود و به دامن ریاض بیفتد؟
هر یک از کشورها به دنبال منافع خودشان هستند و بر اساس مقتضیات روز سیاستهایشان را تعیین میکنند. وقتی ریاض بپذیرد که حکومت شیعیان برقرار باشد اما موازنه منصفانهای با سنیها ایجاد شود و از سوی دیگر کمکهای مالی و اقتصادی عربستان سعودی به سمت بغداد روان شود، عراق هم مایل به نزدیکی بیشتر با عربستان خواهد بود. اولویت بغداد این است که روندی را پیگیری کند که به لحاظ سیاسی، اقتصادی و مالی منافع آنها را تامین کند. تنها نگرانی بغداد این بود که تلاش کشورهای عربی برای بازگرداندن حاکمیت اقلیت سنی به صورت مطلق در این کشور باشد. به لحاظ تاریخی چه در دوران عثمانی و چه در دوران سرپرستی و قیمومیت بریتانیا و بعد از آن تا سال ٢٠٠٣، حکومت مطلق اقلیت سنی در عراق برقرار بود.
سنیها که از سال ٢٠٠٣ به یکباره از مدیریت جامعه و قدرت خارج شدند، الان علاقهمندند که به قدرت بازگردند. اگر یک ساز و کار متناسب و متوازن در بغداد ایجاد شود که هم سنیها در قدرت مشارکت داشتهباشند و در عین حال تناسب قدرت شیعیان با اکثریتشان حفظ شود، قطعا عراقیها از آن استقبال میکنند. فراموش نکنیم در بین جمعیت عراق، گرایشها به ناسیونالیسم عربی بسیار قدرتمندتر از گرایشهای مذهبی تشیع است. حتی اگر حاکمیت شیعیان در این کشور نیز حفظ شود و استمرار پیدا کند، باز هم جمعیت این کشور آمادگی بیشتری برای پذیرش رابطه با کشورهای عربی و قبول منابع مالی و کمکهای اقتصادی این کشورها دارند.
حیدر العبادی شش ماه دیگر با انتخابات سراسری مواجه است، فکر میکنید نزدیکیای که در روابط دیپلماتیک دولت او با عربستان سعودی در حال شکلگیری است، تا چه حد در بخت او برای ادامه دادن حکومتش در عراق تاثیر میگذارد؟
از نظر سنیهای عراق، قطعا بهبود روابط با ریاض بسیار راضیکننده خواهد بود. حیدر العبادی، نخستوزیر کنونی عراق هم احتمالا از پیشنهاد امریکاییها برای ورود گستردهتر عربستان سعودی در عرصه سیاسی و اقتصادی عراق، استقبال خواهد کرد. این یک امتیاز برای حیدرالعبادی خواهد بود که سنیها در این مسیر بهشدت از او حمایت میکنند. تمایل بنیانی عربستان، حمایت از جمعیت سنی عراق است. اگر عبادی این راه را برگزیند، رای بیشتری برای خود تضمین میکند. یکی دیگر از مسائلی که در سرنوشت عبادی برای انتخابات پیش رو موثر است این است که مساله کردها هم حل و وحدت عراق تامین بشود. چنانچه نتایج رفراندوم اخیر بر اثر تلاشهای عبادی باطل اعلام شود و بتواند که مساله اقلیم را حل بکند، قطعا نکته مثبتی به کارنامهاش اضافه میشود و شانسش برای انتخاب مجدد به نخستوزیر عراق افزایش پیدا میکند.
تصور من این است که ایران نسبت به موضوع همهپرسی کردستان عراق به نوعی اشتباه تاکتیکی داشت چرا که نیروهایی که در بازپسگیری کرکوک نقش داشتند، نیروهای مورد حمایت ایران بودند، ایران به نظر من باید موضع خود را نسبت به مساله کردها تا حدی تعدیل میکرد. چون این احتمال وجود دارد که با نظر امریکاییها عربستان و دیگر متحدانش، نقش عمدهتری در سیاست آینده عراق بازی کنند، در این میان ایران نباید یک متحد قدیمی، یعنی کردها را به این راحتی از دست بدهد. کردها الان از سوی ایران نه تنها حمایتی نشدند، بلکه همکاری نزدیکی میان تهران و بغداد صورت گرفت. در نتیجه در کوتاهمدت، نگاه کردها به سمت دیگر کشورهای منطقه مانند ترکیه برگردانده خواهد شد. ایران تا دیر نشده باید اندکی موضع خودش را نسبت به کردها تعدیل بکند.
با این اوصاف به نظر میرسد که پیشبینی شما این است که در کوتاهمدت از نفوذ ایران در سوریه و عراق کاسته شود. درست میگویم؟
بستگی دارد به رویدادهایی که پس از این رخ میدهد. واقعیت این است که الان ما شاهد صحنهگردانی امریکا هستیم و به هر حال این استراتژی جدیدی است که امریکاییها با همراهی دوستانش در منطقه پی گرفته است و هدف آن کم کردن نفوذ ایران در عراق است. حال اینکه این استراتژی موفق شود یا نه به رویدادهای بعدی بستگی دارد. به اضافه اینکه روسیه هم بدون تردید موضعی ملایم و تاحدی همسو دارد. مساله سوریه و عراق برای روسیه هم ابزاری برای رسیدن به منافع ملی است، زمینهای برای بازگشت به دیالوگهای سازنده با غرب و امتیازگیری و امتیاز دهی نسبت به غرب است. حتی من معتقدم که اقدام نهایی در سوریه، بیانیه یا توافقی که بر سر سوریه انجام خواهد شد با امضای روسیه و امریکا انجام خواهد گرفت، حالا شاید ترکیه را هم به این دلیل که نقش میانجیگری با گروههای میانهرو را بر عهده گرفت، در حاشیه اقدام نهایی سوریه مورد اشاره قرار بگیرد. ولی تردیدی ندارم که به ویژه امریکاییها تلاش میکنند اجازه ندهند که ایران نقش محوری داشتهباشد. روسیه هم سابقه تاریخی نشان داده است که به دنبال منافع و مصالح ملی خودش است.
ایران از سال ٢٠٠٣ تاکنون، سرمایهگذاری سیاسی و امنیتی زیادی در عراق کرده است، فکر میکنید که این سرمایهگذاریها بینتیجه بوده است؟
قطعا در کوتاهمدت، بغداد سعی میکند عملی بر خلاف منافع و تمایلات ایران انجام ندهد. اگر عبادی به سمت ریاض تمایل پیدا کند، در فاز اول تلاش خواهد کرد که ایران را راضی نگه دارد و تحولات خیلی سریع و دفعی در سیاست دولتش رخ ندهد. واقعیت این است که به لحاظ اقتصادی ترکیه خیلی بیشتر از ایران در عراق سرمایهگذاری کرده است، متاسفانه ایران آنچنان که باید سرمایهگذاری آنچنان زیادی در عراق نداشت. حتی در منطقه اقلیم کردستان عراق هم سرمایهگذاریهای اقتصادی ترکیه نسبت به ایران بسیار گستردهتر و وسیعتر است. ولی در هر حال دولت بغداد سعی میکند در فاز اول، موضع سرسختانهای علیه تهران نگیرد.
عربستان و امریکا هم سعی میکنند تغییرات را به صورت جزیی و گام به گام انجام دهند و آرام آرام در سیاست عراق رسوخ کنند. من فکر میکنم فردی مانند ایاد علاوی که مدتی بعد از حمله امریکا نخستوزیری را در عراق بر عهده داشت، یکی از اصلیترین گزینهها برای اجرای استراتژی جدید امریکا با همکاری عربستان در عراق باشد. او طرفدار ایجاد موازنه منصفانه میان قدرت شیعیان و اهل سنت در عراق است، هم به امریکاییها نزدیک است و هم با جمعیت سنی عراق روابط دوستانهای دارد.
وزیر خارجه امریکا بعد از ریاض به سمت دوحه حرکت کرد با این هدف که در بحران کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میانجیگری بکند. به گمان شما احتمال موفقیت امریکا در این مسیر تا چه حد خواهد بود؟
امریکا سعی خودش را میکند و شاید تا حدودی موفق باشد، اما عمق شکاف میان دوحه و ریاض بسیار عمیقتر از این حرفهاست. تا پیش از تحولات خردادماه امسال هم به هر ترتیبی بود، قطر ظاهر رابطه خودش با عربستان را حفظ کردهبود. قطر با وجود اینکه کشور کوچکی در منطقه محسوب میشود، اما عملا در مقام رقابت با عربستان برآمدهبود و در برخی عرصهها هم موفق شدهبود نقش عربستان را کمرنگ کند. در این پرونده ممکن است آقای تیلرسون و دولت امریکا تا حدی بتواند تنشها را تعدیل بکند، اما حل جامع و کامل این تنشها از عهده امریکاییها بر نمیآید.
فکر میکنید گسترش روابط دوحه با تهران ادامه پیدا کند؟
قطر چارهای ندارد، وقتی از طرف همسایگان عرب محدودیتهایی برایش ایجاد شود، ناگزیر مجبور میشود به ایران نزدیک شود. به اضافه اینکه کشورهایی که رودرروی قطر قرار گرفتهاند، روی رابطه با تهران حساسیت نشان میدهند، در نتیجه برای تحریک کردن حساسیت آنها هم که شده، قطریها نسبت به نزدیک شدن با تهران دستکم در ظاهر بیشتر اقدام خواهد کرد.
این امکان البته زیاد وجود دارد که امریکاییها هم همگام با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و بحرین از قطر بخواهند که از نزدیکی با ایران خودداری کند. به هر حال امریکاییها چون در قطر پایگاه نظامی دارند، تلاش کردهاند که زیاد در این پرونده موضعگیری به نفع طرفهای دیگر نکنند، اما در مورد مناسبات دوحه و تهران، این احتمال وجود دارد که واشنگتن همسو با ریاض از دولت قطر بخواهد که راه همکاری با تهران را نپیماید.
ارسال نظر