روزنامه اینترنتی «آر.ب.کا» روسیه در تحلیلی چنین نوشته است: "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری آمریکا در هنگام امضای قانونی که تحریم‌های شدیدالحنی علیه روسیه را در نظر گرفته و امکان اعمال تحریم‌های بیشتر نیز وجود داشته و لغو آنها در آینده نزدیک هم از بین رفته، در حقیقت تلاش نموده تا نشان دهد که وی مجبور شده دست به چنین اقدامی بزند. البته کسی تردیدی هم در این مورد ندارد: با توجه به پایین ترین سطح میزان محبوبیت و فقدان دستیابی به موفقیت خاصی در شش ماه نخست ریاست جمهوری خود، ترامپ در واقع نتوانسته تا با نمایندگان کنگره و سناتورهای آمریکایی در شرایطی که تمایلات ضدروسی در بین سیاستمداران و رسانه های گروهی آمریکا شدت یافته، به توافق دست یابد و اکنون باید شکست خود را بپذیرد.

روابط با روسیه «پاشنه آشیل» کاخ سفید شده است

البته دونالد ترامپ در ابراز عقیده نسبت به لایحه قانونی تحریمها علیه روسیه، محدودیتی احساس نکرد. وی گفت که این قانون را غیرسازنده می داند و حتی با برخی از مفاد آن موافق نیست. بر اساس قانون اساسی ایالات متحده، سیاست خارجی کشور در مجموع از سوی رئیس جمهوری تعیین می شود و اگر شرایط متفاوت بود، کارشناسان حقوقی کاخ سفید آماده بودند تا بر سر قانونی بودن سند مصوبه کنگره مباحثات گسترده‌ای راه بیاندازند.

ولی در شرایط کنونی توازن نیروهای سیاسی در آمریکا تغییر کرده است. واقعیت این است که کنگره به ترامپ در مورد اجرای سیاست خارجی آمریکا، بخصوص در جهت گیری به سمت روسیه، رای عدم اعتماد داده است. اولا میزان حمایت مردمی از سیاست ترامپ در قبال روسیه، در پایین ترین سطح بوده و تنها 30 درصد از آمریکایی ها اقدامات وی در این رابطه را تایید کرده و 66 درصد مردم مخالف آن هستند. تمایل کاخ سفید برای عادی سازی روابط با مسکو، به «پاشنه آشیل» آن تبدیل شده و امکان اجرای سیاست مستقل دولت آمریکا از کنگره را از بین برده است.

ترامپ قصد بهبود روابطش با کنگره را ندارد

در ثانی، عامل شخصی در رویارویی نمایندگان کنگره و دونالد ترامپ نیز نقش خاص خود را در این بین ایفاء می کند. رئیس جمهور از ابتدای امر تلاش نکرد تا به روابط خود با کنگره و حزب جمهوری خواه سرو سامان بدهد و بعد از گذشت ماهها از حضور وی در کاخ سفید، ترامپ در این رویارویی بالاخره شکست خورد. اگر در ماههای ژانویه تا مارس، بسیاری از نمایندگان کنگره از رئیس جمهور و گروه حامیان وی، به نوعی هراس داشتند، ولی اکنون چنین ترسی دیگر در بین آنها وجود ندارد. ترامپ دیگر نمی تواند با سخنان تند خود آنها را بترساند. ضمن اینکه برکناری اخیر رئیس دفتر ریاست جمهوری نشان داد که رئیس جمهوری همچنان ضرورتی برای برطرف کردن مشکلات با کنگره و حزب نمی بیند و قصد دارد همچنان برای پیش بردن سیاستهای خود به این رویارویی ادامه دهد.

سوم اینکه، دیکته کردن شرایط به رئیس جمهور، این امکان را بوجود می آورد تا ضعف سیاسی وی افزایش یابد. بعد از گذشت شش ماه از انتخابات، اکنون دیگر «ماه عسل» ترامپ و تسلیم بودن کنگره، دیگر پایان یافته و عدم توانایی دولت جدید برای تحقق نوعی اصلاحات، از جمله ایجاد تغییرات مثبتی که عرصه تجاری آمریکا انتظار آن را داشت، دیگر به وضوح آشکار شده است. اکثر طرح‌های اصلاحی که ترامپ در مبارزات انتخاباتی از آنها صحبت میکرد، تحقق نیفتاده و یا با مشکلات جدی مواجه است.

هدف کنگره تنبیه ترامپ و پوتین بطور همزمان است

در شرایطی که امکان آن وجود ندارد که رای دهندگان آمریکایی را در خصوص دستاوردهای کاخ سفید قانع کرد، قانونگذاران دست به کار شده و روسیه را براحتی در مشکلات موجود در ایالات متحده مقصر جلوه دادند، نه وجود اختلافات در بین خود. آنها نتوانستند در مورد لایحه قانونی بیمه به توافق برسند، پس تصمیم گرفتند بجای آن، قانونی برای تحریم روسیه تصویب کنند. بعید نیست که در طول چند سال آینده وظیفه اصلی کنگره این باشد که «ترامپ و پوتین را تنبیه کنند». این مسئله در آمریکا محبوبیت داشته و هیچ هزینه ای هم ندارد، در واقع با یک تیر، دو نشان می زنند.

روابط مسکو و واشنگتن دیگر مسموم شده است

 

اکنون به نظر می رسد نظریاتی که خواهان مذاکرات مناسب و با صراحت بیشتر کرملین با کاخ سفید بودند، درست بود. مسلما رئیس جمهوری که نتواند از منافع خود دفاع کرده و در سیاست داخلی موفق نباشد، شریک خارجی خوبی هم نخواهد بود. ترامپ که نتوانسته با کنگره و رای دهندگان به خود زبان مشترکی پیدا کند، مسلما نمی تواند طرف مذاکره مناسبی برای کشور فدراسیون روسیه باشد. اگر پیش از این موضوع روسیه تنها برای دفتر ریاست جمهوری آمریکا یک سم بود، اکنون به عامل سمی در روابط مسکو و واشنگتن تبدیل شده است و هرچقدر هم که هر دو طرف مایل باشند، این روابط تنها به سمت تیرگی بیشتر سوق خواهد یافت.