استشمام بوی جنگ علیه ایران از کنگره و پنتاگون
آیا دستور ترامپ به بازسازی ارتش آمریکا همزمان با ارائه طرحهایی در کنگره که اجازه حملات پیشدستانه را به رئیسجمهور میدهد، نگرانکننده است؟ آیا رئیسجمهور آمریکا راه جرج بوش را ادامه میدهد یا برای امتیاز گرفتن از دولت روحانی، اقدامات تهدیدآمیز را روی میز قرار میهد؟
دانلد ترامپ در مصاحبه اختصاصی اخیر خود با شبکه سیبیاس به سبک تبلیغات انتخاباتی خود از مداخلات نظامی ایالات متحده در خاورمیانه انتقاد کرد، اما با فاصلهای اندک در پنتاگون دستور بازسازی ارتش را برای «جنگ با رقبای تقریباً همتا» و «چالشگران منطقهای» صادر کرد. [1]
همزمان در مجلس نمایندگان آمریکا، السی هستینگز که روابط نزدیکی با لابی صهیونیستی دارد، طرحی را ارائه کرده که بر اساس آن، رئیسجمهور ایالات متحده اختیار خواهد داشت حملات پیشدستانهای را به منظور جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای به راه بیاندازد. [2]
این دو خبر وقتی نگرانکنندهتر میشود که بدانیم جیمز ماتیس وزیر دفاع جدید از فرماندهان عملیات واشینگتن در عراق و افغانستان بوده است. وی از جمله اولین گزینههای مورد تأیید سنا در میان نامزدهای پیشنهادی ترامپ بود و توانست 98 رأی از 100 سناتور دریافت کند.
این رخدادها با ابتکار عمل بریتانیا در برگزاری مانور مشترک نظامی در خلیج فارس همراه شده است. از اواخر ژانویه، مانور «Unified Trident» یا «نیزه سهشعبه متحد» با مدیریت از سوی پایگاه جدید این کشور در بحرین آغاز خواهد شد. در این مانور، ارتشهای بریتانیا، ایالات متحده و احتمالاً فرانسه و استرالیا مشارکت میکنند. تریدنت همچنین نام موشک بالستیک با قابلیت حمل کلاهک حرارتیهستهای است که در اختیار لندن و واشینگتن قرار دارد.
با این شرایط یک پرسش جدی مطرح میشود: آیا در دوره ریاستجمهوری ترامپ نیز که بیشباهت به بوش پدر و پسر نیست، باید منتظر یک مداخله نظامی دیگر در خاورمیانه و حوزه خلیج فارس باشیم؟
بودجه سالانه نظامی ایالات متحده بیش از یکسوم تمام هزینه دولتهای جهان در امور نظامی است و دستور ترامپ در شرایطی که یکی از انتقادهای دائمی او به سیاستهای اوباما مربوط به هزینههای هنگفت نظامی بوده است، جای تأمل دارد.
اگر بخواهیم مرجع ضمیر را در عباراتی مانند «رقبای تقریباً همتا» و «چالشگران منطقهای» دریابیم، مطمئنترین راهی که فعلاً در دسترس قرار دارد، مواضع پیشین ترامپ و وزیر دفاع او است.
ترامپ پیش از این مواضع تندی نسبت به سه بازیگر منطقهای و بینالمللی اظهار کرده است: چین، داعش و ایران. وی بارها بیان کرده که اوباما بهتر بود به جای روسیه همکاری با چین را کاهش میداد و به جای توافقی که نتیجهاش افزایش بودجه دولت ایران است، باید راه سختگیرانهتری جهت مقابله با توانمندیهای هستهای ایران مییافت.
دانلد از هزینههای هنگفت آمریکا در مبارزه ناکام با داعش انتقاد کرده بود و میگفت او در یک عملیات برقآسا و قاطع، داعش را «از روی زمین محو خواهد کرد.»
جیمز ماتیس رئیس تازهوارد پنتاگون نیز مواضع تندی نسبت به داعش و حتی ایران داشته و بعضاً با اظهارات سیاسی از رویکرد نسبتاً آرام اوباما در هر دو مورد انتقاد میکرد. گفته میشود به دلیل همین تفاوت رویکرد است که در سال 2013 میلادی از مدیریت دفتر مرکزی فرماندهی ارتش آمریکا کنار گذاشته شد. [3]
ژنرال چهارستاره، تابستان سال گذشته، داعش را اسب خوشخَرام ایران دانسته بود که وسیلهای برای توسعه نفوذ تهران در خاورمیانه است.
واقعیت آن است که وجود گروههای تروریستی در منطقهT بستر مناسبی برای توجیه افکار عمومی داخلی و جهانی نسبت به هرگونه عملیات نظامی از سوی ایالات متحده در خاورمیانه فراهم شده است. این گروهها که ابتدا با کمکهای نظامی واشینگتن و بهرهبرداری از بیسوادی، فقر و شکافهای اجتماعی رشد کردند، اکنون به واقعیتی انکارناپذیر در منطقه تبدیل شدهاند.
بنابر این هیچ بعید نیست رئیسجمهوری مانند ترامپ که ظاهراً یک به یک در حال عمل به وعدههای خود است، به فکر یک عملیات برقآسا و مداخله مستقیم جهت رویارویی با داعش باشد. این مأموریتِ کمخطر میتواند نخستین گام از سوی ساکن تازهوارد کاخ سفید باشد، پیش از آنکه تصمیم قطعی را در مورد مأموریتهای خطرناک نسبت به ایران و چین اتخاذ کند.
فعلاً دستورات جدید در پنتاگون و طرحهای نو در مجلس نمایندگان در حد یک تهدید اولیه برای ایران است تا تهران اولاً نسبت به تعهدات خود در توافق هستهای کاملاً پایبند باشد و ثانیاً برای انعقاد توافقهای تجاری یا بدهبستان امتیاز، پا پیش بگذارد. حتی ممکن است ترامپ بخواهد با چنین اقدامات نمایشی که نتیجه اصلی آن افزایش خصومت میان دو کشور است، از زیر لغو برجام شانه خالی کرده یا ایران را به اعطای امتیازهای بیشتر در این توافق، مجبور کند.
ارسال نظر