مقتدا صدر و هوادارانش چه میخواهند؟
چند ماهی است که افراد وابسته به جریان صدر عراق در اعتراض به نابسامانیهای موجود در این کشور ابتدا اقدام به تظاهرات در روزهای جمعه در بغداد کردند و سپس در روندی تازه چند روز پیش با حمله به دفتر نخست وزیر و پارلمان این کشور، عراق را با چالشی جدید مواجه کردند.
چند ماهی است که افراد وابسته به جریان صدر عراق در اعتراض به نابسامانیهای موجود در این کشور ابتدا اقدام به تظاهرات در روزهای جمعه در بغداد کردند و سپس در روندی تازه چند روز پیش با حمله به دفتر نخست وزیر و پارلمان این کشور، عراق را با چالشی جدید مواجه کردند.
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، نیروهای جریان صدر با حمله به آن دفتر نخست وزیری و پارلمان عراق، تعدی به نمایندگان و شکستن اثاثیه پارلمان، نقطه ای سیاه در تاریخ هر جریان و حرکتی در عراق پس از صدام ایجاد کردند که موجب شد، قاتلین و جنایتکارانی همانند علی الدهش بعثی فراری و رنا عبدالحلیم صمیدع و شماری دیگر این اقدام را "متمدنانه" بخوانند.
به گزارش العالم، سخن اصلی اینجاست که چرا صدری ها به نهادهای دولتی حمله کردند، در حالی که خود بخشی از آن هستند و از تمام امتیازات آن برخوردارند؟ چه کسی گفت که مقتدی صدر یا دیگران می توانند نظرشان را بر نمایندگان تحمیل کرده و آنان را تهدید کنند و بزنند تا عبرتی برای دیگران شود، اگر به خواسته اش گردن ننهند؟ چه کسی به مقتدی صدر اختیار داده تا به نام عراق سخن بگوید؟
همزمان، از داعیه داران اصلاحات در میان هواداران صدر شعاری واحد علیه آمریکا نشنیدیم؛ آمریکا که عراق را اشغال کرده و با جیش المهدی (عج) جنگید و خواست مقتدی صدر را در نجف اشرف به قتل برساند، آنهم در توطئه ای به نام سفر برای درمان، که حضرت امام خامنه ای ایشان را نجات دادند و از آیت الله سیستانی خواستند از لندن به نجف اشرف بازگردند.
آمریکایی که قانون اساسی بر اساس "سهم خواهی" را در عراق بنا نهاد و تا سال 2011 به طور مستقیم این کشور را اداره نمود که از آن به بعد تا زمان حاضر از طریق گروه های فشار خود به طور غیرمستقیم این مداخله ادامه دارد، اما هیچ فشاری بر کشورهای صادر کننده تروریسم به عراق و حتی گروه تروریستی "داعش" وارد نمی آورد.
اینجا بود که جریان صدر در مسیر همان اعرابی قرار گرفت که نوک پیکان دشمنی را از رژیم صهیونیستی و حامی اش آمریکا به طرف ایران منحرف کرد (بالطبع دشمنی اعراب با رژیم صهیونیستی فقط تبلیغات است، اعراب هرگز دشمن این رژیم نبوده اند).
اما شرکای وطن که جدایی طلب هستند، نفت عراق را برای فروش به صهیونیست ها قاچاق کردند و برای طایفه گرایانی که زهر داعش را به خانه ها و حریمشان وارد ساختند، داعشی که فرزندان عراق را در بادوش و اسپایکر به قتل رساند، سهم آنان مدیحه گویی و غزل سرایی بود، مانند آنچه برای خانم آلاء طالبانی به وقوع پیوست.
مقتدی صدر پس از آنکه مانع دور سوم نخست وزیری نوری المالکی شد در مقابل دیگر گروه های رقیب و حتی نزدیک ترین هم پیمانانش احساس قدرت می کند و حتی به گفته یکی از شرکت کنندگان در نشست کربلا، آنان را در آن نشست سخره گرفت و با خشونت با آنان رفتار نمود.
درخواست اصلاح و مبارزه با فساد در عراق حق مشروع جریان صدر و رهبر آن است، مانند آنکه حق مشروع تمام مردم، گروه ها، احزاب، اقشار و رهبران این کشور است، اما قاعده ای که اصلاحات باید بر آن استوار باشد، چیست و چه کسانی باید شعار آن را سر دهند؟
کسی نمی تواند شخصی را به اصلاحات دعوت کند در حالی که هر روز فساد می کند، آیا مقتدی صدر، عمار حکیم، المالکی، عبدالمهدی الکربلایی، ایاد علاوی، مسعود بارزانی و دیگران می خواهند با فساد مبارزه و اوضاع فقرا و بینوایان عراق را بهبود بخشیده و تبعیض طبقاتی را کاهش دهند؟
آنها ابتدا باید از خود شروع کنند، از تعداد محافظین خود که صدها بلکه هزاران نفر هستند، از تعداد ماشین های گرانقیمت ضد گلوله بسیار پیشرفته خود بکاهند و هواپیماهای خصوصی، جراحی زیبایی و درمان های پر هزینه را کنار بگذارند.
اگر اصلاحات می خواهند بسم الله! ابتداد از فرزندان، نزدیکان و دوستانشان بگذرند، به اصطلاح مردم عراق، قبل از آنکه فقرا را به نخوردن بیسکویت دعوت کنند در بیسکویت هایی که می خورند، صرفه جویی کنند.
ارسال نظر