وبگاه "رأی الیوم" در این خصوص نوشت: در هفت روز گذشته، گروه داعش، مرتکب سه حمله تروریستی شد؛ انفجارهای فرودگاه آتاتورک در استانبول ترکیه، انفجار بنگلادش در هتلی که دیپلمات ها و خارجی ها به آن تردد می کنند و منطقه حی الکراده که از مناطق شلوغ و پرتردد بغداد است.

وجه اشتراک این سه حملۀ تروریستی، آن است که همگی توسط عناصر انتحاری صورت گرفتند؛ انتحاری هایی که یا کمربند انفجاری به خود بسته بودند یا خودروی بمب گذاری شده را می رانند. هدف از این انفجارها، ایجاد ترس و وحشت و کشتن تعداد هر چه بیشتر از غیرنظامیان و مطرح شدن در سرتیتر خبرها مطبوعات و رسانه ها بود.

تحلیل ها و تفسیرها دربارۀ موجِ تازۀ عملیات تروریستی داعش، نشان از وجود طرحی برنامه ریزی شده است و این انفجارهای زنجیره ای نمی تواند ناشی از تصادف باشد.

نظریه نخست:

بر اساس این نظریه، داعش که به سبب شکست های پی در پی، اراضی اشغالی را در تدمر در سوریه و فلوجه و رمادی در عراق و سرت در لیبی از دست داده است، تصمیم دارد از طریق گروهک های خفتۀ خود، مرتکب عملیات تروریستی انتقامجویانه شود. برخی حتی بر این باورند که داعش، در آستانه فروپاشی قرار گرفته است و اکنون مانند ببر زخمی، در حال ضربه زدن به همه جاست.

نظریۀ دوم:

بر پایه این نظریه، داعش از نقشه A به نقشۀ B روی آورده است و این نقشه عبارت است از توسعه تروریسم و انتقال جنگ به داخل کشورهای شرکت کننده در ائتلاف شصت گانه یا ائتلاف 100 گانۀ مبارزه با داعش. در همین راستا، حملات خود را به فرانسه، آمریکا و عراق و .... منتقل می کند.

نظریه سوم:

این نظریه حاکی از آن است که داعش، با از دست دادن شهرهای واقع در انتهای مرزها، نظیر فلوجه و رمادی قدرتمندتر شده است، زیرا بار سنگین اداره این شهرها از دوش آمیرکا برداشته شده و داعش می تواند بدون این که دغدغۀ این شهر را داشته باشد، دفاع از دو پایگاه خود یعنی رقه در سوریه و موصل در عراق را در دستور کار قرار دهد.

نظریه چهارم:

نظریه چهارم بر اساس ایجاد پایگاه مردمی در ولایت ها (مناطق تحت کنترل داعش) استوار است، بر این اساس که داعش به گروه هایی که با خلافت بیعت کردند تکیه می کند، گروه هایی که در سینا و سرت و نیجریه (بوکوحرام) و سومالی (شاخۀ اصلی سازمان جوانان) و پاکستان (طالبان) و افغانستان و اروپا تشکیل شده اند و ارزیابی می شود که داعش، در سراسر جهان، بیش از 20 پایگاه داشته باشد.