اعتراف متخصص بمب گروهک توحید و جهاد
" شورش علیمرادی" از اعضای گروه تکفیری توحید و جهاد که تهیه بمب و مواد انفجاری را به اعضای گروه آموزش میداد، گفت که وهابیت فتنه بزرگ جهان اهل سنت است.
«شورش علیمرادی» تهیه بمب و مواد انفجاری را به اعضای این گروه آموزش میداد. وی ساخت بمب را در افغانستان و از گروههای تروریستی آموزش دیده بود که با تلاش نیروهای امنیتی در مرزهای غربی کشور و درحالیکه قصد داشت به سوریه برود و به جبهه النصره بپیوندد، دستگیر شد.
وی درگفت وگویی در باره انگیزه ها و اهداف این گروه تروریستی و فعالیت آن توضیح داد:
انگیزه و هدف اقدامات تروریستی در گروهک توحید و جهاد از نگاه شما چه بود؟
گروه تروریستی توحید و جهاد بر مبنای فکری وهابیت تشکیل شد و براساس مبنای فکری وهابیت هر کس که عقیدهای جز عقیده آنها داشته باشد، کافر محسوب میشود. در این گروه، تکفیر افراد با تاکید بر مسائلی همچون توسل و استمداد به غیر خدا بود. همچنین نگاه ویژهای برای تکفیر ماموستاهایی که با حکومت ایران همکاری داشتند وجود داشت. چون حکومت ایران را حکومت طاغوت میدانستند و بر همین اساس معتقد بودند که مرتبطین با چنین حکومتی مانع اصلی ترویج توحید هستند و باید هر چه زودتر از بین بروند. در اندیشه وهابیت معتقدند که توحید واقعی و اصلی همان چیزی است که ما میگوییم و دیگر اندیشهها شرک و کفر است و باید مقابل آنها ایستاد. مبنای ترور ماموستاهای اهل سنت هم همین بود. در مورد ترور «ماموستا شیخالاسلام» ما درجه کفر و شرک او را از همه بیشتر میدانستیم. چون وی نماینده ولی فقیه بود و این دیگر باعث شده بود که ما او را کافر بدانیم.
اما مساله توسل که شما بهعنوان یکی از معیارهای اصلی تکفیر میدانید، در اندیشه وهابیت هم وجود دارد و بهطور کلی رد شده نیست.
بله درست است، اما فقط چند مورد که در برخی احادیث آمده مورد تایید وهابیت است. مثلا توسل به دعای یک نفر که زنده باشد یا طبق حدیث دیگری توسل به اعمال صالح نیز مورد قبول است، اما دیگر توسلها را نهتنها قبول ندارند، بلکه آنها را باعث کفر و شرک میدانند. مثلا اینکه نزد قبر شخصی صالح برویم و آنجا نماز بخوانیم یا یک قربانی انجام دهیم و ثواب آن را تقدیم به شخص مردهای بکنیم، همه اینها در نگاه وهابیت کفر و شرک است و فاعل به آن نیز مشرک است و باید تکفیر شود و کشته شود.
شما که این مسائل را بهخوبی میدانید و تشریح میکنید، چطور به عضویت این گروه درآمدید و در جنایات آنها شریک شدید؟
در حقیقت ما زمانی که جذب این گروه شدیم و برای آن فعالیت کردیم در اینخصوص سواد کمی داشتیم و بسیاری از احکام و عقاید اسلامی را نمیدانستیم. هر آنچه سران گروه به ما میگفتند قبول میکردیم و آنها را در جایگاه امیر که به عقاید و احکام اسلام تسلط دارند و راه صحیح را نشان میدهند قبول داشتیم.
پس شما معتقدید که فریب خوردهاید و سران اصلی گروه مسببین اصلی این جنایات هستند؟
بله، من با همین افراد سالهاست که در زندان و در یک بند هستیم. اینها به هیچوجه هنوز هم از عقاید خود بازنگشتهاند. یکی از همین افراد دایی خود من است، اما من طلب اشد مجازات را برایشان دارم. دو سال در زندان همراه اینها بودهام و مطمئنم که هر کدامشان اگر روزی آزاد شوند دوباره به اقدامات قبلی خودشان بازمیگردند و جوانان مردم را جذب این گروهها و بدبخت میکنند. اینها فقط باید از بین بروند. بعضی فتنهها فقط باید اینگونه از میان برداشته شوند. مثلا در فتنه خوارج، امام علی (ع) از ابن عباس که یک عالم مورد قبول امت اسلامی بود استفاده کرد. چون مساله استدلال و دلیل و علم در میان بود و امام علی (ع)، ابن عباس را فرستاد و ایشان با روشنگریهایش توانست چند هزار نفر از خوارج را بازگرداند و آنها از عقاید خودشان توبه کردند. ولی اینها (سران گروهک توحید و جهاد) خودشان را حق مطلق میدانند و هیچ راهی برای نجات خودشان باقی نگذاشتهاند. بهنظر من اینها فقط باید از بین بروند و چارهاش اشد مجازات است.
فکر میکنی واکنش جامعه اهل سنت در قبال مجازات این افراد چیست؟
مجازات این افراد برای اهل سنت خیر و برکت است. نهتنها هیچ ضرری برای جامعه اهل سنت ندارد، بلکه مجازات این افراد باعث میشود تا از ادامه فتنهگری این افراد در میان اهل سنت جلوگیری شود. هم جوانان اهل سنت از جذب در این گروهها در امان میمانند و هم جوانانش از ترورها و جنایات این گروهک در امان میمانند. من در این موضوع فقط نفع برای اهل سنت میبینم.
در مورد گروههای تروریستی خارج از ایران مثل القاعده، داعش، النصره و جیشالاسلام هم شناختی داری؟
متاسفانه فتنه بزرگی است که در میان مسلمانان اهل سنت تشکیل شده است و ریشه همه اینها وهابیت است و عقاید وهابیت این گروهها را تشکیل داده است. اصلا ریشه و اساس وهابیت همین مساله تکفیر و دوگانگی و کشت و کشتار است.
اگر عقاید مشترک است پس چرا این همه با هم درگیری دارند؟
من خودم همان زمانی را بهخاطر دارم که القاعده تشکیل شد و نیروهایش را در کشورهای مختلف پخش کرد. مثلا القاعده عراق تشکیل شد و نیروها در آنجا سازماندهی شدند. ابتدا «ابومصعب الزرقاوی» در عراق القاعده را راهاندازی کرد که بهعنوان نماینده القاعده در عراق بود، بعد «ابوعمر البغدادی» آمد که اعلام دولت اسلامی کرد و بعد هم که «ابوبکر البغدادی» آمد.
تمامی بیانیههای رهبران اصلی القاعده، این افراد را تایید کردهاند و در بیانیهها گفته شده که این افراد نمایندگان ما هستند و عقیده این افراد مورد تایید ما و صحیح است. حالا سوال خود من این است که حالا چطور شده که دیگر یکدیگر را تایید نمیکنند و یکدیگر را خوارج مینامند؟!
زمانی که میان جبههالنصره و داعش اختلافاتی بهوجود آمد، ابتدا گفتند که این یک اختلاف جزئی و درون خانوادگی است که حلش میکنیم، اما بعدا کار به کشت و کشتار رسید، از هم گروگانگیری کردند. اینها همهاش سر قدرت با هم دعوا دارند، حاضر هستند یکدیگر را قتلعام کنند، اما قدرت را از دست ندهند.
ارسال نظر