به گزارش روزنامه نیویورک تایمز، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه پیشین آمیرکا در اوایل سال 2011 بود که پس از سفر پرهیجانش به یمن وارد عمان شد تا با سلطان قابوس بن سعید، پادشاه این کشور دیدار و درباره پیشنهادی که اولینبار یکی از فرستادههای مسقط مطرح کرده بود، گفتوگو کند؛ این که عمان به عنوان کانالی برای مذاکرات هستهای محرمانه میان ایران و آمریکا عمل کند.
18 ماه طول کشید تا کلینتون درباره پیشنهاد سلطان قابوس صحبت کند و تیمی از دیپلماتها را به عمان بفرستد تا با مقامات ایرانی دیدار کنند.
کلینتون تنها مقام برجسته آمریکایی نبود که در آن روزها سفرهایی مخفیانه به عمان داشت. سناتور جان کری، وزیر امور خارجه فعلی آمریکا و رییس وقت کمیته روابط خارجی مجلس سنا نیز نشستهایی را با سلطان قابوس و فرستاده مورد اعتماد وی که تاجری به نام سالم بن ناصر اسماعیلی بود، برگزار کرد.
کری متقاعد شد که عمان موافقت ایرانیها را جلب کند و باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا و کلینتون را ترغیب کرد که کانالی محرمانه باز کنند.
به گفته جان کری، کلینتون و اطرافیانش مردد بودند اما اوباما به شدت مشتاق چشمانداز کانال در عمان بود و دو بار با سلطان قابوس تماس تلفنی برقرار و با وی در این زمینه گفتوگو کرد چرا که به گفه کری وی مشتاق بود تا راهکاری پیدا شود که موجب تغییر کلی وضعیت شود.
نیویورکتایمز در ادامه نوشت: توافق هستهای ایران و گروه 1+5 که تابستان گذشته در وین میان این کشورها حاصل شد احتمالاً به عنوان یکی از دستاوردهای دیپلماتیک مهم اوباما محسوب میشود. تیمی که کلینتون سرانجام به عمان فرستاد، در واقع میز را برای ضیافت دیپلماتیک کری آماده کرد.
پشت صحنه نقش کلینتون در این میان پیچیدهتر از آن چیزی است که نشان داده شده است. مصاحبهها با چندین مقام کنونی و پیشین دولت آمریکا تصویری از یک دیپلمات بسیار محتاط و دمدمی مزاج را منعکس میکند که در مقایسه با باراک اوباما تمایل کمتری برای خطر کردن و آغاز رایزنیها با ایران داشت. برخی مقامات آمریکایی میگویند که تصمیم کلینتون برای ارسال تیمی به عمان بیشتر ناشی از این بود که دیپلماسی کری را کنترل کند تا این که بخواهد به دنبال تعامل با ایرانیها باشد.
کلینتون که حاضر نشده است درباره این مقاله اظهارنظر کند، در واقع نگران بوده است که کری بیش از اندازه برای آوردن مقامات ایران پای میز مذاکره وعده داده باشد. مدافعان کلینتون میگویند که بیاعتمادی وی به ایرانیها موجه بوده است و موفقیت وی در تدارک دیدن تحریمها علیه ایران موجب شد تا او به بهترین کاندید برای مدیریت مرحله بعدی رابطه یعنی اجرایی کردن توافق هستهای تبدیل شود. این روزنامه آمریکایی در ادامه گزارش خود در خصوص اختلافات اوباما و کلینتون بر سر رویکردشان در قبال ایران که پیش از این هیچگاه گزارش نشده بود، نوشت: کلینتون در جریان مبارزات انتخاباتی سال 2008 درخواست اوباما برای برگزاری مذاکراتی بدون پیششرط با مقامات ایران را به تمسخر گرفت و هشدار داد که اگر ایران حملهای هستهای علیه اسراییل انجام دهد، آمریکا به طور کامل ایران را نابود خواهد کرد.
هرچند، ایده اصلی کانال محرمانه به مشاور ویژه کلینتون در امور ایران، یعنی همان دنیس راس بازمیگردد که در سال 2009 با آقای اسماعیلی دیدار کرد. وی برگهای را ارائه داد که در آن پیشنهاد ایران برای مذاکره با دولت اوباما در خصوص یک سری از مسائل، از جمله برنامه هستهای تهران و حمایت این کشور از حزبالله مطرح شده بود.
به نوشته نیویورکتایمز، چند هفته بعد که مقامات ایرانی با ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری در این کشور مواجه بودند، آمریکاییها تصمیم گرفتند که به جای راهبرد تعامل با ایران این کشور را تحت فشار قرار دهند و کلینتون از طریق لابی در چین و دیگر کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل وضع تحریمهایی سخت علیه ایران را خواستار شد.
تقریباً در آن زمان بود که اسماعیلی درباره آزادی سه تبعه جوان آمریکایی که در حال عبور از مرز ایران و کردستان عراق دستگیر شده بودند وارد مذاکره شد و عمان برای هر یک از آنها حدود 500 هزار دلار وثیقه پرداخت کرد.
در دسامبر سال 2010 چند هفته بعد از آزادی اولین آمریکایی، دنیس راس و پونیت تالوار یک مقام ارشد شورای امنیت سازمان ملل به صورت محرمانه به عمان رفتند تا نظر سلطان قابوس درباره چگونگی کارکرد یک کانال محرمانه را بشنوند. آنها از این که شنیدند سلطان قابوس با رهبر معظم ایران دیدار کرده و اطمینان یافته ایران در مذاکرات هستهای جدی هستند، تعجب کردند.
ژانویه بعد، کلینتون در سفرش به مسقط با وجود ابراز تردید نسبت به حسن نیت ایران موافقت کرد تا این مسأله مورد آزمایش قرار گیرد. اما اوباما اشتیاق بیشتری داشت و طی دو بار تماس تلفنیاش با سلطان قابوس از وی پرسید که آیا میتواند ایرانیها را که به نمایندگی از رهبرشان صحبت میکنند، پای میز مذاکره بیاورد.
در ادامه این گزارش آمده است: کری مدتها ایده خط ارتباطی با ایران را پرورش داد و برای این منظور در سفرهایش به عمان با سلطان قابوس دیدار و درباره مذاکرات محرمانه با ایران گفتوگو کرد.
وی همچنین در لندن و رم دیدارهایی هم با اسماعیلی داشت. وی بعدها به اوباما گفت که تنها راه آزمایش پتانسیل این قضیه دیدار با مقامات ایرانی است.
با این حال، وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا تا چندین ماه از روی عمد تصمیمی دراینباره نگرفتند.
کری از طریق اسماعیلی چندین پیام به ایران فرستاد. به گفته مقامات پیشین آمریکا، کری در همان آغاز مذاکرات به مقامات ایرانی تأیید داده است که جمهوری اسلامی حق غنیسازی اورانیوم برای یک برنامه هستهای غیرنظامی را دارد. هر چند کری میگوید که هیچ اشارهای درباره اعطای حق غنیسازی به ایران نکرده است.
در بهار سال 2012، باراک اوباما تصمیم گرفت که اکنون زمان آن رسیده است تا شاخه اجرایی، مسوولیت مذاکرات را به عهده بگیرد و کری نیز هیچ اعتراضی به آن نکرد چرا که معتقد بود به همان اندازه که یک سناتور میتواند، این روند را پیش برده است. سه سال بعد در وین، به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا رهبری مذاکرات را بر عهده داشت که به حصول یک توافق نهایی منجر شد.
به نوشته نیویورک تایمز، کلینتون پس از ترک وزارت امور خارجه بر سر این که آیا پس از انتخاب حسن روحانی، رییسجمهوری باز هم باید تحریمهای سخت علیه ایران وضع کرد یا نه، با اوباما به اختلاف برخورد کرد. خانم کلینتون به شدت تحت تأثیر بسیاری از اعضای کنگره و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل قرار داشت که میگفتند فشار بیشتر بر ایران به حصول توافقی بهتر منجر خواهد شد.
اما رییسجمهور اوباما نگران بود افزایش فشار بر ایران موجب از بین رفتن ائتلاف تحریمهای ضدایرانی، کنار کشیدن حسن روحانی و در نتیجه شکست تلاشهای دیپلماتیکی بود؛ بنابراین سنا را ترغیب کرد تا مانع از هر تلاشی برای اعمال تحریم جدید علیه ایران شود. هر چند کلینتون هرگز اختلافات خود را با اوباما بر سر این موضوع علنی نکرد و توافق هستهای واشنگتن با ایران را به صورت عمومی مورد تأیید قرار داد.
ارسال نظر