چرا حزبالله همچون خورشید میدرخشد؟
مقایسه جنگ ۳۳ روزه و جنگ ارتش های مصر، سوریه و اردن با رژیم صهیونیستی نشان دهنده عمق مفهوم سخن رهبر انقلاب در تمجید از جوانان حزب الله لبنان است.
مقایسه جنگ ۳۳ روزه و جنگ ارتش های مصر، سوریه و اردن با رژیم صهیونیستی نشان دهنده عمق مفهوم سخن رهبر انقلاب در تمجید از جوانان حزب الله لبنان است.
رهبر انقلاب اسلامی در هفته ای که گذشت در جمع اعضای انجمن اسلامی دانش آموزان سراسر کشور در بخشی از سخنان خود با تمجدید از رشادت های جوانان حزب الله لبنان در رویارویی با جبهه استکبار و صهیونیزم اشغالگر فرمودند: «با وجود تهدیدهای عملی و تبلیغاتی فراوان، امروز حزب الله لبنان پیکره رشید خود را در دنیای اسلام نشان میدهد و محکومیت آن در یک ورق پاره بهوسیله دولتی فاسد، وابسته، توخ خالی و پوک، هیچ اهمیتی ندارد.»
ایشان با اشاره به «شکست رژیم صهیونیستی از حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه و مقایسه این پیروزی با شکست ارتشهای قوی ۳ کشور عربی از رژیم صهیونیستی»، تأکید کردند: «حزب الله و جوانان مؤمن آن همچون خورشید میدرخشند و مایه افتخار دنیای اسلام هستند.»
اما زمانی می توان به عمق مفهوم سخن رهبر انقلاب پی برد که جنگ ۳۳ روزه حزب الله لبنان و نبرد شش روزه ارتشهای مصر، سوریه و اردن با رژیم صهیونیستی را دقیق تر مورد مقایسه و ارزیابی قرار داد.
ایجاد دولت جعلی اسرائیل و اختلافات مرزی اعراب با اسرائیل
ژوئن ۱۹۶۷ نبردی میان رژیم اشغالگر قدس و ارتش های ۳ کشور مصر، اردن و سوریه در گرفت که تنها پس از ۶ روز با شکست سخت ارتش های عربی، پایان یافت.
این تقابل که جنگ «شش روزه» اعراب و اسرائیل نام گرفت در حالی پایان یافت که نتیجه آن از دست رفتن بخشی از سرزمین های اعراب بود.
این جنگ با حمله هوایی ناگهانی اسرائیلی به پایگاههای هوایی مصر آغاز شد و در نهایت رژیم صهیونیستی توانست کنترل نوار غزه و صحرای سینا در مصر، قدس شرقی و کرانه باختری رود اردن در اردن و بلندیهای جولان در سوریه را به اختیار بگیرد.
در این جنگ کشورهای عربی دیگر همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز با ارتش های عربی همراه بودند به طوری که این کشورهای نیز برای کمک به اردن، مصر و سوریه علیه اسرائیل به اعزام نیروی نظامی پرداختند اما با این وجود اقدام همه جانبه از سوی اعراب راه به جایی نرفت.
آغاز جنگ شش روزه و شکست مصر، اردن و سوریه
ایجاد رژیم صهیونیستی در فلسطین بهانه ای شد تا دولتهای عربی منطقه بر سر موضوعات مختلف با این رژیم جعلی سر نزاع و اختلاف داشته باشند اگرچه امروز ورق برگشته است و کم نیستند دولت های عربی که با اشغالگران قدس نرد عشق بازی می کنند.
در سال ۱۹۶۷ درحالی این اختلافات به سرحد خود رسیده بود که دولت مصر بر آن شد تا کار رژیم صهیونیستی را یکسره کند البته هرگز این امر را دلیل استقرار نیروهای نظامی خود در صحرای سینا عنوان نکرد و همواره علت این اقدام را عکس العمل به موقع در برابر تهاجم احتمالی اسرائیل می دانست.
اما این امر بهانه ای شد تا نخست وزیر وقت اسراییل همان زمان دستور دهد که نیروهای زرهی این دولت جعلی به مرزهای منطقه سینا اعزام شوند.
این اقدام نیروهای صلح سازمان ملل متحد را نیز به منطقه کشاند تا به گفته خودشان مانع از وقوع بحران در منطقه شوند اما پافشاری مصر و دولتهای عربی بر خروج نیروی های صلح از این منطقه و در نهایت عملی شدن این اتفاق، بحران جنگ ۶ روزه را در منطقه کلید زد.
از سوی دیگر و همزمان با اقدامات مصر و در مقابل تحرکات رژیم صهیونیستی، سوریه، اردن و عراق هم نیروهایشان را به طور مشترک در بلندیهای جولان و کرانه باختری رود اردن برای حملهای غافلگیرانه جمع کردند.
اما رژیم صهیونیستی که به یک باره خطر حمله نیروهای نظامی چند کشور عربی را در پیرامون خود احساس می کرد بر آن شد تا با توسل به نیروهای اطلاعاتی و جاسوسی خود در مصر ضمن تسلط بر داشته های نظامی مصر اقدام عملی نسبت به نیروهای مستقر در صحرای سینا انجام دهد.
نظامیان رژیم جعلی اسرائیل به عملیات شبانه دست زده و به یک باره تمام جنگندههای مصری را قبل از بلند شدن بر فراز سرزمین های اشغالی، موشک باران کردند. آنها با حمله غافلگیرانه به فرودگاههای نظامی مصر و فرستادن تمام هواپیمای جنگندهٔ فعال خود به صحرای سینا در مدت چند ساعت هواپیماهای جنگی مصر را نابود کردند این اتفاق در حالی رخ داد که مصر حتی فرصت نکرد پاسخی به این اقدام رژیم صهیونیستی بدهد.
این شکست اما درحالی رخ داد که دولت مصر با انتشار اخباری غلط از نبرد خود با دولت جعلی اسرائیل زمینه ورود اردن به جنگ را نیز فراهم کرد.
دولت مصر ادعا کرد که توانسته ضربه مهلکی بر پیکر رژیم صهیونیستی بزند و همین خبر پراکنی زمینه ای شد که اردن نیز وارد جنگ شده و تل آویو را گلوله باران کند و سرانجام بعد از گذشت دو روز سوریه نیز از بلندی های جولان وارد جنگ با صهیونیستها شد.
اما در این حین دولت مصر که متحمل ضربات سنگینی از سوی رژیم صهیونیستی شده بود در صحرای سینا عقب نشینی کرد و همین امر باعث شد که جبهه نبرد اسرائیل به سمت کرانه باختری رود اردن و بلندی های جولان تغییر کند تا در نهایت پس از گذشت کمتر از ۴ روز اردن و سوریه را نیز شکست دهد.
ضربات کاری صهیونیستها و شکست سهمگینی که بر پیکره ارتش های عربی وارد شد خاطره ای بسیار تلخ در میان همه اعراب وطن پرست و با غیرت به جا گذاشت. ضربه ای که در سال ۲۰۰۶ جمعی محدود اما با انگیزه و مقتدر آنرا با خاطره ای شیرین و ماندگار جایگزین کردند؛ جنگ ۳۳ روزه.
جنگ ۳۳ روزه و شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی
در جولای سال ۲۰۰۶ میلادی حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی وارد جنگی ۳۳ روزه شد که حاصل آن شکست مفتضحانه اسرائیل بود.
جنگ ۳۳ روزه در حالی آغاز شد که ارتش اسرائیل به بهانه آزادی دو تن از اسرای خود از دست حزب الله لبنان از زمین، دریا و هوا به جنوب این کشور حمله کرد و خسارت زیادی به بار آورد، تا آنجا که عمده زیرساخت های جنوب لبنان را نابود کرد و صدها انسان بیگانه و غیرنظامی را شهید و مجروح کرد، اما کمترین توفیقی در وارد کردن ضربه جدی به رزمندگان مقاومت پیدا نکرد و از سوی دیگر سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان نیز شرط کرد که آزادی این دو اسیر اسرائیلی تنها در مقابل آزادی چهار نیروی حزب الله و سیمر قنطار که در زندان های اسرائیل به سر می برند، امکان پذیر است.
روند نبرد ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل که مستظهر به حمایت غربی ها و حتی سازمان های بین المللی بود، با گروهی کوچک اما آموزش دیده و با انگیزه و مسلح به سلاح ایمان در طول یک ماه به شکلی پیش رفت که در نهایت صهیونیست ها بدون دست یابی به هیچ یک از خواسته هایشان و در حالی که ۲ سربازشان کماکان در اسارت رزمندگان مقاومت بود، آتش باران خود را متوقف کرد و تلاش نمود با به میدان آوردن شورای امنیت سازمان ملل، حزب الله را وادار به پذیرش آتش بس کند.
این امر موجب شد که پس از گذشت ۳۳ روز ایستادگی و مقاومت حزب الله در برابر تهاجمات رژیم صهیونیستی، اسرائیل به قطعنامه ۱۷۰۷ متوسل شده و حزباللههم برای حفظ منافع کشور لبنان و جلوگیری از کشتار شهروندان خود این قطعنامه را پذیرفت، درحالیکه همگان می دانستند پیروز واقعی نبرد کیست.
ارسال نظر