"عماد مرمل" در مقاله ای که در روزنامۀ لبنانی السفیر منتشر شد، نوشت: رؤیای دیرینی که مدت ها لباس امید و نومیدی بر تن کرد؛ سرانجام جامۀ عمل پوشید و کاخی که به مدت دو سال و نیم، به سکونتگاه اشباح تبدیل شده بود، بار دیگر جان گرفت.

هرچند گروهکی از "برگه های سفید رأی" سعی کرد در برابر "ژنرال" شیطنت و در مقابل گزینۀ انتخاب او مقاومت کند، و با انداختن رأی های متفرقه و سفید دست به نوعی "عملیات انتحاری سیاسی" زد؛ اما عون توجهی به این موضوع نکرد و گفت: این موضوع به هیچ وجه مرا ناخرسند نکرد، حتی اگر سلیمان فرنجیه در گردونۀ رقابت می ماند، آن گونه که برخی فکر می کنند، تحت فشار قرار نمی گرفتم؛ زیرا اساساً اتفاق نظر را ناقض دموکراسی می دانم.. کجای به دست نیاوردنِ اکثریت مطلقِ آرا، مشکل به شمار می رود؟ من فکر نمی کنم که این موضوع، پیروزی من و اهمیتِ آن را خدشه دار کند، بلکه خود این مساله، تثبیت کنندۀ صحنه ای از عرصه های دموکراسی است.

این، پیروزی، لحظه ای تاریخی در زندگی سرهنگ عون است؛ او که از کوه ها و صحراهای سیاسی گذشت تا بتواند به کاخ ریاست جمهوری لبنان، یعنی کاخ بعبدا برسد.

ژنرال، برای رسیدن به ریاست جمهوری، مسیری را طی کرد که در بسیاری مواقع، به سرمنزلِ مقصود رسیدنِ او از این مسیر، محال به نظر می رسید. هرچند که برای رسیدنِ او به این قله، دیگران، با نسبت های متفاوت، نقش هایی مهم داشتند، اما محور همه این نقش ها، لجبازی و پافشاری سرهنگ بود که پایۀ حمایت هایی چند طبقه شد و حامیانی روی این لجبازی شرط بستند که هر لحظه آماده بودند، روی کسی دیگر شرط ببندند و به محض این که او از تصمیم خود منصرف می شد، آمادگی داشتند که سراغ کسی دیگر بروند، اما او هیچ گاه دست نکشید.

عون، مسیرِ دشوار و طولانیِ خود به این مقصد را با سوزن کَند و هموار کرد. تفاهمِ او با حزب الله در فوریۀ 2006، آغازی برای تحولات بود، آن گاه در مرحلۀ اعلام مقاصدی که بین او و فالانژیست ها، تحت عنوان "القوات اللبنانیه" کشمکشی تلخ را آزمود و تا حد "اعجاز سیاسی" فرا رفت، آن گاه پس از بحران اعتمادی عمیق و زورمند، با جریان المستقبل به توافق رسید.

شاید دشوارترین ماموریتی که ژنرال، پس از انتخاب به ریاست جمهوری خواهد داشت، چگونگی به ثمر نشاندن تعهداتی باشد که حاصل این تفاهمات است، آن هم با طرف هایی که در همه چیز با یکدیگر اختلاف دارند و تنها در یک چیز به اتفاق نظر رسیدند و آن نامزد کردن عون بود که البته هر یک، دلیل خاص خود را برای این کار داشت.

نکتۀ دیگر در این مجال، آن است که عون، در مسیرِ موفقیت در جذبِ دشمنان، در نگهداشتن دوستان یا شرکای احتمالی، شکست خورد و کسانی نظیر نبیه بری رئیس مجلس و سلیمان فرنجیه نمایندۀ مجلس را از دست داد؛ با این حال نزدیکان به عون قاطعانه باور دارند کسی که موفق شده است با جعجع و سعد حریری به تفاهم برسد، در بازجذبِ دامادهای خود در عرصه گزینه های راهبردی، کار سختی در پیش رو نخواهد داشت.

نزدیکان به رئیس جمهور خاطر نشان می کنند که عون، به هیچ وجه قصد دشمنی با بری یا به حاشیه راندن او ندارد، آن ها حتی می گویند که رئیس جمهور منتخب در انتظار دیدارِ دوباره با رئیس مجلس، در میانۀ راه است و محور این دیدار نیز درک و تفاهم خواهد بود و در این مجال، نباید تاثیر مثبتی که احتمالاً حزب الله خواهد گذاشت را از نظر دور داشت.

عون، به خوبی درک می کند که از نخستینِ لحظۀ رسیدن به کاخ ریاست جمهوری، مسئولیت ها و بارهایی سنگین، در انتظار شانۀ اوست؛ به ویژه که در مدت زمانِ بی رئیس جمهور بودنِ لبنان؛ بحران ها در این کشور شدت یافت؛ بنابراین طرفداران ژنرال بر این گمانند که ژنرال، به محض پایان دادن به مسائل مربوط به سامان دهی به حاکمیت، نظیر تشکیل کابینه، اقداماتی فوری برای حل بحران ها انجام دهد.

نزدیکان به ژنرال تاکید می کنند که عون، موضوع انتخابش را فرصتی برای تسویه حساب با دیگران نخواهد دانست و آن را به یک پیروزی شخصی یا حزبی تبدیل نخواهد کرد تا دیگران را تحریک نکند؛ بلکه تلاش خواهد کرد این دستاورد را تعمیم دهد و آن را به همگان اهدا کند.

هر کس در ساعت های قبل از انتخاب عون به ریاست جمهوری، با او دیدار کرد، احساس کرد که او در شرایطِ دورخیزی حساب شده از نظر زمان بندی و قانون اساسی به سر می برد تا از مرحله ای به مرحلۀ دیگر منتقل شود و نهادهای حکومت را سامان دهی کند.

عون نمی خواهد که دورۀ او، دوره ای سنتی و کلاسیک باشد، اما در عین حال به خوبی می داند که عصای جادویی در اختیار ندارد و مقاصد برای رسیدن به مقصد کفایت نمی کنند. اولویت های او را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

مکلف کردن سعد حریری به تشکیل کابینه -برای عملی کردن رایزنی ها با نمایندگان مجلس و تعهداتی که در این زمینه به آن پایبند شد- آن گاه تشکیل کابینه جدید و تدوین قانون انتخابات مدرن و عادلانه و سپس برگزاری انتخابات پارلمان در موعد مقرر است.

کسانی که از نقشه های ژنرال اطلاع دارند، دیگران را متوجه می کنند که عون، نخواهد گذاشت دورۀ ریاست جمهوری اش به ویروسِ اتلاف وقت دچار شود، زیرا این ویروس، از هیجان و هیبتِ انتخابِ او به این پست، خواهد کاست. در نهایت، ژنرال، نخواهد پذیرفت که به یک "پستچی" تبدیل شود یا در تعامل با موضوع تشکیل کابینه و قانون انتخابات، در حد "گیرنده" باقی بماند؛ بلکه تلاش خواهد کرد برای دخالتِ مثبت پیشقدم شود و در هموار کردن موانع احتمالی، شریک گردد تا از درافتادن به ورطۀ وقت کُشی، در امان بماند.