چرا زمان انتخابات شوراها در فلسطین به تعویق افتاد؟
نظام های عربی بویژه مصر، اردن و شیخ نشینهای خلیج فارس بیم آن را دارند که پیروزی حماس باعث احیای دوباره جریان اخوان المسلمین شود و باعث شارژ روحی هواداران این جریان گردد، موضوعی که به باور آنها تاثیر منفی بر این کشورها خواهد گذارد.
به دنبال تعویق برگزاری انتخابات شوراهای شهر و روستا در کرانه باختری و نوار غزه حرف و حدیث های زیادی درباره دلایل و عوامل پشت پرده این تصمیم مطرح شد و تحلیلگران بسیاری به گمانه زنی در این خصوص پرداختند.محسن صالح نویسنده و پژوهشگر ارشد مسائل فلسطین مقاله ای در این باره در سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین منتشر کرده است که ترجمه متن این مقاله از نظر مخاطبان گرامی می گذرد:
به نظر می رسد که فضای سیاسی داخلی در فلسطین تا این لحظه برای پذیرش اصل چرخش مسالمت آمیز قدرت، قبول نتایج رای گیری (صرف نظر از طرف پیروز در آن) و ایجاد شرایطی عادلانه و شفاف برای اجرای انتخاباتی که بیانگر اراده حقیقی ملت فلسطین باشد، آمادگی ندارد.
آگوست گذشته بود که از زبان یک مسئول تشکیلات خودگردان در رام الله نقل شد که جنبش فتح هرگز پا به انتخاباتی نمی گذارد که تمامی شواهد و قرائن حکایت از شکستش در انتخابات دارد. وی گفته بود: «ما به دنبال خودکشی نیستم.»
داشتن این احساس که باختن در انتخابات به مثابه انتحار و خودکشی است و همچنین بیان این مطلب که «فتح پا به انتخابات نمی گذارد مگر پیروزی اش تضمین شده باشد» نشان می دهد که فتح ـ به عنوان اختیاردار سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیلات خودگردان ـ می خواهد هیمنه و سلطه خود را تا ابد بر مراکز تصمیم گیری در فلسطین حفظ کند.
اگر چه ابومازن و شماری از رهبران فلسطینی عضو فتح به اجرای انتخابات قانونگذاری که به پیروزی حماس در سال 2006 انجامید، می بالند و می گویند که به نتایج این انتخابات احترام گذاشته اند ؛ ولی نکته ای وجود دارد که متعمدا توجه خود را از آن منحرف می کنند. نکته اینجا است که رهبران فتح هرگز انتظار پیروزی حماس را نداشتند و نظرسنجی ها و پیش بینی ها دستگاه های اطلاعاتی تشکیلات خودگردان و سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، جهان عرب، آمریکا و جامعه بین الملل همه از اطمینان نسبت به پیروزی فتح حکایت داشت.
در مورد حکایت احترام فتح به نتایج انتخابات باید گفت که صرف اقدام ابومازن در مکلف نمودن اسماعیل هنیه به تشکیل کابینه سندی کافی برای اثبات این احترام نیست ؛ بلکه باید این نکته را نیز متذکر شد که ابومازن دست به اتخاذ تدابیر و انجام اقداماتی زد که در راستای براندازی دولت هنیه و به شکست کشاندن آن بود. نکته دیگری که باید در اینجا یادآور شد، نابسامانی های امنیتی است که دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان به دستور رهبران جنبش فتح به راه انداختند و خود را نسبت به اوامر دولت غیر ملزم اعلام کردند. ابومازن در حالی دم از احترام به نتیجه انتخابات می زند که در طول نه سال گذشته اجازه تشکیل جلسات مجلس قانونگذاری فلسطین را نداده و مانع از آن شده است که این سازمان نقش نظارتی خود را به انجام برساند آن هم صرفا به خاطر اینکه اکثر نماینده های آن عضو حماس هستند. ضمنا تمامی دولت هایی که در طول سالیان گذشته به دستور ابومازن تشکیل شده و اداره امور را به دست گرفته اند، هیچ گونه رجوعی به پارلمان (برای گرفتن رای اعتماد) نداشته اند. علاوه بر این، ابومازن ده ها مورد دستور و قانون را وضع کرد بدون آنکه موافقت پارلمان را در این زمینه اخذ نمایند.
باید توافق نامه آشتی فلسطین که در اوایل ماه می سال 2011 به امضا رسید، باعث ساماندهی اوضاع داخلی می شد و ضمن اجرای اقدامات اعتماد ساز، بستر را برای برگزاری انتخاباتی سالم و شفاف فراهم می نمود ؛ ولی گذشت پنج سال زمان از امضای این توافق نامه، کافی نبود که تشکیلات خودگردان به تعهدات خویش عمل کند. اخیرا نیز دادگاه قانون اساسی تشکیلات خودگردان حکم به توقف روند برگزاری انتخابات شوراها داده است، حکمی که نمی توان آن را غیر سیاسی دانست. این حکم باعث ایجاد سرخوردگی در میان فلسطینیان گردیده است.
آخرین انتخابات شوراها با مشارکت گروه های فلسطینی در سال 2005 برگزار شد که رقابت اصلی میان دو جنبش فتح و حماس بود. این انتخابات در طول یک سال و در چهار مرحله برگزار شد که ساکنان 256 شهر و روستای فلسطین در آن شرکت جستند. نتایج کلی نشان از برتری جنبش فتح در شوراهای مربوط به روستاها و شهرهای کوچک و نیز مجموع کرسی های به دست آمده بود و حال آنکه در شوراهای شهرها و شهرک های بزرگ و نیز در مجموع آرا، پیروزی سهم حماس گردید. فتح 1164 کرسی شوراها را به خاطر تعدد شهرک های کوچک، از آن خود کرد و سهم حماس نیز 862 مورد گردید. مجموع کرسی هایی که فتح و حماس با همدیگر به دست آورند، حدود سه چهارم کل کرسی های شوراها بود. از جمله مواردی که در آخرین انتخابات شوراها (در سال 2005) فتح را غافلگیر کرد پیروزی قاطع حماس در نابلس، بزرگ ترین شهرک کرانه باختری ـ آن هم با کسب 74 درصد آرا ـ بود و به همین خاطر بود که رهبران تشکیلات خودگردان (فتح) تصمیم به عدم برگزاری انتخابات شوراها در شهرهای الخلیل و غزه گرفتند ؛ زیرا پیش بینی ها از برتری حماس در آنها حکایت داشت.
در 11/7/2012 بود که دولت سلام فیاض در رام الله تصمیم گرفت تا انتخابات شوراها را بدون هماهنگی و توافق با دولت اسماعیل هنیه در غزه برگزار کند. این موضوع باعث شد تا حماس تصمیم به بایکوت انتخابات و عدم اجرای آن در کرانه باختری بگیرد. انتخابات در 20/10/2012 و در 93 حوزه برگزار شد. با وجود بایکوت انتخابات از سوی گروه های مقاومت، باز هم شاهد رقابت و شکاف شدید میان اعضای فتح بودیم که این امر باعث شد تا چهره ها و شخصیت های عضو جنبش فتح در برخی از مناطق به صورت جداگانه و با لیست هایی مستقل ظاهر شدند و به رقابت با لیست های رسمی جنبش فتح مبادرت ورزیدند. سنگین ترین شکست را لیست رسمی جنبش فتح در شهر نابلس متحمل شد که لیست وابسته به غسان شکعه (از افراد بریده از جنبش فتح) توانست بر لیست رسمی جنبش فتح به ریاست امین مقبول، دبیر شورای انقلابی جنبش فتح پیروز شود. ضمنا محمد دحلان بعد از جدایی از فتح، به همراه هوادارانش نقش مهمی را در این انتخابات ایفا کردند و توانستند بر نتایج تاثیر بگذارند.
مصوبه 21/6/2016 دولت فلسطین در خصوص اجرای انتخابات شوراها بارقه امید در خصوص حرکت دوباره قطار ساماندهی اوضاع داخلی را زنده کرد. این تصمیم با استقبال حماس و گروه های مختلف فلسطینی همراه شد که همه آنها (البته به جز جنبش جهاد اسلامی) تصمیم به مشارکت در آن گرفتند.
با مشخص شدن موافقت حماس برای مشارکت در انتخابات و با تشکیل نقشه برگزاری انتخابات، چپگرایان فلسطینی از ائتلاف با فتح و صدور لیست های مشترک انتخاباتی سر باز زدند و علاوه بر آن، برخی درگیری ها و رقابت های داخلی میان اعضای جنبش فتح در گرفت و دحلان به همراه هوادارانش وارد خط تشکیل لیست های انتخاباتی جنبش فتح و ایجاد ائتلاف شدند. در این شرایط، صداهایی از میان رهبران جنبش فتح و برخی کشورهای عربی فعال در زمینه فلسطین شنیده می شد که خواستار تعویق زمان انتخابات بودند به ویژه آنکه حماس تصمیم به مشارکت گسترده و غیر مستقیم در کرانه باختری گرفته بود و قصد داشت تا از لیست های مستقل حمایت کند و به این ترتیب، راه را بر روی تعقیب اعضای خویش از سوی رژیم صهیونیستی و دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان ببندد ؛ زیرا این امر فرصت بهتری را برای پیروزی حماس فراهم می کرد. نظرسنجی ها نیز احتمال پیروزی لیست های مورد حمایت حماس در شهرهای اصلی را بالا دانستند و کسب تعداد زیادی از آرا را برای آنها پیش بینی کردند که البته این امر حکایت از حضور قوی حماس در عرصه سیاسی فلسطین دارد.
از آغاز آگوست، فشارها به ابومازن برای عدم برگزاری انتخابات محلی زیاد شده است. شماری از اعضای کمیته مرکزی فتح خواستار این موضوع هستند و کشورهای عربی که ارتباط خاصی با مسئله فلسطین دارند، از برگزاری انتخابات خرسند نیستند. اخبار درز کرده از اردن و مصر نشان می دهد که این طرف های عربی به تشکیلات خودگردان برای لغو یا تعویق زمان انتخابات فشار وارد می آورند. برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز با اردن و مصر هم نظر هستند و باورشان این است که فتح از چند دستگی رنج می برد و برای انتخابات آماده نیست.
نظام های عربی بیم آن را دارند که پیروزی حماس باعث احیای دوباره جریان اسلام سیاسی به ویژه اخوان المسلمین شود و باعث شارژ روحی هواداران این جریان گردد، موضوعی که به باور آنها تاثیر منفی بر این کشورها خواهد گذارد. کشورهای عربی به ویژه امارات و مصر خود را برای دوره بعد از ابومازن آماده می کنند و می کوشند تا نقش اصلی را در این دوره به محمد دحلان بدهند. به باور این کشورها، پیروزی حماس طرح ها و برنامه های آنان را با مشکل مواجه می کند.
ذهن صهیونیست ها نیز به نوبه خود مشغول شیوه مقابله با شرایط و مقتضیات بعد از پیروزی حماس ـ به ویژه در کرانه باختری ـ است و در عین حال، به مرحله بعد از ابومازن نیز می اندیشند. پیش بینی ها و بررسی های آنها نشان می دهد که حماس در شهرهای مهم کرانه باختری پیروز می شود و به همین خاطر مخالف برگزاری انتخابات هستند و برای تحقق این هدف، وارد عمل شده و به همین منظور، برخی از فعالان وابسته به حماس را بازداشت کرده و تلاش می کنند تا به شیوه های مختلف تهدید، دیگر اعضا را نیز به اجتناب از کاندیداتوری وا دارند.
ابومازن که بر اجرای انتخابات مصرّ به نظر می رسید و در عین حال از دخالت های کشورهای عربی برای تحمیل محمد دحلان به جنبش فتح و مقامات فلسطینی نگران بود، همچنان بر این باور است که برگه های برنده را در دست دارد و تا زمانی که شانس حماس برای پیروزی در انتخابات زیاد و شکستی جدید در انتظار فتح باشد، می تواند انتخابات را به تعویق انداخته یا ملغی کند. ابومازن به دنبال برانگیختن خشم کشورهای عربی حامی روند سازش و البته مخالف جریان اسلام سیاسی (که به قدرت رساندن محمد دحلان را در سر می پرورانند) نیست ؛ ولی در عین حال می خواهد این پیام را به نظام های عربی برساند که تصمیمات مربوط به جنبش فتح داخلی است و آنها نباید رقیبی را به این جنبش تحمیل کنند.
از سوی دیگر، تبادل اتهامات میان تشکیلات خودگردان و حماس در خصوص تلاش برای تاثیرگذاری بر روند انتخابات ـ از طریق سوء استفاده از دستگاه های امنیتی و نفوذ در هیئات قضایی ـ موضوع دیگر تاثیرگذار در این امر می باشد.
در فلسطین تقریبا این اجماع وجود دارد که مصوبه 8/9/2016 دیوان عالی در خصوص توقف موقت روند اجرای تصمیم هیات وزیران در خصوص برگزاری انتخابات محلی، مصوبه ای سیاسی است هر چند که ظاهر و پوششی قانونی به خود گرفته باشد. از آنجایی که شواهد و قرائن از بالا بودن احتمال پیروزی لیست های مورد حمایت حماس، تداوم روند اختلافات داخلی در میان اعضای فتح و عدم موفقیت این جنبش در ایجاد لیست هایی مشترک با حضور گروه های چپگرای فلسطینی حکایت دارد، فشارهای داخلی و خارجی به ابومازن برای عدم برگزاری انتخابات بیشتر شده است.
از دعاوی مطرح شده در دیوان عالی فلسطین (که باعث لغو انتخابات شد) روشن است که جنبش فتح پشت سر ماجرا می باشد و لیست های انتخاباتی سه گانه ای که اقامه دعوا کرده و تعویق انتخابات را خواستار شده اند، از جنبش فتح می باشند. اگر نبود چراغ سبز رهبران جنبش فتح به ویژه ابومازن، این لیست های انتخاباتی دست به این اقامه دعوا نمی زدند. منطقی که پشت سر تصمیم دیوان عالی فلسطین برای لغو انتخابات بود، عجیب به نظر می رسد ؛ زیرا این ارگان در صدور حکم خویش به محرومیت ساکنان قدس و حوالی آن از مشارکت در انتخابات شوراها (به خاطر کارشکنی اشغالگران) استناد جسته و در صلاحیت قضایی نوار غزه و قانونی بودن احکامش در حوزه صلاحیت کاندیداها تشکیک جسته است.
صرف نظر از اینکه آیا قانون انتخابات به دیوان عالی اجازه بررسی اعتراضات انتخاباتی را می دهد یا نه، این ارگان خود را وارد یک اختلاف سیاسی کرده و در همین راستا گفته است که نوار غزه از نظر قضایی و حقوقی به رسمیت شناخته نمی شود. در حقیقت، فعالیت دیوان عالی در مناطق تحت مدیریت مقاماتی است که نهاد قانونگذاری فلسطین را به تعطیلی کشانده اند و هیچ کدام از دولت های شان مشروعیت خود را از مجلس منتخب ملت دریافت نکرده و رای اعتماد از آن اخذ ننموده اند ؛ با توجه به همین موضوع، برای این نهاد قضایی بهتر آن بود که در تصمیمات خود توافقات آشتی ملی را مد نظر قرار می داد و به سمت ساماندهی اوضاع داخلی حرکت می کرد.
از سوی دیگر، صدور حکم لغو انتخابات به این بهانه که ساکنان محله های قدس و مناطق اطراف آن (که تحت اشغال صهیونیست ها می باشد) از شرکت در انتخابات محروم هستند، اقدامی عجیب و تعجب برانگیز می باشد به ویژه آنکه این بهانه از سوی طرف هایی از جنبش فتح مطرح شده است که پیش از این و در جریان انتخابات سال 2005 و 2012 در مقابل این موضوع سکوت کردند.
قرینه سومی که حکایت از نقش فتح در صدور حکم تعویق انتخابات از سوی دیوان عالی دارد، از سوی خود مقامات تشکیلات خودگردان انجام گرفته است ؛ زیرا مقامات مذکور دادستان کل را وادار کرده اند تا از دیوان عالی بخواهد که تصمیم گیری نهایی در موضوع انتخابات را به 3/10/2016 واگذار نماید. در واقع، مقامات تشکیلات خودگردان می دانستند که این امر عملا به تعطیلی انتخابات می انجامد.
با توجه به آنچه گذشت، شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که ابومازن و رهبران فتح رغبتی برای برگزاری انتخابات شوراها ندارند و همین امر نیز باعث ناراحتی و ناخرسندی حماس و دیگر گروه های فلسطینی گردیده است.
به هر حال، حماس و گروه های فلسطینی نباید به خاطر تعویق انتخابات ناراحت باشند ؛ زیرا با وجود اشغالگران صهیونیستی حاضر در کرانه باختری که اقدام به قتل، اسارت گرفتن، تخریب، تعطیل و به شکست کشاندن ارگان های فلسطینی می کنند و با وجود تشکیلات خودگردانی که از ضعف، رخوت و سردرگمی رنج می برد، دیگر موفقیت شوراهای محلی امری است که تحققش بسیار دشوار می باشد.
از سوی دیگر، انتخابات محلی نمی تواند یک شاخص سیاسی دقیق برای تعیین میزان محبوبیت گروه های فلسطینی و حجم نفوذ آنان باشد ؛ زیرا حساب و کتاب های عشیره ای و قبیله ای ـ به ویژه در حوزه های روستایی ـ به شکلی قوی در فرآیند انتخاباتی تاثیر می گذارد به ویژه آنکه قرار بر برگزاری انتخابات در 272 حوزه روستایی از مجموع 414 حوزه است. به هر رو، حساسیت اوضاع در فلسطین و تلاش طرف های مختلف برای بررسی شواهد و قرائن سیاسی و مردمی مربوط به نتیجه انتخابات، باعث شده است تا این انتخابات مزه و طعم خاصی پیدا کند و بیشتر از اهمیتش، مورد توجه قرار گیرد.
در پایان باید گفت که تجربه اعلام برگزاری انتخابات شوراها و سپس انتشار خبر تعویق آن نشان داد که ساماندهی اوضاع داخلی و پیشبرد برنامه آشتی ملی تا چه حد دشوار است و اشغالگران صهیونیست و طرف های عربی و بین المللی تا چه حد بر تصمیمات تشکیلات خودگردان تاثیر دارند.
ارسال نظر