یک سال از شروع برجام می‌گذرد. در این یک سال همان‌طور که آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اظهار داشت، «پایبندی ایران به تعهداتش فراتر از توافقات رسمی‌اش با آژانس بوده است.» بالعکس، طرف مقابل یعنی آمریکایی‌ها، همان‌طور که رهبر انقلاب پیش‌بینی می‌کرد، در بسیاری از موارد متعهد به این سند نبوده است. ایشان در این‌باره می‌فرمایند: «یک‌سال از مرحله‌ی اولیه توافق هسته‌ای می‌گذرد، جمهوری اسلامی تعهّدات خودش را انجام داد، ولی آن طرفِ بدقولِ بدعهدِ بدحساب دارد دبّه می‌کند» (14/3/1395) این بدعهدی و خدعه آمریکایی‌ها در ماجرای برجام و سر باز زدن آن‌ها از عمل به تعهداتشان، آن‌هم در شرایطی که جمهوری اسلامی همه پیش‌پرداختهایش را انجام داده است، اگرچه «خسارت محض» (1/1/1395) است اما تجربه مغتنمی را نیز برای ملت ایران رقم زده است. البته «خیلی‌ها قبل از این تجربه هم می‌دانستند امّا بعضی هم که نمی‌دانستند، حالا بدانند: در هر زمینه‌ی دیگری هم که با آمریکا شما بحث و مجادله کنید، شما کوتاه بیایید، تنازل کنید، باز او نقش مخرّب خودش را حفظ خواهد کرد؛ در همه‌ی زمینه‌ها: بحث حقوق بشر، بحث موشک، بحث تروریسم، بحث لبنان، بحث فلسطین؛ در هر قضیّه‌ای که شما به فرض -که البتّه محال است- از اصول خودتان، از مبانی خودتان کوتاه بیایید، صرف‌نظر بکنید، بدانید او کوتاه نخواهد آمد.» (14/3/1395)

رفتار خصمانه‌ی این کشور نسبت به تجارت بین‌المللی با ایران و ایجاد التهاب نسبت‌ به تجارت با ایران، نمونه‌ای از ادامه‌ی دشمنی‌ها با ایران است و بعید هم هست که این رفتار خصومت‌آمیز و دشمنی پایان یابد. در حقیقت حالا بعد از گذشت یک سال از توافق برجام، بهتر می‌توان فهمید که «هسته‌ای بهانه است» و آمریکایی‌ها پشت این توافق، به موضوعات مهم‌تر دیگری می‌اندیشیده‌اند.

به‌طورکلی می‌توان مدل رفتاری آمریکایی‌ها در قبال ایران را به‌صورت یک هرم‌ ترسیم کرد که در رأس این هرم، «تغییر رژیم» قرار دارد که طی هیچ دوره‌ی زمانی از رفتار آمریکایی‌ها نسبت‌ به ایران کنار گذاشته نشده، گرچه روش‌ها و تاکتیک‌های آن تغییراتی داشته است. در پایین این هرم نیز مدل‌های دیگر رفتاری آن‌ها قرار می‌گیرد که عبارت‌اند از: مهار رفتار ایران، ایدئولوژی‌زدایی از رفتار ایران و حفظ وضعیت هشدار برای مبادلات تجاری و اقتصادی.

مجموع مدل‌های رفتاری آمریکا در برابر ایران نشان‌دهنده‌ی این است که آمریکایی‌ها نه‌تنها تعهداتشان در قبال ایران را که طی برنامه‌ی جامع اقدام مشترک، ملزم به اجرای آن بودند، اجرا نکردند، بلکه رفتار خصمانه‌ی خویش در قبال ایران را همچون 37 سال گذشته و بلکه با قوت و سازمان‌دهی بیشتر و دقیق‌تر به پیش می‌برند و به نظر نمی‌رسد که خصومت آن‌ها تقلیل یابد. بنابراین لازم است برای احقاق حق مردم ایران، منطق عاقلانه و مشخصی برای رفتار کردن در قبال بدعهدی‌های آمریکا اتخاذ شود. **

پس از 28 روز مذاکره فشرده در وین به‌منظور نگارش برنامه جامع اقدام مشترک و 22 ماه مذاکره درباره برنامه هسته‌ای ایران، بین ایران و شش کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، آلمان و چین در 23 تیرماه توافق وین (برجام) انجام گرفت.

در این برهه زمانی ایران به تمام تعهدات خود عمل کرده و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز در گزارش‌های متعدد خود تاکنون این امر را تأیید کرده است. ازجمله این‌که تأسیسات هسته‌ای فردو در حد یک آزمایشگاه تنزل یافت و سانتریفیوژهای نطنز از 19 هزار دستگاه به پنج‌هزار دستگاه کاهش پیدا کرد، قلب نیروگاه اراک با سیمان پر شد و در نهایت مواد غنی‌شده از حدود 10 هزار کیلو به 300 کیلو کاهش یافت و دوربین‌های نظارتی آژانس مدام در حال ثبت و ضبط عملکرد ما هستند، اما طرف مقابل به‌ویژه آمریکایی‌ها به بهانه‌های واهی هر از چند گاهی قانونی محدودکننده علیه کشور ما به تصویب می‌رسانند و تنها استدلال آن‌ها این است که این موارد خارج از برجام است و موضوعات موشکی، تروریسم و حقوق بشر را بهانه خود قرار می‌دهند، به همین منظور در این مقاله به مصوبات ضد ایرانی آمریکا علیه ایران که پس از اجرای برجام به تصویب رسیده و ابلاغ شده، یا در حال بررسی در کمیته‌های کنگره است، به اجمال اشاره می‌شود:

   *   الف) اولین تحریم یک روز پس از اجرای برجام‌

دقیقاً یک روز پس از اجرایی شدن توافق هسته‌ای ایران و 1+5 (برجام) و هم‌چنین مبادله زندانیان از سوی دو طرف و روزی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز تأیید کرد که ایران تعهدات خود در چارچوب توافق هسته‌ای را به‌طور صحیح و کامل انجام داده است، وزارت خزانه‌داری آمریکا، تحریم‌های جدیدی را بر سر برنامه موشکی ایران نه برنامه هسته‌ای اعمال کرد.

این تحریم‌ها 11 شرکت و فردی را نشانه گرفت که در مسیر تولید برنامه موشکی بالستیک جمهوری اسلامی ایران نقش داشتند. در بیانیه رسمی وزارت خزانه‌داری آمریکا آمده است: «این اقدام با هماهنگی و تأیید دولت آمریکا به‌منظور جلوگیری از گسترش برنامه موشکی بالستیکی ایران اجرا شده است.»

در توجیه این مسأله، مقامات رسمی دولت آمریکا بیان کردند که اقدام جدید وزارت خزانه‌داری در اعمال تحریم‌های تازه کاملاً قانونی و در راستای مبارزه با تروریسم و حقوق بشر است و فعالیت‌های موشکی ایران موضوعی جدا از برنامه هسته‌ای و توافق هسته‌ای هستند. جک لو، وزیر خزانه‌داری آمریکا در همین‌باره تأکید کرد: «ما به ادامه تحریم فعالیت‌های ایران خارج از چارچوب برجام ادامه می‌دهیم. این تحریم‌ها شامل فعالیت‌های ایران در حمایت از تروریسم، فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده منطقه، اقدامات ناقض حقوق بشر و برنامه موشکی ایران است. هم‌چنین لازم است متذکر شوم که به‌جز برخی موارد استثنا (مثل خرید فرش از ایران) دیگر روابط اقتصادی ایران و آمریکا همچنان ممنوع است و بانک‌های آمریکایی نمی‌توانند وارد تراکنش و معامله با اشخاص ایرانی شوند.»

بر اساس بیانیه‌ای که وزارت خزانه‌داری آمریکا در 17 ژانویه (27 دی) صادر کرد، هفت فرد و سه مؤسسه به فهرست تحریم‌های موشکی اضافه شده‌اند. علاوه بر شش ایرانی، نام یک شهروند چینی هم در فهرست تازه تحریم‌ها دیده می‌شود. هم‌چنین دو شرکت از میان سه مؤسسه تحریم‌شده در چین و سومی در امارات متحده عربی ثبت شده است.

   *   ب) قانون محدودیت‌ تردد به آمریکا برای سفرکنندگان به ایران‌

یکی دیگر از مصوبات آمریکایی‌ها که با روح برجام همخوانی نداشت، طرح ضدایرانی کنگره درباره روادید بود. باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا با امضای لایحه بودجه سال آینده این کشور، به‌عنوان بخشی از قانون بودجه، محدودیت‌های تازه‌ای را برای ورود به این کشور تأیید کرد. مجلس نمایندگان آمریکا هشتم دسامبر (17 آذر) طرحی را تصویب کردند که محدودیت‌های جدیدی را برای شهروندان 38 کشور که در حال حاضر بدون روادید به آمریکا سفر می‌کنند، در نظر می‌گرفت. بر اساس فصل 203 از متن بودجه که بعد از تصویب سنا و امضای اوباما به قانون تبدیل شده، اگر شهروندان این 38 کشور طی پنج سال گذشته به سوریه، عراق یا کشورهای حامی تروریسم از نظر وزارت خارجه آمریکا (ایران، سودان و سوریه) سفر کرده باشند، نمی‌توانند مانند گذشته بدون روادید وارد آمریکا شوند. به‌علاوه کسانی‌که تابعیت دوگانه این کشورها را هم دارند، ازجمله ایرانی‌هایی که شهروند کشورهای معاف از روادید مانند بریتانیا، استرالیا یا فرانسه هستند، با اجرای قانون جدید برای سفر به آمریکا باید روادید درخواست کنند. تصویب اولیه این طرح در مجلس نمایندگان آمریکا با موجی از انتقادات در داخل مبنی بر نقض برجام روبه‌رو شد. علی لاریجانی 25 آذر در همایش تجلیل از داوطلبان جمعیت هلال احمر قم درباره این مصوبه گفته بود: «در برجام رفتارهایی در ارتباط با کشورهای دیگر سنجیده شده بود که این اقدام آمریکا خلاف آن است، اگر این اقدام دنبال شود، مسیر طی‌شده را با دستان خود خراب کرده و خلاف برجام است.»

هم‌چنین عباس عراقچی ، معاون وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد اگر مصوبه اخیر مجلس نمایندگان آمریکا درباره وضع محدودیت‌های تازه برای ورود به این کشور، مغایر با برجام یا توافق جامع هسته‌ای باشد، ایران درباره آن اقدام خواهد کرد. رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام، گفته بود این مصوبه ابعاد مختلف حقوقی دارد و ایران در حال مشورت با کشورهای گروه 1+5 و اتحادیه اروپا درباره آن است.

گفتنی است این قانون از نظر اقتصادی تأثیرات منفی بر اقتصاد ایران داشت. اغلب 38 کشوری که توافقنامه لغو روادید با آمریکا دارند، کشورهای تأثیرگذار اروپایی هستند که تمایل داشتند در دوره پساتحریم با ایران تعامل نزدیک اقتصادی داشته باشند که برای سفر به ایران دچارتردید شدند؛ چراکه اگر به ایران سفر کنند دیگر نمی‌توانند بدون روادید به آمریکا بروند و این چالش بزرگی در روابط اقتصادی ایران و اروپا و هم‌چنین کشورهای مهم دیگری همچون ژاپن و استرالیا که در زمره آن 38 کشور هستند، ایجاد می‌کند. از سوی دیگر صنعت گردشگری که پس از اجرای برجام تا حدودی رونق گرفته بود با این مصوبه دچار آسیب جدی شد.

   *   ج) قانون تحریم سپاه‌

در ادامه طرح‌های ضد ایرانی مطرح‌شده در کنگره آمریکا و ناقض تعهدات غرب در برجام، دو طرح جدید علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مجلس نمایندگان آمریکا ارائه شد. یکی از دو طرح با عنوان «قانون تحریم سپاه پاسداران انقلاب ایران» است که «دیون نونز» عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آن‌را در تاریخ 15 دسامبر به کنگره ارائه کرد. نونز در ابتدای طرح، هدف خود را «محافظت از مردم آمریکا و ایران و هم‌چنین اقتصاد جهانی در برابر نقض استانداردهای قانونی جهانی در زمینه حقوق بشری و شهروندی از سوی ایران و حمایت این کشور از تروریسم بین‌المللی و تخلفات اقتصادی مخرب سپاه پاسداران انقلاب ایران» اعلام کرد. این طرح اتباع ایالات متحده را از هرگونه معامله اقتصادی، همکاری وتراکنش مالی با سپاه پاسداران و شرکت‌های تحت مالکیت یا وابسته به سپاه ممنوع کرده و به رئیس‌جمهور آمریکا این اختیار را می‌دهد که در صورت نقض این قانون، افراد یا شرکت‌های متخلّف را در فهرست سیاه قرار دهد. طرح تحریم سپاه هم‌چنین دولت آمریکا را ملزم می‌کند نهایتاً ظرف 90 روز پس از نهایی شدن قانون، درباره «نقش سپاه در اقتصاد ایران» به کنگره گزارش دهد و پس از آن هم به‌صورت فصلی این گزارش‌دهی را ادامه دهد. دولت آمریکا هم‌چنین ملزم خواهد شد که «لیست نظارت» تهیه کرده و فعالیت مقامات ارشد سپاه، مدیران شرکت‌های وابسته و تحت مالکیت سپاه که در لیست تحریم‌ها قرار ندارند، یا به‌واسطه قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل و برجام از فهرست تحریم‌ها خارج شده‌اند را زیر نظر بگیرد. 27 عضو کنگره که تمامی آن‌ها جمهوری‌خواه هستند از این طرح حمایت کرده‌اند. این طرح به چهار کمیته امور خارجی، قوانین، تأمین مالی و خدمات مالی ارائه شده و در نوبت بررسی است.

   *   د) قانون اجرا و بازنگری تحریم‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران‌

طرح موسوم به «قانون اجرا و بازنگری تحریم‌های سپاه پاسداران انقلاب ایران» را «برد شرمن» هم‌حزبی رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا به مجلس نمایندگان ارائه کرده است. شرمن هدف از این طرح را «اعمال تحریم‌هایی مؤثرتر علیه سپاه پاسداران ایران یا هر یک از مقامات، عوامل یا وابستگان آن برای مقابله با حمایت آن از تروریسم بین‌المللی و کمک به رژیم (بشار) اسد در سوریه» اعلام کرده است. در این طرح به‌شدت سخت‌گیرانه، مسؤول دفتر حسابرسی کنگره آمریکا ملزم شده است نهایتاً ظرف 180 روز پس از نهایی شدن این قانون، گزارشی را به رئیس‌جمهور و کمیته‌های مربوطه در کنگره ارائه دهد. بر اساس این طرح، رئیس‌جمهور آمریکا ملزم خواهد بود نهایتاً ظرف 180 روز پس از دریافت گزارش دفتر حسابرسی کنگره، به طور کامل این گزارش را بررسی کرده و با استفاده از تمام امکانات در دسترس صحت گزارش را مورد بررسی قرار دهد. در نهایت رئیس‌جمهور آمریکا باید تمام افراد این لیست را در فهرست تحریم قرار دهد، مگر افرادی که کاخ سفید در یک نامه رسمی اعلام کرده مدارک کافی برای صحت گزارش‌ها درباره آن‌ها نیافته است. طرح پیشنهادی برد شرمن هم در پنج کمیته امور خارجی، خدمات مالی، نظارت و اصلاحات دولت، قضایی و تأمین مالی در نوبت بررسی قرار دارد.

   *   ه‍) تحریم شرکت‌های همکار با سپاه‌

نویسندگان این طرح می‌گویند هدف از آن «اعمال تحریم علیه هر مجموعه‌ای است که سپاه پاسداران انقلاب ایران، به هر دلیلی به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم، بیش از 20 درصد در آن ذی‌نفع است.» این در حالی است که پیش از این، آمریکا شرکت‌ها و مجموعه‌هایی را تحریم می‌کرد که سپاه بیش از 50 درصد در آن‌ها سهم داشت. همه این طرح‌ها ابتدا باید در کمیته‌ها تصویب شود و پس از اصلاحات لازم به صحن دو مجلس نمایندگان و سنا ارائه شوند. در صورت تصویب نهایی در کنگره، رئیس‌جمهور آمریکا باید درباره آن‌ها تصمیم‌گیری کند.

   *   و) طرح «قانون دفاع ملی آمریکا»

اصل این طرح که از قوانین همیشگی آمریکا است و به‌نوعی سیاست‌ها و برنامه‌های وزارت دفاع آمریکا را تعیین‌ می‌کند، همواره به بستری برای تصویب طرح‌های ضد ایرانی، ازجمله قوانین تحریمی تبدیل شده است. در این طرح بر ضرورت مقابله با ایران در خلیج‌فارس سخن به‌میان آمده است. نکته قابل تأمل اینجاست که در همین بخش، از نام جعلی «خلیج ع...» برای اشاره به این موضوع استفاده شده است. جالب این‌که در یکی دیگر از بخش‌های همین طرح، نام صحیح خلیج‌فارس مورد استفاده قرار گرفته است. ازجمله اصلاحیه‌هایی که در جریان بررسی در مجلس نمایندگان به این طرح اضافه شد، می‌توان به بندهای پیشنهادی از سوی «پیتر پوسکام» اشاره کرد که در آن، بر ضرورت تأمین تسلیحات دفاعی لازم برای رژیم صهیونیستی به‌منظور مقابله با تهدیدات امنیتی، ازجمله «تأسیسات هسته‌ای و موشکی بالستیک در ایران» تأکید شده است. لازم به ذکر است در پیش‌نویس اولیه، مستقیم بر ضرورت تأمین تانکرهای سوخت‌گیری مجدد در حین پرواز و مهمات پیشرفته برای رژیم صهیونیستی سخن به‌میان آمده بود (تجهیزاتی که می‌تواند برای حمله به تأسیسات هسته‌ای و موشکی ایران مورد استفاده قرار گیرد). در نسخه اولیه هم‌چنین از تأسیسات هسته‌ای و موشکی ایران به‌مثابه «تهدیدات وجودی علیه اسرائیل» سخن به‌میان آمده و از دولت خواسته شده بود اطمینان حاصل کند که رژیم صهیونیستی، توان از میان بردن این تأسیسات را دارد. اما یک بند دیگر مربوط به ایران که به تصویب هم رسید، از سوی «سِث مولتون» ارائه شده بود که رئیس‌جمهور آمریکا را ملزم می‌کند، تا 48 ساعت پس از انجام هر آزمایش موشکی بالستیک از سوی ایران، کنگره را مطلع ساخته و به فاصله اندکی پس از آن نیز اعلام کند که چه اقداماتی ازجمله طرح قطعنامه‌ای در شورای امنیت را در واکنش به آن آزمایش انجام خواهد داد.

علاوه بر این اقدامات، در همین مدت مبلغ دو میلیارد دلار از حساب ایران برداشتند، مضافاً ده‌ها نفر آمریکایی و خانواده‌های آن‌ها با استناد به قانون «عدالت برای قربانیان تروریسم» علیه ایران اقامه دعوی کردند و سپس توانستند مجوز مصادره اموال ایران در کانادا را به نفع خود کسب کنند و در کانادا چند حساب ایران مسدود شده است تا بعداً به نفع شاکیان مصادره شود. افزون بر موارد مذکور آنگونه که «نانسی پلوسی» رهبر اقلیت دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا درخواست کرده تا با سه طرح پیشنهادی جمهوری‌خواهان علیه ایران مخالفت کرده و به آن رأی منفی دهند، مشخص می‌شود روند قانون‌گذاری ضد ایرانی آمریکایی‌ها تمامی ندارد و سه قانون ضد ایرانی دیگر هم در راه است. گزارش‌ها حاکی است که جمهوری‌خواهان در این مجلس سه طرح تازه را تنظیم کرده‌اند که تصمیم دارند پیش از تعطیلات تابستانی به رأی بگذارند. یکی از این سه طرح «قانون مسؤولیت‌پذیری ایران» است که تحریم‌های تازه‌ای را به‌دلیل ادامه برنامه موشک‌های بالستیک و نقض حقوق بشر علیه کشورمان وضع می‌کنند. طرح دوم خریداری «آب سنگین» را ممنوع می‌کند و طرح سوم هم دسترسی ایران به نظام مالی آمریکا را مسدود خواهد کرد.

   *   رفتار آمریکا در برابر ایران یک سال بعد از برجام‌

به‌طور کلی می‌توان مدل رفتاری آمریکایی‌ها در قبال ایران را به‌صورت یک هرم‌ترسیم کرد که در رأس این هرم، «تغییر رژیم» قرار دارد که طی هیچ دوره‌ی زمانی از رفتار آمریکایی‌ها نسبت‌به ایران کنار گذاشته نشده، گرچه روش‌ها و تاکتیک‌های آن تغییراتی داشته است. در پایین این هرم نیز مدل‌های دیگر رفتاری آن‌ها قرار می‌گیرد که عبارت‌اند از: نرمالیزه کردن رفتار ایران، ایدئولوژی‌زدایی از رفتار ایران و حفظ وضعیت هشدار برای مبادلات تجاری و اقتصادی.

1-تغییر رژیم‌

آمریکایی‌ها از دیرباز آرزوی تغییر رژیم ایران را در سر داشته‌اند. هرچند به‌مقتضای زمان، از عباراتی چون تغییر رژیم، تغییر رفتار و تغییر محتوای نظام جمهوری اسلامی سخن گفته‌اند، اما هیچ‌گاه نسبت به انجام آن مماشات نکرده‌اند. در همین چند روز اخیر، آمریکایی‌ها در بالاترین سطح مقاماتی که در دولت آمریکا حضور داشته‌اند، یعنی در سطح معاون و رئیس پارلمان و رئیس حزب، در نشست منافقین شرکت کردند و بارها و بارها از «تغییر رژیم ایران» سخن گفتند. برای مثال، جان بولتون، نماینده‌ی سابق آمریکا در سازمان ملل، در این نشست گفت: «بگذارید صریح بگویم که این موضوع (حمایت از گروه‌های حامی سرنگونی جمهوری اسلامی ایران) باید سیاست اعلامی ایالات‌ متحده‌ی آمریکا و همه‌ی دوستانش باشد تا این‌کار را در نزدیک‌ترین فرصت ممکن انجام دهند.»

این موضوع صرفاً به اظهارنظر مختوم نمی‌شود. آمریکایی‌ها از حمایت از تغییر رژیم نیز سخن می‌گویند. برای مثال، جوزف پودر، نویسنده‌ی مجله‌ی «فرونت پیج» بیان می‌کند: «مردم ایران باید این رژیم را تغییر دهند و اگر نه اقدام نظامی، نیاز به حمایت معنوی آمریکا دارند.» هم‌چنین مایکل لدین، مشاور اسبق شورای امنیت ملی آمریکا و از چهره‌های برجسته‌ی محافظه‌کار، در یادداشتی که در «وال‌استریت ژورنال» منتشر کرد، برای مقابله با «تهدید ایران» معتقد است: «حمایت از مخالفان حکومت ایران بهترین مسیری است که منجر به‌ سرنگونی و تحقیر رژیم می‌شود.»

این ایده در تمامی سطوح در آمریکا دنبال می‌شود. برای مثال، مارک دابوویتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسی، در جلسه‌ی استماع «کمیته‌ی فرعی سیاست‌های پولی و تجاری خدمات مالی مجلس نمایندگان آمریکا»، برای بررسی طرح‌های قانونی متوقف کردن معامله‌ی بوئینگ با ایران، اظهار داشت که «قبل از این‌که اجازه‌ی پیشروی این توافق صادر شود، کنگره باید فشار بر ایران برای تغییر رفتارش را افزایش دهد و فروش هواپیما به این کشور را به تغییرات محسوس در رفتارهایی که وضع تحریم را در پی داشته، گره بزند.»

2-نرمالیزه کردن رفتار ایران‌

هنجاری و عادی شدن ایران یکی دیگر از الگوهای رفتار آمریکا در برابر ایران است. نرمالیزه کردن موضوعی است که ابتدا در فضای اندیشکده‌ای و بعد رسانه‌ای آمریکا مطرح شد و سپس وارد محافل دیپلماتیک شد. منظور از هنجاری شدن، پذیرش قواعد نظام بین‌الملل توسط کشور هدف و کنار گذاشتن آرمان‌ها است. بر همین اساس، اوباما در سخنرانی سال گذشته‌ی خود در سازمان ملل، از کنار گذاشتن شعار «مرگ بر آمریکا» توسط ایرانیان صحبت کرد و به‌صراحت گفت: «مردم ایران تاریخ پرافتخاری دارند و ظرفیت‌های فوق‌العاده‌ای دارند، اما سردادن مرگ بر آمریکا شغل ایجاد نمی‌کند و برای ایران امنیت بیشتری به همراه نمی‌آورد.»

جان کری نیز در پاسخ به سؤال خبرنگار بی.‌بی.‌سی می‌گوید: «فکر می‌کنم همه می‌توانند با تغییر لحن و کم کردن از شعارها شروع کنند. اول از همه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل.»

روزنامه‌ی «وال‌استریت ژورنال» در یادداشتی به قلم برت استیونز، با عنوان «عادی‌سازی ایران» (Normalizing Iran) صراحتاً اعلام می‌دارد ایران فقط زمانی کشوری «عادی» خواهد شد که دیگر جمهوری اسلامی نباشد. نویسنده در این یادداشت، «بهترین راه مرتفع کردن بدبینی‌ها در طی زمان» را «از بین بردن نفوذ تندروهای ایرانی، تعامل هرچه بیشتر با میانه‌روها و نمایش حداکثر انعطاف‌پذیری دیپلماتیک» دانسته است.

این همان چیزی است که باراک اوباما در بامداد شنبه، یکم آوریل، یعنی چهاردهم فروردین، در حاشیه‌ی نشست امنیت هسته‌ای در واشنگتن نیز به آن اشاره کرده و گفته بود: «ایران باید آن‌چیزی که هر کشور دیگری در دنیا می‌فهمد را درک کند و آن این‌که شرکت‌ها می‌خواهند جایی بروند که احساس امنیت بکنند؛ جایی که شاهد مناقشات گسترده نباشند؛ جایی که بتوانند مطمئن باشند مبادلات طبق روال معمول انجام می‌شوند و این‌هم سازگاری‌ای است که ایران باید آن‌را انجام دهد.»

بنابراین آمریکایی‌ها بسیار تلاش می‌کنند تا وانمود کنند که رفتار ایران در دوره‌ی پسابرجام بایستی متناسب با استانداردهای بین‌المللی مورد قبول آن‌ها باشد.

3-ایدئولوژی‌زدایی از رفتار ایران‌

آمریکایی‌ها پروژه‌ی مهار قدرت نرم را از دو مسیر ایدئولوژی‌زدایی از رفتار ایران (از منظر محتوای انقلاب اسلامی) و کنترل رفتار امنیتی تهران (در بُعد استراتژیک آن) پیش می‌برند.

یکی از برنامه‌هایی که آمریکایی‌ها در یک سال اخیر به‌شدت به‌دنبال آن بودند، روند انقلاب‌زدایی از رفتارهای ایران در منطقه است. به‌عبارتی آمریکایی‌ها در راستای همان گزاره‌ی نرمالیزه کردن رفتار ایران، به‌دنبال این هستند تا بخشی از بدنه‌ی نظام را به‌سمت «شرمندگی بین‌المللی» (shaming) بابت رفتارهای انقلابی ایران ببرند تا به‌واسطه‌ی همین شرمندگی بین‌المللی، ایران دست از حمایت از محور مقاومت بردارد. این موضوع در اظهارات جان کری نیز نمود داشته است. وی در فروردین 1395 در دیدار با خالد بن‌ احمد آل‌خلیفه، همتای بحرینی خود، در منامه هدف باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، از دیدار با سران کشورهای عرب خلیج‌فارس را در نشست کمپ دیوید، بررسی چگونگی حرکت پس از توافق هسته‌ای و دنبال کردن «تغییر رفتارهای ایران در رابطه با فعالیت‌های دیگر تهران» به‌خصوص در منطقه اعلام کرد.

جان کربی، سخنگوی وزارت خارجه‌ی آمریکا، در پاسخ به فشار روانی آمریکا بر ایران، اظهار داشت: «آنچه شاید به برداشته شدن برخی از این بقایای جو روانی کمک کند، توقف فعالیت‌های ثبات‌زدای ایران خواهد بود؛ اقداماتی که آن‌ها همچنان ادامه می‌دهند.»

آدام زوبین، معاون موقت وزارت خزانه‌داری آمریکا در امور اطلاعات مالی و امور تروریسم، در شهریور 1394 در بخشی از اظهاراتش در نشست رأی اعتماد گفت که هرکدام از بانک‌های ایرانی که از تخفیف تحریمی وفق سند برجام برخوردار می‌شوند، در صورت کشف شواهدی از حمایت از حزب‌الله لبنان و یا نیروهای سپاه قدس، مجدداً تحریم خواهند شد. «باید ببینیم ایران چگونه رفتار می‌کند، اما انتخاب با آن‌هاست.»

در سطحی دیگر، سخن‌گوی کاخ سفید طی اظهارنظری در 8 تیر 1395 بیان داشت: «اگر ایران می‌خواهد به بازارهای بین‌المللی دسترسی داشته باشد، باید رفتارهای خود را کنترل کند.»

از نظر آمریکایی‌ها، رفتار ایران در منطقه بایستی مهار و کنترل شود و این موضوع بدون فشار از طریق تحریم‌ها علیه ایران ممکن نخواهد بود؛ چراکه آمریکایی‌ها به‌خوبی از کارآمدی تحریم‌ها نزد برخی نخبگان ایران مطلع هستند.

4- حفظ وضعیت هشدار برای مبادلات تجاری و اقتصادی‌

یکی دیگر از تکه‌های مدل آمریکا برای رفتار با ایران، حفظ ایران در وضعیت هشدار برای کشورهای دیگر و شرکت‌های بین‌المللی اقتصادی است. آمریکایی‌ها برای نیل به این مهم، از حربه‌ی «خطر سرمایه‌گذاری» بهره جسته‌اند. آن‌ها برای عملی کردن تز خویش، از رفتارهای ایران به‌عنوان عامل تهدیدزا در منطقه یاد می‌کنند و از یک‌سو اجازه‌ی سرمایه‌گذاری به شرکت‌های بین‌المللی نمی‌دهند و از دیگر سو، دلیل عدم ورود شرکت‌های بین‌المللی را ریسک بالای سرمایه‌گذاری در ایران قلمداد می‌کنند. آمریکایی‌ها فضا را تا حدی مسموم کردند که بسیاری از اروپایی‌ها اظهار داشتند: «تحریم‌ها برداشته شده است، اما هیچ‌چیز هنوز روشن نیست.»

جان اسمیت، مدیر «دفتر کنترل دارایی‌های خارج» (OFAC)، وابسته به وزارت خزانه‌داری آمریکا، در روز 14 جولای، مصادف با 25 بهمن، در اظهارنظری در جمع نمایندگان کنگره‌ی ایالات‌متحده‌ی آمریکا بیان کرد «دفتر کنترل دارایی‌های خارج آمریکا» (OFAC) هم‌چنین درخصوص محدودیت‌های شرکت‌های تجاری در مراوده با ایران عنوان داشته است که «آن‌ها (شرکت‌های تجاری) باید اطمینان یابند که هیچ پرداخت یا تراکنشی به دلار که مرتبط با ایران باشد، از طریق مؤسسات مالی آمریکایی صورت نمی‌گیرد.»

در بالاترین سطح نیز اوباما در حاشیه‌ی نشست امنیت هسته‌ای در واشنگتن، در پاسخ به سؤال خبرنگاران درخصوص ایران بیان داشت که «ایران تاکنون متن توافق را رعایت کرده است، اما روح توافق مستلزم این است که ایران به جامعه‌ی جهانی و شرکت‌ها، سیگنال‌هایی بفرستد مبنی بر این‌که اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک‌آمیزی که شرکت‌ها را هراسان می‌کند، نخواهد کرد.»

این موضوع حتی سروصدای برخی از اروپایی‌ها را نیز به‌دنبال داشته است؛ تا جایی‌که «یورو نیوز» نوشت: «با وجود ایفای تعهدات مندرج در برجام از سوی ایران و لغو یا تعلیق بخش بزرگی از تحریم‌های بین‌المللی و یک‌جانبه علیه تهران، بسیاری از بانک‌ها و مؤسسات مالی بین‌المللی کماکان از ورود به بازار این کشور اجتناب می‌کنند. این نهادها عمدتاً نگرانی از مواجهه با تحریم‌های غیرهسته‌ای آمریکا علیه ایران را به‌عنوان دلیل عدم معامله با این کشور توصیف می‌کنند.»

   *   تحریم‌های جدید نقض صریح برجام‌

تحریم‌های جدید کنگره آمریکا علیه ایران به طور صریح نقض برجام به‌شمار می‌رود و می‌تواند روند اجرایی شدن آن‌را مختل کند. طرح‌های جدید برای مقابله با آزمایش‌های موشکی، تحریم برخی شرکت‌ها و افراد ایرانی می‌تواند در روند مبادلاتی ایران با خارج محدودیت‌هایی ایجاد کند و از این‌رو مغایر با روح برجام است. بر طبق توافق هسته‌ای نه تنها تحریم‌های قبلی علیه ایران باید برداشته شوند، بلکه نباید تحریم‌های جدیدی نیز وضع شود، اما واشنگتن برخلاف تعهداتش تاکنون گام اساسی برای برداشتن تحریم‌ها بر نداشته است و گام به گام و به بهانه‌های متعدد تحریم های جدیدی را اعمال کرده است.

در واقع، اجرای تعهدات مالی آمریکا در برجام به مسائل و سیاست‌های منطقه‌ای و غیرمرتبط با برجام گره خورده است و تداوم همین سیاست موجب شده تا پیامدهای اقتصادی اجرای برجام برای ایران تنها بر روی کاغذ باقی بماند و در عمل هم آمریکا از انجام تعهدات خود شانه خالی کند.

بر این اساس، سیاست تحریمی آمریکا نه تنها با تعهداتش مندرج در برجام مغایرت دارد، بلکه نشان می‌دهد که استفاده ابزاری از اقتصاد و تجارت برای پیشبرد سیاست خارجی همچنان در دستور کار ساکنان کاخ سفید قرار دارد. از همین‌رو اوباما، بازگشت ایران به اقتصاد جهانی را زمان‌بر خوانده به‌طوری‌که با گذشت چهار ماه از اجرای برجام، در همچنان روی پاشنه فشارها و تحریم‌ها علیه ایران می‌چرخد. در این میان جمهوری‌خواهان و لابی‌های صهیونیست در آمریکا هم کماکان بر ادامه سیاست یکجانبه‌گرایی در استفاده از قدرت اقتصادی آمریکا و تحریم‌ها برای پیشبرد سیاست خارجی اصرار می‌ورزند.

نقض برجام مهر تأییدی است بر این دیدگاه مقامات ایرانی که طرف آمریکایی در حفظ توافق از حسن نیت لازم برخوردار نیست. این امر بر جهانیان روشن است که ایران با حسن نیت وارد مذاکرات شد تا از حق قانونی و بین‌المللی خود صیانت کند، اما طرف آمریکایی که هیچگاه قابل اعتماد نبوده، با نادیده گرفتن یک توافق بین‌المللی، به تعهدات خود عمل نکرد.

به نظر می‌رسد آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی هرگز سلاح تحریم و فشار را کنار نخواهد گذاشت. عرصه قدرت آمریکا حاصل نیروهای مختلف، متضاد و متکثر است، اما همگی ایران را نقطه مقابل خود می‌دانند و هر یک با روش‌های مختلف سعی در محدودسازی ایران داشته و دارند، بنابراین در زمینه تحریم‌های آمریکا علیه ایران، این کشور چنان روش‌های پیچیده و در هم تنیده‌ای را برای اعمال محدودیت‌های مالی، بانکی در طول چند دهه اخیر به‌کار برده و می‌برد که پازل تحریم‌ها تا زمانی که اراده‌ای برای فروپاشی کامل آن از ریشه وجود نداشته باشد، هم‌چنان پا برجاست. بررسی تاریخی عهدشکنی آمریکا در یک قرارداد مدون و مکتوب میان ایران و آمریکا پس از انقلاب نشان می‌دهد، بدعهدی عادت همیشگی این کشور است. از این‌رو دستگاه دیپلماسی ایران باید در گام‌های بعدی به‌سوی مقابله به مثل برود و در مقابل اقدامات مستقیم و غیرمستقیم آمریکا که برجام را نقض می‌کند، ضروری است که ایران نیز تعهدات خود را تا زمانی که آمریکا عهدشکنی را کنار بگذارد، متوقف سازد. نباید فراموش کرد که یکی از ضرورت‌های اساسی برجام، همزمان بودن اقدامات ایران و آمریکا در اجرای تعهدات است و وزارت خارجه ایران باید در مقابل انجام تعهدات ایران در برجام، از آمریکائی‌ها بخواهد که چه میزان به تعهدات خود عمل کرده‌اند. دولت اوباما باید به شکل عینی مشخص کند چه پاسخی برای این موضوع دارد نه این‌که در مقابل طرح‌های تحریمی کنگره شعار بدهد.

   *   پاسخ انقلابی رئیس مجلس به گزارش اخیر دبیرکل سازمان ملل‌

رئیس مجلس کشورمان در واکنش به گزارش بان کی مون گفت: گزارش اخیر دبیرکل سازمان ملل به شورای امنیت درباره توافق هسته‌ای و اظهارات برخی از نمایندگان 1+5 در شورای امنیت گرچه از نظر حقوقی حاوی تعهدی برای ایران نبود، اما از جهات مختلف خطاهایی را در بر داشت که برای جایگاه دبیرکل سازمان ملل و شورای امنیت نوعی سقوط آزاد محسوب می‌شود. از طرفی دبیرکل در گزارش خود پایبندی ایران به تعهدات را دلگرم‌کننده می‌داند و از طرفی دیگر هیچ اشاره‌ای به نگرانی‌های ایران و شکایت ایران از عدم اجرای همه تعهدات طرف 1+5 نمی‌کند. آیا دبیرکل مأمور بود که گزارش کامل از اجرای تعهدات دو طرف بدهد یا مأمور ناظر 1+5 در این ماجرا است. آقای بان‌کی مون در گزارش خود پرتاب موشک بالستیک ایران را مخالف روح توافق هسته‌ای دانسته، اما قضاوت در تخطی را به‌عهده شورای امنیت گذاشته، سؤال این است که پرتاب موشک با کدام قسمت از توافق هسته‌ای ناسازگاری دارد.

دکتر علی لاریجانی تأکید کرد: روح برجام یک امر سیالی نیست که مجالی برای دبیرکل ایجاد کند که هر حرف بی‌ربطی را به آن نسبت دهد. در توافق هسته‌ای هیچ اشاره‌ای به موضوع موشک بالستیک وجود ندارد. فقط در قطعنامه 2231 آن‌هم در ضمیمه آن به این امر اشاره شده است که ایران از ساخت موشک‌هایی که طراحی آن برای حمل سلاح هسته‌ای باشد، پرهیز کند. مگر ایران چنین طراحی انجام داده است که آقای دبیرکل آن‌را با روح برجام در تغایر اعلام کرده است. در استدلال خویش آقای دبیرکل بیان کرده‌اند چون بالقوه می‌تواند باعث افزایش تنش در منطقه شود! واقعا تعجب‌آور است دبیرکل سازمان ملل مطالب خود را بر چنین پایه سستی قرار داده است. اگر چنین مبنایی را بپذیریم ایران حتی نباید دو میلیون بشکه نفت هم بفروشد، چون برخی از کشورهای منطقه آن‌را دستاویز تنش قرار می دهند. اگر دیگران دنبال تنش در منطقه هستند، چه ربطی به قدرت دفاعی ایران دارد؟

لاریجانی خطاب به دبیرکل سازمان ملل اظهار داشت: آقای دبیرکل، تنش را در منطقه کسانی ایجاد کرده‌اند که یک‌سال و نیم یمن را به خاک و خون کشیدند و شما با وقاحت بی‌سابقه حتی حاضر نشدید از منظر حقوق بشر برای کودکان قربانی جمله‌ای درباره آن‌ها اظهار کنید. تنش را در منطقه کشورهایی ایجاد می‌کنند که از رهبر دینی خود سلب تابعیت می‌کنند. تنش را در سوریه کسانی 5 سال ادامه دادند و موشک‌های تاو به ‌دست تروریست‌ها رساندند و علی‌القاعده شما می‌دانید این موشک‌ها ساخت کجاست. این موشک‌ها شماره سریال دارند و شما می‌توانید بفهمید به‌ دست چه کسانی داده شده است و هیچ‌گاه در این‌باره سخنی نگفتید.

رئیس مجلس شورای اسلامی تأکید کرد: آقای دبیرکل توافق هسته‌ای تاکنون 52 لایحه و قطعنامه در کمیته‌های مختلف مجلس نمایندگان و سنای آمریکا علیه کشور ما طرح شده که اکثر قریب به اتفاق آن کاملا با روح برجام مخالف است، گرچه همه آن‌ها تاکنون مسیر تصویب را طی نکرده است. سه مصوبه اخیر مجلس نمایندگان آمریکا آنقدر صراحت در مخالفت با برجام دارد که مقامات کاخ سفید هم با آن اعلام مخالفت کرده‌اند. چطور در این‌زمینه‌ها سکوت کرده‌اید. آیا مصوبه مجلس آمریکا در مورد روادید مخالف روح برجام نبود؟ چرا در گزارش خود ذکر نکردید. سبک‌تر از این دعاوی، اشاره دبیرکل و برخی اعضای شورای امنیت به سفرهای فرمانده سپاه قدس به کشور عراق است که آن‌را مصداق نقض دانسته است. گزافه‌گویی هم حدی دارد. به‌جای تشکر از ایران و نیروی قدس که با حضور غیرتمندانه خود در مقابل تروریست‌های وحشی به کمک دولت عراق پرداختند و توانستند از بسیاری از شهرهای عراق، داعش را بیرون کنند، ادعانامه کذایی منتشر می‌کنید. فضاحت‌آورتر، تراوش چنین کلماتی از جانب نمایندگان آمریکا و دو کشور اروپایی در شورای امنیت بود. این در حالی است که داعش در هفته‌های اخیر نیز در اروپا عملیات وحشت‌آوری داشته است.

رئیس مجلس تأکید کرد: شما که نه جرأت مقابله با داعش را دارید و نه روش آن‌را می‌دانید به‌طوری‌که به‌راحتی داعش در سه کشور اروپایی جولان داده و عملیات وحشیانه خود را سامان بخشیده، چرا با بی‌پروایی مقابله ستایش‌برانگیز سپاه قدس را مصداق نقض دانسته‌اید. اگر به‌دنبال فهم چرایی رشد تروریست در منطقه هستید که آسیب آن‌را خود تا حدی کشیده‌اید، باید به همین رفتارهای بی‌منطق و دوگانه خود بنگرید که نمونه دیگر آن در اجازه تشکیل اجلاس تروریست‌های آدم‌کش منافق در پاریس و یاوه‌گویی‌های آن مسؤول عقب‌افتاده سعودی می‌توان یافت. گرچه این اجلاس و مطالب مطروحه آن به‌قدری خارج از نزاکت بود که در اندازه اظهارنظر نیست، اما برای کشورهای اروپایی که هر روز دم از مبارزه با تروریست می‌زنند، شرم‌آور است.

لاریجانی تصریح کرد: مجلس شورای اسلامی با کمال تاسف از اقدام دبیرکل به دولت آمریکا و مجلس نمایندگان و سنا هشدار می‌دهد، اقدامات ایذایی در مقابل توافق هسته‌ای به نقطه‌ای رسیده است که راهی جز مقابله برای ایران باقی نمانده است. لازم است سازمان انرژی اتمی مطابق قانون مربوطه طرح راه‌اندازی کارخانه هسته‌ای برای غنی‌سازی در درجات موردنیاز کشور را آماده نموده و مجلس شورای اسلامی را در جریان امر قرار دهد.

   *   نتیجه‌گیری‌

مجموع مدل‌های رفتاری آمریکا در برابر ایران نشان‌دهنده‌ی این است که آمریکایی‌ها نه‌تنها تعهداتشان در قبال ایران را که طی برنامه‌ی جامع اقدام مشترک، ملزم به اجرای آن بودند، اجرا نکردند، بلکه رفتار خصمانه‌ی خویش در قبال ایران را همچون 37 سال گذشته و بلکه با قوت و سازمان‌دهی بیشتر و دقیق‌تر به پیش می‌برند و به نظر نمی‌رسد که خصومت آن‌ها تقلیل یابد. بنابراین لازم است برای احقاق حق مردم ایران، منطق عاقلانه و مشخصی برای رفتار کردن در قبال بدعهدی‌های آمریکا اتخاذ شود.